شنبه 6 آذر 1389-18:4

افتخاري و دلکش

... وقتی نام آقای افتخاری را شنیدم به خودم گفتم ای کاش  دست اندرکاران این همایش مدیریت می کردند و ایشان را امسال به عنوان چهره ماندگار معرفی نمی کردند-افتخاري چندین بار سعی کرد تا ناراحتی را ازدل خانم دلکش در آورد که موفق نشد.(تاملي بر انتخاب "علیرضا افتخاری"به عنوان چهره ی ماندگار؛يادداشتي از دکتر سيف الرضا شهابي-بابل)


 هشتمین همایش چهره های ماندگار روز 5 شنبه 27 آبان ماه سال 1389 در سالن همایش های صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران برگزار شد و مانند سال های قبل، تعدادی از شخصیت های علمی و فرهنگی و اجتماعی و هنری به عنوان چهرهای ماندگار تجليل شدند.

 در این میان در عرصه هنر موسیقی از آقایان مجیدانتظامی-فرزندعزت الله انتظامی-و هم چنین علیرضا افتخاری نام برده شد.

      این جانب وقتی نام آقای افتخاری را شنیدم با خودم گفتم ای کاش  دست اندرکاران این همایش مدیریت می کردند و ایشان را امسال به عنوان چهره ماندگار معرفی نمی کردند و اگر او یک چهره ماندگار در زمینه موسیقی است(که تشخیص آن با اهل فن و اصحاب موسیقی است) آن را به سال های بعد موکول می کردند، زیرا معرفی ایشان در این سال با توجه به رویدادهايی که در چند ماه گذشته برای افتخاري روی داده این شائبه را به وجود آورده که برگزیدن او به عنوان یک چهره ماندگار تحت تاثیرات ملاحظات سیاسی بوده است.

 این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران به سیاسی شدن جوایز معترض است و برای مثال مدعی است که جایزه صلح "نوبل"سیاسی شده و جایزه ای که سیاسی بشود از ارزش و اعتبار آن کاسته می شود وبه عبارتی هیچ گونه ارزشی ندارد.

     اگر صدا وسیما دستور داشت که جنین اقدام ناپخته ای را انجام دهد و در معرفی آقای افتخاری شتابزده عمل کند تا شاید بخشی از تکدر ایشان را که در چندماه اخیر پدید آمده جبران کند،خود آقای افتخاری می بایست اجازه چنین کاری را نمی داد و بعداز آن که مطلع شد دبیرخانه همایش تصمیم گرفته ملاحظات سیاسی را در انتخاب چهره های ماندگار دخالت دهد طی نامه ای ضمن تشکر از دبیرخانه مزبور، در خواست می کرد با توجه به این که چهره هائی دیگری در عرصه موسیقی وجود دارند که اولی بر ایشان هستند بهتراست آن ها معرفی شوند.

اگر چنین اقدامی را آقای افتخاری انجام می داد از یک سو مناعت طبعش را نشان می داد و از دیگرسو تبلیغاتی را که علیه خودصورت گرفته(مبنی بر این که او یک "فرصت طلب"است که می خواهد از هر فرصتی به نفع منافع شخصی خودش سوءاستفاده کند) از اذهان پاک می کرد .

 ياد خاطره اي افتادم. بعدازاین که افتخاری دردهه 1370 شمسی آهنگ های همشهری ام خانم "دلکش"را به نام "یاد استاد"خواند و مورد استقبال قرار گرفت،خانم دلکش از این کار به این خاطر که از او اجازه نگرفته بود، سخت دلگیرشد.

 من نمی دانم آیا دلکش از نظر حقوقی این حق را داشت که ناراحت بشود و اعتراض بکند یا نه؟لیکن انتظار خانم دلکش این بود که حداقل از نظر احترام به بزرگ تر وپیشکسوتی و عاطفی ابتدا از ایشان اجازه می گرفت و سپس آهنگ هایش را می خواند .

"سهیل فزون مایه "-تنها فرزند خانم دلکش- برای این جانب تقل کرد چندین بار افتخاری سعی کرد تا ناراحتی را ازدل مادرش در آورد که موفق نشد .

  کلام آخر این که اگر روبوسی گرم آقای افتخاری با رئیس جمهوري ازصمیم قلب بود،موضوعی است جدا ولیکن اگر برای خود شیرینی وفرصت طلبی بود عملی مذموم است.

 آقای افتخاری و امثال او باید بدانند:

 اولا " افکار عمومی افراد فرصت طلب را تائید نمی کند.

ثانیا"جامعه کارهای آن ها را رصد می کند 

 ثالثا"برای کسب شهرت باید پله های نردبان را به آهستگی طی کرد  تا این که بخواهد یک شبه ره چندین ساله را بپیماید

و رابعا" اگر در جايی حق او نیست از پذیرش آن خودداری کند.

در خاتمه گفتني است که  اگر در محیط های دانشجوئی برخي برای فرزند ایشان مزاحمتی فراهم نمودند این عمل هم زشت است و ناپختگی معترضان او را می رساند.