دوشنبه 1 شهريور 1389-15:13

مازندراني هاي قفقازي

آيا اجداد مازندرانیان و گیلانیان مردمانی مهاجر از جنوب قفقازند؟( درویش علی کولاییان،استاد دانشگاه وپژوهشگر-ساري)


 گزارشی از سوی پژوهشگران دپارتمان ژنتیک انستیتو ماکس پلانک آلمان با برخورداری ازهمکاری دو پژوهشگر ایرانی ، در سوم آوریل 2006  ، منتشرگردید.1

 در این مقاله ،اطلاعات ژنتیک مردم مازندران وگیلان ، با دیگر مردمان ایران ، مثل ساکنین تهران مقایسه شد . 

 در عین حال این اطلاعات با داده های ژنتیکی مردمان جنوب قفقاز(مردمان ارمنستان و گرجستان و جمهوری آذربایجان)هم مقایسه شد .

 معلوم شد به لحاظ شاخص ژنتیکی  mtDNA  ،یعنی شاخصی که انحصاراً از طريق مادر به فرزند می رسد، مردم مازندران و گیلان با ایرانیان درون حوزه جغرافیایی خود شباهتی نزدیک دارند . ولی برخلاف انتظار ،به لحاظ کروموزوم  وای( Y chromosome) که انحصاراً از طريق پدر به فرزندان ذكور مي رسد، همان مردم ، یعنی مردم گیلان و مازندران شباهتی نزدیک به مردم جنوب قفقاز دارند .

همان پژوهشگران، در نتایج تحقیقات خود براین ادعا صحه می گذارند ، که اجداد مازندرانیان و گیلانیان مردمانی مهاجر از جنوب قفقازند3 .    

 شباهت های ژنتیک اعلام شده از سوی پژوهشگران در مورد مردم جنوب قفقاز، با مردمان گیلانی و مازندرانی را، می توان پذیرفت ، ولی روشن نیست آن ها بر اساس کدام اطلاعات، مهاجرت را لزوماً از جنوب قفقاز به سوی مازندران و گیلان تصور کرده اند 4.

آیا نمی توان  حدس زد که بر خلاف تصور آن ها ، مهاجرت از مازندران و گیلان به جنوب قفقاز صورت گرفته است؟ به وِیژه آن که یافته های نگارنده 5 در زمینه تاریخ شفاهی مردم مازندران ، همین را تایید می کند.

 یافته ها حاکی است که درعصرسلطه یونانیان بر ایران، اجداد آریایی مردم مازندران از شمال هند به مازندران کوچیدند و چنین بر میآید که ادامه مهاجرت از مازندران و گیلان به جنوب قفقاز صورت گرفته است.

 البته ما دراین نوشتار به نزدیکی نژادی مردم شمال هند با مردم اروپا و قفقاز اشاره خواهیم داشت.  پیش ازآن که به بحث ادامه دهیم،  برگردان خلاصه مقاله ، که از سوی موسسه ماکس پلانک در مجله کارنت بیولوژی Current Biology))، چهارم آوریل 2006 منتشر گردید را، در اینجا مرور می کنیم :

-   " گیلانیان و مازندرانیان  مردمان ساکن در سواحل جنوبی دریای مازندرانند . آن ها به زبان گیلکی و مازندرانی تکلم می کنند .

گفته می شود که زبان این مردم  به مجموعه زبان های ایرانی متعلق است و در یک تقسیم بندی به شاخه شمال غربی  این مجموعه تعلق دارد . نیز گفته می شود که اجداد مردم گیلان و مازندران ، مهاجرینی از ناحیه قفقاز بوده اند که جایگزین ساکنان قبل از خود شده اند و  نشانه هایی وجود دارد که از حیث علائم زبانی این  سناریو را تایید می کند .

 به این معنی که گیلکی و مازندرانی ، و نه دیگر زبان های ایرانی ، به وضوح دارای نشانه هایی مشترک با زبان های قفقازی اند . در این  تحقیق وضعیت ام. تی . دی . ان . ای mtDNA  و  تغییرات کروموزوم وای. Y chromosome متعلق به گیلانیان و مازندرانیان مورد بر رسی قرارگرفت.

در بررسی مشاهده  گردید که بر مبنای شاخص ام. تی . دی . ان . ای mtDNA HV1  ،  گیلانیان و مازندرانیان به مردمان حوزه جغرافیایی و زبانی  خود ، یعنی دیگر اقوام ایرانی شباهتی نزدیک دارند. اما بر خلاف انتظار، بر مبنای کروموزوم وای.  Y chromosome نزدیک ترین شباهت گیلانیان و مازندرانیان متعلق به  مردمان قفقاز جنوبی است .

برای توضیح این اختلاف باید گفت که منشا قفقازی مهاجرین آمده به مازندران و گیلان و نیز به دنبال آن ازدواج مردان مهاجر، با زنان متعلق به قبائل اطراف (ایرانی ها)، منجر به شکل گیری این وضعیت شده است . به عبارتی دیگر امکان دارد که ورود زنان، و نه مردان، یعنی ماندن پسران نزد خانواده (patrilocality ) ، مسبب این وضع  شده است . با در نظر داشتن این مطلب که هم  ِام. تِی . ِدی . ِان . ِای mtDNA و هم زبان Language به توسط مادر انتقال می یابد ، با ورود زنان متعلق به طوایف ایرانی از طریق ازدواج ، شاخص ژنتیکی ِام. تِی . دِی . ِان . ِای mtDNA و زبان مردم آمده از قفقاز ، به گونه یی ملازم با یکدیگر تغییر یافته اند .

بر اساس نتایج به دست آمده در این پژوهش ، معلوم می شود که موضوع تغییر  ِام. ِتی . ِدی . ِان . ِای mtDNA و ملازمت آن با  تغییر زبان ، موضوع با اهمیتی است که بیشتر از پیش باید به آن توجه شود . "

مقاله ای دیگر در سال 2003  (سه سال قبل از انتشار مقاله  پیشین) به توسط همان تیم پژوهشی منتشر گردید3 ، در بدو امر آن ها متوجه نزدیکی چشمگیر ژنتیکی مردم ارمنی با مردم جمهوری آذربایجان می شوند و این بر خلاف انتظارشان بود ،چراکه مردم ارمنستان زبان شان ارمنی است و یکی از زبان های هند و اروپایی است و مردم آذربایجان  زبانشان ترکی است  و این یک زبان آلتایی است .

 پژوهشگران سپس به نزدیکی نژادی مردم جنوب قفقاز با اروپاییان توجه می  کنند و در ادامه تحقیقات هم ،آن ها به  نزدیکی چشمگیر ژنتیک مردم جنوب قفقاز با مردم غرب آسیا ، به ویژه اقوام ایرانی پی می برند .
 مشاهده می شود با نگاه وسیعتر از لحاظ جغرافیایی، نتایج کار هم متفاوت می شود .

 مقاله ای که برگردان خلاصه آن را  پیش تر آورده ایم ، در واقع محصول نگاه وسیع  پژوهشگران ژنتیک موسسه ماکس پلانک آلمان، به اقوام ساکن در منطقه است . نگارنده بعید نمی داند که آن ها با نگاه وسیع تر ، در آینده به نتایج بازهم متفاوت و یاکامل تری دست پیدا کنند .      

    همانطورکه گفته آمد، احتمالی که درمقاله اخیرنادیده گرفته شد، مهاجرت تاریخی یک قوم پیشرفته در امرکشاورزی، ابتدا به مازندران و گیلان است و سپس به نواحی جنوبی کوه های قفقاز که احتمالاً  گسترش تدریجی حضور آن ها در منطقه ، از سمت شرق به غرب بوده است .

 بر اساس یافته های نگارنده 5، این مردم آریایی از میان مردم شمال هند و از دامنه های جنوب هیمالیا و از حوزه رود گنگ، یعنی از پرجمعیت ترین ناحیه جهان6آن روز آمده اند . آن ها در سده های واپسین قبل از میلاد به مازندران و طبرستان و احتمالاً به مناطقی واقع در غرب مازندران مهاجرت نمودند. مهاجرت آن ها قریب یک هزار سال پس از مهاجرت معروف آریاییان از شمال دریای مازندران وآمدن آن ها به ایران و هند روی داده است .  یعنی همزمان با دوران تسلط سلوکیان بر ایران و آغاز کار اشکانیان و شاید تا مدت ها نیز ادامه داشته است.

 از قرائن پیدا است که با سلطه یونانیان بر ایران، مردمانی از اقوام مختلف در مناطق مختلف ایران جا به جا شدند و نوعی ایالت های فدرالی که بعد ها ملوک الطوایفی نام گرفت تاسیس  گردید . این از روش های مشخص کشورداری یونانیان ، در متصرفات ایرانی شان بود که بعد ها در زمان اشکانیان نیز ادامه یافت . آن ها طی دو یا سه قرن دولت شهر های زیادی که ساکنان آن عمدتاً مهاجرین کشاورز یونانی بودند ، در فلات ایران بنیاد گذاشتند .

بسیار محتمل است که آن ها جهت برخورداری از فنون کشاورزی و دامداری و آبیاری پیشرفته که مردم شمال هـنـد صاحب آن بوده اند و نیز استفاده از مهارت بازرگانان آن دیار دست به کار شدند و اقلیم سواحل جنوبی دریای مازندران و دامنه های کوهستانی مشرف به  آنجا را به این کار اختصاص می دهند . آن ها از همان ابتدا از روابط صمیمانه و خویشاوندی نزدیک سلوکوس فاتح ، بزرگترین سردار اسکندر که فرمانروای وقت ایران شد، با امپراطور هــنــد ، بهره فراوان می برند .

 اقلیم سواحل جنوبی دریای مازندران و دامنه های کوهستانی مشرف به آن جا ،اگر چه به نسبت کوچک، ولی دارای شباهت زیاد به اقلیم اطراف گنگ و ایالت بزرگ اتار پرادش و دامنه های هیمالیا در شمال هند است. شاید از این رو،  یونانیان ازاسکان دهقانان و بازرگانان با مهارت هندو در صفحات شمالی ایران استقبال و از آن پشتیبانی  می کنند و برای کسب رضایت آنان نیز ،سنت های اجتماعی هندوان را در محدوده موطن جدید آنان محترم می شمارند و اقوام تـُنُک جمعیت و عقب مانده بومی(مانند مارد ها ) را وادار به خروج از منطقه می کنند . واقعیت هایی که نگارنده در نوشته های منتشر شده به آن پرداخته است ، در حقیقت بازگو کننده  همین رویداد تاریخی است4 .

  از سویی دیگر همانطور که پیش تر متذکر شده ایم گزارش دانشمندان و پژوهشگران ژنتیک در موسسات مختلف علمی درکشور هـنـد  نشان می دهد که مردمان  شمال هـنـد دارای شباهت نزدیک ژنتیک با مردم اروپایی اند. در یکی از این گزارشات8 فاصله ژنتیکی کاست های برتر مردم اتارپرادش یعنی بخش مرکزی شمال هند ، نسبت به  نژاد قفقازی9 یا اروپایی با رقم   0.0119 =   st f   بیان شده است .

 این رقم حاکی از شباهت نزدیک ژنتیکی است . در متن گزارشی که از سوی موسسه ماکس پلانک منتشر گردید1 فاصله  ژنتیک مردم قفقاز جنوبی با مردم اروپای غربی هم با رقم  0.019=st   fبیان شده است. این رقم نیز مشابه رقم قبلی ،  معرف  قرابت ژنتیک مردم متعلق به قفقازجنوبی با  نژاد اروپایی است .


موضوعات زیرنکاتی است که  مهاجرت در گذشته را، از دامنه های جنوب هیمالیا و اطراف رود گنگ به منطقه ، بسیار محتمل نشان می دهد :

1- واژه ها واصطلاحات مشترک فراوان ،خاصه بین زبان مازندرانی و سنسکریت کلاسیک ، به همراه شواهدی دیگر در ارتباط با تاریخ شفاهی مردم مازندران، موجود است . آن هااطلاعات مهمی را شامل می شوند .  بر مبنای همین اطلاعات
نگارنده مطالبی را در قالب کتاب و مقالاتی متعدد مطرح نموده است.5 .

2- رسوم کشاورزی ، رسم و سنت پرورش گاو مازندرانی  در منطقه  ،که هنوز به چشم می خورد، از جمله نکات مهم است . مطابقت گاو مازندرانی با گاو سنتی پون ور( ponwar ) در شمال هند ( در منطقه اتارپرادش ناحیه پیلی بیت) و رواج اصطلاحات مشترک از قبیل نام بعضی درختان وبعضی محصولات مهم کشاورزی مانند مرکبات و نیشکر در مازندران و شمال هند، شواهدی مهم را برای معرفی ریشه های تاریخی و فرهنگی مردم منطقه مازندران و گیلان در اختیارمان می گذارد . گزارشی به قلم نگارنده راجع به گاو پون ور و مطابقت آن با گاو مازندرانی، جهت درج در گیلان نامه شماره 7 منظور شده است10 .

3-منطقه فرشوادگر11 شامل طبرستان و مازندران و گیلان و آذربایجان ( بخش مهمی از قفقاز جنوبی) و ری و قومش بوده است . فرشوادگر در تاریخ ایران و در دوران اشکانیان و ساسانیان حائز اهمیت است .تاریخ جنوب قفقاز و به طور اخص شرح تاریخ ارمنستان باستان و نفوذ چشمگیر زبان پهلوی در زبان ارمنی از جمله مطالبی است که در توجیه نزدیکی نژادی و فرهنگی مازندرانیان و گیلانیان با مردم جنوب قفقاز،می تواند سودمند باشد .

 می دانیم منطقه تاریخی فرشوادگر یا پتشخوارگر پس از ظهور اشکانیان و تا قرن ها پس از سقوط آنها به مثابه یک واحد ایالتی ، مستقل و یا خود مختار ،حضور جدی در تاریخ امپراطوری ایران قبل از اسلام داشته است. باید یادآور شد که زمانی طولانی، طبرستان پاره اصلی فرشوادگر بوده است . 

                                                                                                                                                                                                      
پانویس:
1-Concomitant Replacement of Language and mtDNA in South Caspian Populations of Iran       
Ivan Nasidze1,  ,  , Dominique Quinque1, Manijeh Rahmani2, Seyed Ali Alemohamad3 and Mark Stoneking1


1Department of Evolutionary Genetics, Max Planck Institute for Evolutionary Anthropology, Deutscher Platz 6, D-04103 Leipzig, Germany


2Department of Molecular Genetics, Cardiovascular Research Center, Imam Hospital, Tehran University of Medical Sciences, Tehran 14469-74516, Iran
3Department of Human Genetics, School of Public Health, Tehran University of Medical Sciences, Tehran 14469-74516, Iran


2- mitochondrial DNA


3-2003: Nasidze Ivan; Sarkisian Tamara; Kerimov Azer; Stoneking Mark
Testing hypotheses of language replacement in the Caucasus: evidence from the Y-chromosome. Human genetics 2003


4- نقل قول از پژوهشگری ایرانی در این زمینه حاکی است :   ....مجموعه جهش هاي ميتوكندري اقوام ما مشابه اقوام اروپاي شرقي و غربي است. اين تحقيقات ثابت كرده اند كه مهاجرت از ايران و از شمال ايران به طرف اروپا صورت گرفته است.( دكتر مسعود هوشمند سرپرست آزمايشگاه ژنتيك پزشكي پژوهشگاه ملي مهندسي ژنتيك و زيست فناوري در نهمین کنگره ژنتیک ایران       ( روزنامه شرق شماره 776)


5-نوشته های نگارنده در اطراف موضوع، شامل موارد زیر بوده است :
-    ساری و آغاز تمدن برنج – درویش علی کولاییان – نشر شلفین 1385
-    مازندرانی و سنسکریت کلاسیک (روایت واژه ها ) – نشرچشمه 1387
-    کوه اسپروز کجا ست ؟ مجله گیله وا شماره 102
-    - ساری و آغاز تمدن برنج در گیلان و مازندران – گیلان نامه شماره 5
-    کلیله و دمنه از کجا آمده است ؟ ماهنامه حافظ شماره 6


6- آغاز مهاجرت می تواند همزمان با آغاز یک قحطی بزرگ  باشد که در هند اتفاق افتاد و در آن عده زیادی از مردم تلف شدند . مشهور است که امپراطور وقت هند چاندرا گوپتا که دختراولین امپراطور سلوکی در ایران یکی از همسرانش بود، در غم مردمی که از گرسنگی تلف می شدند روزه مرگ گرفت و از دنیا رفت . تخمین زده می شود که جمعیت هند با تمرکزی فوق العاده در اطراف گنگ و در شمال هند ، در آن زمان بیش از پنجاه ملیون نفر، یعنی به تخمین معادل یک سوم جمعیت جهان در آن روزگار بوده است . حال آن که، درتمامی محدوده ایران امروز،یعنی وسعتی که امروز در آن زندگی می کنیم ، در آن روزگار، به تخمین فقط یک تا دوملیون نفر زندگی می کردند .        

                                                               
7-. پنج قرن دموکراسی در ایران باستان  - همایون صنعتی زاده (کرمان) . (( توضیح : نسخه ای از این نوشته که به دوران سلوکیان و اشکانیان اشاره دارد ، در شکل  یک گزارش (مقاله) ودر 13صفحه از سوی  دکتر منوچهر ستوده در اختیار نگارنده قرار گرفت .))             

                                                                                         
8-Genetic affinities between endogamous and inbreeding populations of Uttar Pradesh
Faisal Khan,1 Atul Kumar Pandey,1 Manorma Tripathi,1 Sudha Talwar,1 Prakash S Bisen,2 Minal Borkar,1 and Suraksha Agrawal 1
1Department of Medical Genetics, Sanjay Gandhi Post Graduate Institute of Medical Sciences, Raebareli Road,
Lucknow (UP) 226014 India


9-  دراین جا اصطلاح نژاد قفقازی به معنای رایج خود آمده است ، یعنی یکی از سه شاخه مهم نژاد انسان که گاهی به آن نژاد اروپایی و گاهی هم نژاد سفید اطلاق می شود .

10- انتشار این شماره از گیلان نامه ، ظاهراً با تاخیرغیرعادی روبه رو شده است .  

11- سيد ظهيرالدين در تاريخ طبرستان و رويان و مازندران ،چندين بار اين کلمه را ذکر کرده و در شرح طبرستان آورده است که (طبرستان داخل فرشوادگر است و فرشوادگر آذربايجان و گيلان و طبرستان و ري و قوميس مي باشد. ) (لغت نامه دهخدا)       


 *اين مطلب پيش تر درماهنامه گیله وا، شماره108 چاپ  شد.