سه شنبه 26 بهمن 1389-22:21

آنتيگونه به بابلسر آمد

نمایش آنتیگونه نوشته سوفوکل به کارگردانی عباس ابوالحسنی به مدت 15 شب از 26 بهمن تا 11 اسفند در بابلسر به روی صحنه می رود.


به گزارش مازندنومه،عباس ابوالحسنی دانش آموخته ی نمایش است که علاوه بر کارگرداني،بازيگر اين نمايش نيز است. 

تراژدي آنتيگونه در سالن آمفی تئاتر اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی بابلسر هر روز در ساعت 18 به روی صحنه می رود.

 سالار حسین پور،ایمان فلاحت بیشه،آتنا غلامزاده،مریم جباری،فاطمه ولایی،محمد میرزایی،سینا علی پور،امیر محمدزاده،خورشید واجدی و مریم مریجی بازيگران نمايش آنتيگونه هستند.


بر اساس اين گزارش تقی اسفندیار طراح صحنه و ساجده شمس طراح لباس نمايش هستند.اجراي موسيقي را هم محمدرضا سجادی بر عهده دارد.

خاطرنشان مي کنيم آنتیگونه نام نمایشنامه‌ای است از تراژدی نویس مشهور یونانی-سوفوکل- که در حدود ۴۴۲ پیش از میلاد نوشته شده‌است و با وجودی که آخرین نمایشنامه از سه گانهٔ تب (به انگلیسی: Theban Trilogy) است، پیش از دو نمایشنامهٔ دیگر (ادیپ شهریار و ادیپ در کولونوس) نوشته شده‌است.

گفتني است تنها ۷ نمایشنامه از مجموع ۱۲۳ تراژدی سوفوکل باقی مانده‌است و شاید بتوان سه‌گانهٔ تب را با توجه به اجراهای بسیاری که از نمایشنامه آنتیگونه صورت گرفته ‌است مشهورترین آنها دانست.

خلاصه نمايش آنتيگونه:

پولونیکس و اتئوکلس در جنگ با یکدیگر بر سر قدرت کشته می‌شوند. کرئون، پادشاه تب فرمان می‌دهد تا اتئوکلس را با تشریفات و احترام کامل به خاک بسپارند ولی جنازهٔ پولونیکس خیانتکار را به حال خود رها سازند تا خوراک کرم‌ها و لاشخورها شود.

 آنتیگونه و ایسمنه، خواهران دو برادر کشته شده هستند و آنتیگونه نمی‌تواند بپذیرد که جنازهٔ برادرش پولونیکس به حال خود رها شود، پس مخفیانه به دیدار ایسمنه رفته و از او می‌خواهد تا در خاک‌سپاری برادر به او کمک کند. اما ایسمنه از خشم کرئون وحشت دارد و نمی‌پذیرد. پس آنتیگونه به تنهایی دست به کار می‌شود.

کرئون در کاخ خود است و ریش‌سفیدان تب (گروه سرایندگان) فرمان او را مورد تایید قرار می‌دهند. اما خبر می‌رسد که کسی پولونیکس را دفن کرده‌است. کرئون بر می‌آشفد و خواهان دستگیری خاطی می‌شود.

آنتیگونه را به پیش او می‌آورند و او بدون اینکه کارش را پنهان سازد با کرئون بر سر اینکه اخلاقیات را زیر پا گذاشته‌است وارد بحث می‌شود. کرئون از سخنان او برافروخته می‌شود و چون گمان می‌برد در این کار ایسمنه نیز به خواهرش کمک کرده‌است دستور دستگیری او را نیز می‌دهد. ایسمنه که ترجیح می‌دهد همراه با خواهرش کشته شود به دروغ اعتراف می‌کند اما آنتیگونه می‌گوید که او به تنهایی این کار را انجام داده‌است.

دو خواهر زندانی می‌شوند. هایمون، پسر کرئون و نامزد آنتیگونه به پیش پدر می‌آید تا او را از این کار باز دارد اما گفتگوی آن دو به درگیری لفظی انجامیده و هایمون در حالی‌که قسم می‌خورد دیگر هرگز کرئون را ملاقات نخواهد کرد از آنجا خارج می‌شود.

کرئون سرانجام تصمیم می‌گیرد تا ایسمنه را آزاد کرده و آنتیگونه را در غاری زنده به گور سازد. آنتیگونه بر سرنوشت خود می‌گرید اما از کارش دفاع می‌کند.

پیشگوی نابینایی به نام ترسیاس به کرئون هشدار می‌دهد که خدایان از رفتار او ناخشنودند و به خاطر اشتباهاتش، فرزندش را از دست خواهد داد، تمام یونان او را خوار خواهد شمرد و خدایان، قربانی‌های شهر تب را نخواهند پذیرفت.

 ریش‌سفیدان از این سخنان به وحشت می‌افتند و از کرئون می‌خواهند تا آنتیگونه را آزاد کرده و پولونیکس را به خاک بسپارد. کرئون می‌پذیرد اما آنتیگونه خود را به دار آویخته‌است.

هایمون از مرگ نامزدش بسیار اندوهگین می‌شود و خود را می‌کشد. خبر مرگ هایمون به مادرش ائورودیکه می‌رسد و او نیز خود را می‌کشد. کرئون خود را به خاطر تمام این پیشامدها ملامت می‌کند. او توانست تاج و تخت خود را حفظ نماید اما از فرمان خدایان سرپیچی کرد و همسر و فرزند خود را از دست داد.