يکشنبه 4 ارديبهشت 1390-22:38

زنگ ها براي چه کسي به صدا درمي آيد؟

در انتقاد از زنگ هاي مختلفي که سالانه در کشور به صدا در مي آيد:گویی برای اثبات کارهای مان یا عادت داریم کلنگی بر زمین بکوبیم و یا همان کلنگ را در مقیاس چکش،بر صفحه ای فلزی بکوبيم تا زنگی نواخته باشیم/در کنار اين همه زنگ چرا زنگي براي کارگران نداريم؟(يادداشتي از کلثوم فلاحي،خبرنگار-ساري)


من خبرنگارم و سالانه شاهد به صدا درآمدن زنگ های فراوانی در مدرسه ها هستم. از زنگ مهر و زنگ امنیت و زنگ مقاومت بگيريد تا زنگ انرژی هسته ای ، زنگ بهداشت و درمان ، زنگ انقلاب ، زنگ پیوند اولیا و مربیان ، زنگ ولایت، زنگ تلاوت قرآن و همين طور زنگ بزرگداشت معلم، زنگ آمادگی در بروز زلزله و حوادث طبیعی ، زنگ تربیت بدنی، زنگ پژوهش ، زنگ بصیرت، زنگ همبستگی ، زنگ خلیج فارس، زنگ کتاب و... زنگ های بسیاری که در خاطرم نمانده اند.

 زنگ هایی که صرفا به صدا درمی آیند و البته شاید تنها فایده ای که دارند فارغ شدن چند ساعته دانش آموزان از درس و کلاس باشد(ديده ام که در اين گونه مراسم چه احساس ذوق و شوقی به محصلان دست مي دهد.)

 گویی برای اثبات کارهای مان یا عادت داریم کلنگی بر زمین بکوبیم و یا همان کلنگ را در مقیاس چکش ، بر صفحه ای فلزی بکوبيم تا زنگی نواخته باشیم و ضمانی بر اجرای وعده ها باشد.

واقعا"صرف نظر از شادی و خوشحالی دانش آموزان که ترجیح می دهند در هوای سرد و گرم در حیاط مدرسه به صف شده و شاهد اجرای برنامه نواختن زنگ باشند ، چه سودی عاید سایر افراد می شود؟

 زنگ زدن های متوالی، بارها از سوی رسانه ها مورد انتقاد قرار گرفته، اما نکته اینجاست که در روزهای بزرگداشت شعرا و فرهيختگان گران قدرمان و برخی مناسبت های اين چنيني هیچ زنگی نواخته نمی شود.

 بزرگترها به صورت نمادین ، زنگ را برای کوچک ترها به صدا درمی آورند اما میزان تاثیرگذاری این زنگ ها به چه اندازه است؟ گاهی حتی برخی از دانش آموزان نمی دانند به چه دلیل در صف ایستاده و منتظر زنگی هستند که به صدا در مي آيد!

 اگر شاهد مراسم زنگ زنان(!)نبوده ايد،براي تان توصيف مي کنم؛ سه چهار یا پنج نفر در صف گارد پرچم ایستاده اند، فردی از جلو دستور حرکت می دهد، گارد پرچم حرکت ، گارد پرچم ایست ، نفر پرچم جلو، پرچم بالا ، گارد پرچم عقب گرد ، یک دو ، یک دو ...و افراد گارد پرچم بسیار تصنعی به اجرای این حرکات می پردازند.

سپس نوبت تلاوت قرآن است . سه نفر یا بیشتر مسئول حمل قرآن هستند.در مدارس دخترانه با چادرهای رنگی که انگار در همان لحظه چادرها را از پستو درآوده و با همان چین و چروک بر سر گذاشته اند و البته شاخه گل های مصنوعی هم در دست دارند و بسیار تصنعی تر از نفرات گارد پرچم حرکت می کنند و به جای نگاه به افق ، چشم ها را بر زمین دوخته اند.

 بعد سرود ملی و زنگ زدن و سخنراني پشت سخنراني، گاهی هم دانش آموزان مقاله ای انشا گونه را به سرعت برق در پشت تریبون خوانده و صحنه را ترک مي کنند. جز تغییر موضوع و اسم زنگ ، در اجرای برنامه ها هیچ تفاوتی وجود ندارد!همه جا مراسم زنگ زنان(!)همين گونه است.

 غرض مطلب آسیب شناسی نواخته شدن این زنگ ها و تاکید بر انجام ندادن این کار نیست.خواستم بگويم روزهای مهم تری هم در صفحه های تقویم وجود دارند.مثلا" هیچ اشکالی ندارد که به تعداد انبوه این زنگ ها ، زنگ کارگر را هم اضافه کنیم تا دانش آموزان بدانند که ما روز کارگر را ارج نهاده و به احترام آنها زنگی به صدا درمی آوریم.

 بدین ترتیب دانش آموزان ما هم با روز زنان و مردانی آشنا می شوند که چرخ تولید اقتصاد را علی رغم همه سختی ها ، مشقات ، ناملایمات و نامهربانی ها می چرخانند.

 کارگرانی که بعضا ماه ها حقوق دریافت نمی کنند اما باز هم کار می کنند تا چرخ صنعت از حرکت باز نماند.

کارگرانی که اشیا و لوازمی تولید می کنند که بعضي از آن ها هرگز قدرت خرید آن محصول را نخواهند داشت و جز دیده حسرت بر آنها باقی نمی ماند.

حالا که زنگ زدن ها نماد توجه دادن و اهميت کودکان ايراني به برخي مسايل است،بياييم زنگ ها را صورتي ديگر ببخشيم.مي توان براي قدرداني از زحمات کارگران،از همين زنگ کارگر شروع کرد.