جمعه 20 شهريور 1388-0:0

من و طالقاني

به یاد مرحوم آیت الله سید محمود طالقانی-از: دکتر سیف الرضا شهابی، 1331 بابل.


19 شهريور مصادف است با سالگرد درگذشت مرحوم آيت الله سيد محمود طالقاني و به اين مناسبت به ذكر خاطره اي ازآن مرحوم مي پردازم؛خاطره اي كه ذكر آن مي تواند آموزه اي مفيد براي همه باشد ونگاه ايشان را به كتاب ارزشمند قرآن و استخاره را مي رساند.

از دوراني كه در زندان اوين با هم بوديم خاطرات فراموش ناشدني دارم كه گاهي به ذكر آن مي پردازم.

      تابستان سال 1348 بود كه تصميم گرفتم براي سال آخر دبيرستان به تهران بيايم. اين تصميم توام با ترديد هم بود. فكر كردم با قران استخاره كنم .

در يكي از شب ها كه تهران بودم به مسجد هدايت كه محل اقامه نماز جماعت مرحوم طالقاني بود رفتم. بعد از اقامه نمازجماعت هنگامي كه آن مرحوم از درخيابان اسلامبول در حال خارج شدن بود نزديك شدم و عرض كردم :"لطف بفرمائيد و استخاره اي بكنيد".

 طالقاني بلادرنگ گفت :كارت خيراست يا شر ؟پاسخ دادم :خيراست .گفت :كارخير حاجت به استخاره نيست .

 من كه به هدفم نرسيده بودم گفتم : كارم شر است . گفت :كار شر هم نياز به استخاره ندارد و مثالي زد:

 شما مي خواهيد شخص بي گناهي را بكشيد، استخاره مفهومي ندارد يا مي خواهيد دزدي كنيد...

به اين ترتيب تير دوم من هم به سنگ خورد. عرض كردم : بين خيروشر است، در همان حال با تسبيحي كه در دست داشت شروع به استخاره كرد .

گفتم : اجازه بدهيد قران بياورم .گفت: نياز به قران نيست همين تسبيح كفايت مي كند. در سال هاي بعد در زندان اين خاطره را براي آن مبارز نستوه نقل كردم و تائيد كرد .

      طالقاني به اسلام عشق مي ورزيد ونجات مسلمانان را در بازگشت به قران واجراي دستورات آن مي دانست.او به همه آن هائي كه با استبداد و استعمار و استثمار مخالفت مي كردند علاقه مند بود و تلاش مي كرد اسلام و قران را به مبارزان معرفي كند وحتي الامكان آن ها را به آغوش اسلام باز گرداند.