دوشنبه 17 اسفند 1388-0:0

آقاي استاندار،فداكاري را به باد نسپاريم

...قريب به شش ماه است كه از آن واقعه دردناك و جانكاه مي گذرد ، اما دريغ از يك تماس تلفني مسوولان كه چه مي كنيد در فراق يار.( يادداشتي از عباس مهدوي،روزنامه نگار-ساري)


 برخي اتفاقات آن قدر اهميت دارد كه راجع به آن بارها نوشت و گوشزد كرد . از خود گذشتگي جواني مازندراني كه جان 3 نفر را نجات داد و در راه ايثار و نوع دوستي دارفاني را وداع گفت ، ماجرايي است كه به سادگي نمي توان از آن گذشت .

تاكنون در دو ياداشت از مسوولان خواسته بوديم در محافل مختلف و با هدف پاسداشت فرهنگ ايثار و از اقدام ارزشمند و پر ارج و قرب اين جوان زنده نام تجليل شود؛ اما متاسفانه ، هيچ گونه توجهي را از سوي مسوولان براي بزرگداشت اين فداكاري شاهد نبوده ايم .

مهدي يوسف زاده ، براي گذران زندگي خود و والدينش و پس از كسب مدرك كارشناسي مديريت و برنامه ريزي ، از طريق دكه اي در ساحل بابلسر امرار معاش مي كرد .

در آخرين روز شهريور امسال ، در حالي كه مهدي در دكه اش مشغول به كار بود ، فرياد هاي ملتمسانه چهار تن از هموطنان مان در دريا ،توجه مهدي را به خود جلب كرد.

وجدان و درون پاك مهدي طاقت نياورد و وي براي نجات جان غريق ها به آب زد .

 اين جوان نوع دوست پس از نجات 3 نفر از امواج متلاطم و سهمگين دريا ، با شنيدن درخواست كمك شخص چهارم و در حالي كه خستگي ناتوانش كرده بود ، به دريا برگشت و ديگر بازنگشت .

 امواج خشمگين دريا ، دقايقي بعد پيكر بي جانش را به ساحل هديه كرد . مهدي رفت و داغش بر دل پدر و مادر سالخورده اش باقي ماند .

خبرنگاري در بهنمير اين هفته به سراغ پدر و مادر زنده ياد يوسف زاده رفت تا احوال شان را جويا شود .

 روزگار خوبي ندارند. مهدي همه چيزشان بود . نان آور خانه حقيرشان بود. پدر از كار افتاده اش مي گفت : " عصاي دستم از كفم رفت . ديگر ناي در بدن ندارم . " مي گفت : تنها نان آور خانه ام بود . شمع و چراغ منزلم بود .

قريب به شش ماه است كه از آن واقعه دردناك و جانكاه مي گذرد ، اما دريغ از يك تماس تلفني مسوولان كه چه مي كنيد در فراق يار.

حال كه مرد فداكار خانه نيست ، پدر و مادر با شرايط معيشتي سختي دست و پنجه نرم مي كنند . اما سخن ما ...

 آقا استاندار ! نمي دانم آيا اين خواسته به جايي است كه از شما تقاضا كنم تا نگذاريد شجاعت، نوعدوستي و فداكاري اين جوان مازندراني آن هم در روزگاري كه صفات و معيارهاي ناب انساني رونق چنداني ندارد ، رنگ ببازد .

 آقاب استاندار ! در نوشتارهاي پيشين ، از شوراي فرهنگ عمومي استان خواسته بوديم كه براي بسط و گسترش فرهنگ ايثار و ترويج روحيه انسان دوستي در جامعه كه اساس فعاليت اين شوراي مهم ، محسوب مي شود ، تجليل از مهدي يوسف زاده و خانواده اش مورد توجه قرار گيرد.

باور كنيد تجليل از يوسف زاده و جويا شدن احوال پدر و مادر پيرش ، بهترين شيوه و راهكار براي ترويج خوبي ها و شاخصه خداپسندانه دوست داشتن هم نوع ، در ميان نسل جوان محسوب مي شود؛رويكردي كه سازمان ملي جوانان در مازندران در كنار صدها تجليل سالانه خوداز آن غفلت ورزيده است .

كاش ، حالا كه در آستانه سال نو هستيم براي احترام و پاسداشت فداكاري اين جوان مازندراني ، شاهد حركتي ازسوي مسوولان شهرستان و استان باشيم تا رونق بخشيدن به فرهنگ ايثار جنبه هاي عملي به خود بگيرد .

بايد به جوان و نوجوان امروز نشان داد كه فداكاري تنها در قصه دهقان فداكار كتاب هاي درسي جا خوش نكرده و هنوز گوشه و كنار اين ديار و حتي در دكه اي ساحلي نيز مي توان از آن سراغ گرفت . 

ايميل نويسنده: (abbas_mahdavi2009@yahoo.com)