جمعه 20 اسفند 1389-7:20

ای دبستانی ترین احساس من

...مجری برنامه ژاله صادقيان است.گوينده و مجري بنام کشور که از قضا پدر و مادرش بابلي اند و افتخاري به اين جشن آمده...(گزارش مازندنومه از ديدار همشاگردي ها ،مدير و معلمان دبستان قديمي تربيت بابل)


تالار مجتمع فرهنگی سینمایی اداره ارشاد بابل؛ ساعت کمی از 4 بعد از ظهر گذشته است. در مقابل در ورودی دکتر سيف الرضا شهابی-چهره نام آشناي عرصه سياست و رسانه- پذیرای مهمانان است.

مهمانان با شاخه گل و شیرینی مورد استقبال قرار می گیرند.شاگردان قديمي يکي يکي از راه مي رسند و روي صندلي مي نشينند.دبستان تربيت بين سال هاي 1313 تا 1360 به مدت 47 سال در بابل فعاليت داشت.

این مراسم با عنوان "به یاد دیروز" خاطره دبستان ملی تربیت با هدف تجلیل از محمد ابراهیم صابری(آقای مدیر) ، ایران و طوبی صابری (آموزگار و خواهر آقای مدیر) ، ملیحه رضوی (آموزگار و همسر آقای مدیر) و 18 نفر از آموزگاران در قید حیات این دبستان و مرحوم احمدصابر بنیانگذار مدرسه تربیت برگزار شد.

موسیقی در سالن پخش می شود.روي سن نوشته هايي ديده مي شود: ای معلم نام و هم یادت بخیر/ یاد درس آب و بابایت بخیر/ ای دبستانی ترین احساس من/ بازگرد این مشق ها را خط بزن

سالن به جمله های دیگری هم مزین است: "خانم معلم هرچی دارم از تو دارم"، "آقا معلم هرچی دارم از تو دارم"، "آقا مدیر ، خیلی چاکرتیم"،"همکلاسی های من یادم کنید / بازهم در کوچه فریادم کنید"

عده زیادی از دانش آموزان دیروز در سالن حضور یافته اند و با یکدیگر خوش و بش می کنند. ساعت هنوز پنج بعد از ظهر را نشان نمی دهد که آقای مدیر-محمدابراهيم صابري- وارد سالن می شود ، با ورودش همه برپا می ایستند و وی را مورد تشویق قرار می دهند.

 دو نفر دستان آقای مدیر را گرفته اند تا بتواند حرکت کند.او بيش از 90 سال سن دارد. پس از اینکه آقای مدیر بر جای خود نشست ، دانش آموزان دیروز به دورش حلقه می زنند و بوسه بارانش مي کنند. 

یکی از دانش آموزان با واکر حرکت می کند اما آمده تا یاد و خاطره همکلاسی ها را گرامی بدارد. با همان واکر و به سختی خود را به آقای مدیر می رساند که در ردیف نخست نشسته.

یکی از شاگردان با اصرار دست معلم دیروزش را بوسه می زند و چشمان هر دو بارانی می شود. ایران صابری که یکی از معلم های دبستان تربیت و خواهر آقای مدیر است با عصایی در دست وارد سالن می شود و همینطور که راه می رود می گوید"اگر همه را پیدا می کردم می دانید اینجا چه خبر می شد؟"

 شاگردان بر دست و پیشانی این معلم بوسه می زنند. ساعت حدود پنج است سرود ملی خوانده می شود و قرآن هم . ترانه همشاگردی سلام در سالن پخش می شود.

مجری برنامه ژاله صادقيان است.گوينده و مجري بنام کشور که از قضا پدر و مادرش بابلي اند و افتخاري به اين جشن آمده.

 او برنامه را آغاز می کند و شعر می خواند: بس بگردید و بگردد روزگار/ دل به دنیا درنبندد هوشیار

 ای که دستت می رسد کاری بکن / پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار ...

 ژاله صادقیان گفت که برای نخستین بار در مقابل این چنین جمعی ايستاده و عنوان می کند"در مقابل کسانی که پایه های تربیت را در این مملکت بنا نهادند حرف زدن برایم دشوار است ".

وی گفت که در بابل به دنیا نیامده اما خودش را بابلی می داند و اضافه می کند:"نخستین بار است که این کار را در شهر پدری و مادری خود ، برای جامعه فرهنگی انجام می دهم" و در ادامه گفت: "درس معلم ار بود زمزمه محبتی" و حاضران همراهی کردند و مصرع بعدی را خواندند: "جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را" او امروز را همان جمعه ای می داند که همه طفلان گریزپای به مدرسه برگشتند.

 اسامی مدیر و آموزگاران که خوانده می شود تشویق حضار افزون تر است. مجری می گوید:"برنامه را به زور شروع کردیم و علتش این است که همشاگردی ها پس از سال ها یکدیگر را دیده اند و دلمان نمی آید بگوییم حرف نزنید تا ما برنامه را آغاز کنیم".

 شاید دانش آموزان دیروز به یاد روزهای مدرسه ، دیر بر سر کلاس حاضر شدند و البته دیگر مدیر و معلمی آنها را توبیخ نکرد که چرا سروقت حاضر نشدید.

 برخی از دانش آموزان دبستان تربیت به علت اقامت خارج کشور نتوانسته اند در مراسم حضور یابند و سبدهای گل فرستاده اند.کليپي از مدير دبستان تربيت پخش مي شود،سپس مجري بالاي سن مي رود.

دکتر شهابي-باني اصلي مراسم-روي سن دعوت مي شود و از اهداف برنامه و گردهمايي مي گويد و از همقطارانش تشکر مي کند.

 حالا نوبت آقای مدیر است تا دوباره دانش آموزان را به صف کرده و برای آنها سخنرانی کند اما نمی تواند در پشت تریبون قرار گیرد ، در جایی که نشسته شروع به صحبت می کند و به دانش آموزانش می گوید"دوست داشتم در مقابل شما چند دقیقه بايستم و صحبت کنم اما به دلیل شرایط خاص جسمی معذورم"

 آقای مدیر امروز را یکی از بهترین روزهای زندگی خود عنوان می کند و می گوید:"دلم می خواست فرصتی پیش آید تا دانش آموزان و معلمان را یک بار دیگر ببینم ، دیدار شما برای من لذت بخش و خشحال کننده است، از اینکه این فرصت پیش آمد مسرورم".

 آقای مدیر بایت موفقیتی که خود و آموزگاران دبستان تربیت به دست آورده اند خوشحال است و به دانش آموزان می گوید"اگر کوتاهی صورت گرفت به بزرگواری خود ببخشید و ما را عفو کنید ، روی همه شما را می بوسم و دست های پرمهرتان را می فشارم و به خدا می سپارم" دانش آموزان مدیر را مورد تشویق قرار می دهند.

سپس چند نوروز خوان به ميان حاضران آمدند و به نوروز خواني پرداختند.پيش از آن ژاله صادقيان درباره نوروز خواني سخن گفت و نمونه هايي از شعرهاي نوروزخواني را خواند و به حاضران گفت:"شعر رو درست خواندم؟"که با تاييد و تشويق مهمانان همراه بود.

در ادامه برنامه عضو ستاد برگزاري براي حاضران سخن گفت و در پايان نيز هدايايي به مدير و معلمان دبستان قديمي تربيت بابل اهدا شد.

شامگاه پنج شنبه 20 اسفندماه شبي به ياد ماندني براي دانش اموزان قديمي و پدربزرگ هاي امروز بود.همه با لبخند و سلام وارد شدند و با لبخند و سلام برگشتند،با دنيايي از خاطره هاي قديم و جديد..