*خب فرصتي پيش اومده تا با آقاي"مسئول محترم" راجع به قضيه ميان کاله گفت و گويي انجام بدهيم.همان طور که مي دانيد اخيرا" گلستاني ها مدعي شده اند که ميان کاله متعلق به آن هاست و...باقي قضايا.آقاي"مسئول محترم" در جلسه بودند که چند دقيقه از وقت شون رو به ما اختصاص دادند.ضمن تشکر از جناب ايشان از اين مقام مسئول محترم مي پرسيم که آيا خبر دارند گرگاني ها درصددند ميان کاله رو تصاحب کنند؟

-بله که خبر دارم!من مثلا" مقام مسئول اين استانم.همين 5 دقيقه پيش با اس.ام.اس به من گفتند ميان کاله رو مي خواهند شوهرش بدهند!

*اما جناب،اين قضيه حداقل يک هفته است بحث رسانه ها شده،شما 5 دقيقه پيش خبردار شديد؟

-تقصير من چيه که پيامک ها دير ارسال مي شه!؟حتما" بچه ها اون هفته ارسال کردند،الان رسيده دست من!شما بهتره به مخابرات گير بديد نه به من! اما من از همين تريبون اعلام مي کنم که ميان کاله مال ماست،سندش هم موجوده! شما رسانه ها اگه دخالت نکنيد و موضوع رو شلوغش نکنيد ما مسئولان بلديم چيکار کنيم.من خودم ديروز رفتم ميان کاله و از اون جا بازديد کردم.داشتم مي رفتم تهران ماموريت،بعد راننده اداره سر گردنه ميان کاله ايستاد،جاتون خالي يه دوغ خنک هم خورديم با يک کاسه آش!بنده خدا دوغيه ما رو شناخت پول هم نگرفت!حضور من سر گردنه ميان کاله يعني اين که ميان کاله مال ماست!

*ولي جناب مسئول محترم،ميان کاله در شرق استانه،شما احتمالا" رفته بوديد گدوک که اون رو هم چند وقت پيش از دست داديم و مال تهراني ها شد.
-همه جاي استان سراي من است، ميان کاله و گدوک نداره!حالا تو کار نداشته باش ما کجا رفتيم،منظور اين بود که ما از حق خودمون نمي گذريم و سندش هم موجوده!من چند وقت پيشا از جاده هراز رفتم کياسر و اعلام مي کنم نه تنها گدوک و ميان کاله،بلکه اون روستاهاي بالاي کياسر در جاده هراز هم مال ماست!سندش هم موجوده،اصلا" چه سندي بالاتر از اين که پدر مرحومم گوسفندهاش رو تابستونا مي برد اون منطقه چرا؟اين هم سند معتبر ما که اون زمين هاي بالا همه مال ماست.

*آيا ما اسناد تاريخي هم داريم که ميان کاله متعلق به ماست؟

-اين رو من خبر ندارم،بريد از خسرو معتضد بپرسيد.من اصلا" از تاريخ و جغرافيا خوشم نمي آد!مدرسه هم مي رفتم تاريخ و جغرافي رو تقلب مي زدم!من فقط از درس سياست خوشم مي آد و موج سواري،ببخشيد سواري روي موج سياست رو دوست دارم.اما در کل اين قدر مي دونم که در کتاب هاي تاريخي اومده که سرزمين ما خيلي گنده بود و اسمش بود تبرستان که از اين ور تا اون ور کشيده شده بود.

*عذر مي خوام،از کدوم ور تا کدوم ور؟

- دست هام رو ببين؛از اين ور تا اون ور،حتي يه کم اون ورتر!

*بله،ادامه بديد.

- خب بچه ها بزرگ مي شن شوهرشون مي دن ديگه،ما هم بچه هامون بزرگ شدن يکي رو شوهر داديم تهران،يکي رو فرستاديم سمنان خونه بخت و حالا هم گرگاني ها اومدند دنبال دختر آخريه،ولي من به عنوان مسئول محترم اين استان اعلام مي کنم که ما به شما دختر نمي ديم چون داره درس مي خوانه و قصد ازدواج نداره!

* حقيقتش من خيلي متوجه نشدم منظور شما از شوهر دادن چي بوده،بيشتر توضيح مي ديد که آيا کوچک شدن استان ما و دست درازي همسايه ها به خاک ما به نفع ماست يا به ضرر ما؟

-اول اين که هيچکي به ما دست درازي نکرده،ما خودمون چون بچه مثبتيم خاک مون رو "هبه"مي کنيم!تو مي دوني هبه چيه؟نمي دوني ديگه،از بيخ عرب که نيستي بدوني!ما کلا" اهل سخاوت و بذل وبخششيم.مهمان نوازي و مهرورزي و بخشش تو خون ماست.چرا فقط ما ميان کاله و گدوک داشته باشيم و همسايه ها مون نداشته باشند؟اين مهرورزيه؟اين عدالته؟اصلا" دنيا چي مي گه؟بي بي سي چي مي گه؟پس بهتره لطف و مهرباني مون رو از هم دريغ نکنيم.

البته اين رو هم بگم که من از طريق برادران نماينده مجلس دارم پي گيري مي کنم که آقايان گفتند الان تو روستاها هستند و دارند واسه راي جمع کردن، تبليغات چهره به چهره مي کنند.همين پيش پاي شما يکي از نماينده ها رو تو يه مجلس عروسي پيدا کردم که داشت اون وسط واسه خودش حرکات موزون انجام مي داد،بهش گفتم موضوع ميان کاله رو پي گيري کنه که گفت:اولويت من بيکاريه نه ميان کاله!ملت کار مي خوان!يک نماينده ديگر هم به من گفت:اين موضوعات انحرافيه،مثل گروه انحرافي،به من هم هشدار داد دنبال مسايل انحرافي نرم.

*شما فکر نمي کنيد در قبال اين ماجرا ما بايد به آيندگان توضيح قانع کننده اي بديم؟الان در استان ما داره ماجراي عهدنامه ترکمانچاي و گلستان تکرار مي شه.

-اشتباه نکن،در عهدنامه گلستان ما خودمون زمين داديم الان گلستان داره از ما زمين مي گيره!خلط مبحث نشه.من درصددم يه يادداشت بنويسم و مثل قضيه اسب هاي جابه جا شده مسئله رو رسانه اي کنم و يه جريان ايجاد کنم.من به عنوان مقام مسئول سکوت را جايز نمي دانم.

*تا اون جا که حافظه من ياري مي کنه شما در قضيه اسب ها موافق جمع کردن اونا بوديد،نکنه الان هم موافق جداشدن ميان کاله هستيد؟

-حضرت عباسي مجسمه اسب ها چه فايده اي داشتند؟حالا اگه اسب ها واقعي بودند يه چيزي،مي برديم شون توي منطقه طرح سالم سازي خودمون دوري 5 هزار تومان به تهراني ها اجاره شون مي داديم و کلي کاسب بوديم!مجسمه اسب به چه دردي مي خورد؟من اقدام انقلابي جمع آوري شبانه اسب ها رو تاييد مي کنم.ميان کاله رو اگه شبانه جزو گلستان کنند،من يادداشت مي نويسم و اصلا" خيمه ي ميان کاله خواهي برپا مي کنم.حالا چون زياد جلسه دارم و وقت ندارم توي خيمه باشم،احتمال داره توي دفترم خيمه بزنم.تا ميان کاله رو هم برنگردونم از خيمه ام جم نمي خورم.

*گمان نمي کنيد اقدامات نمادين مثل همين خيمه زدن تاثير چنداني در بهبود اوضاع نداشته باشه؟مرتب داريم خبرهايي مي شنويم که بخشي از خاک استان مون رو مي برند.

- تو به عنوان خبرنگار حق نداري اقدام نمادين يک دولتمرد رو زير سئوال ببري!تو خبر نداري کلنگ زني نمادين،روبان بريدن نمادين،قيچي زدن نمادين،داد و بيداد نمادين،عذرخواهي نمادين،لبخند نمادين و ...چقدر در عرصه ديپلماسي مهمه.من خودم دارم دکترا مي گيرم سوادشو دارم،تو چه مي دوني ماست سفيده يا سياه؟!اصلا" ميان کاله مال گرگاني ها،آيا اون ها مثل ما اقدام نمادين دارند؟نه ندارند ديگه بچه!

*حالا با اين اقدامات نمادين تون به چه جاهايي رسيديد؟

-با اقدام نمادين که به هيچ جا نرسيديم،اما من خودم از طريق تهران پيگيري کردم،اون هم چندبار.

*مي شه بفرماييد نتيجه راي زني هاتون با پاي تخت به چه مراحلي رسيده؟

-در مراحل پاياني کاره،تهران حق رو به ما داده.من بار اول که رفتم تهران تا سر قضيه ميان کاله راي زني کنم،آقاي رييس مربوطه جلسه تشريف داشتند،بار دوم که رفتم آقاي رييس مربوطه رفته بودند دورکاري و من نتونستم ملاقات شون کنم،بار سوم سفر خارجه رفته بودند،البته تحقيق کردم به من گفتند سفر ايشون تفريحي نبود و کاملا" اداري بود،رفته بودند معضل زباله رو اون خارج پي گيري کنند.

خلاصه من مجبور شدم براي ماجراي ميان کاله چهارمين بار روانه تهران بشم که اين بار آقاي رييس مربوطه را ديدم اما ايشون منو به به جا نياورد و اصلا" نشناخت!امشب مي خوام براي ايشون اس.ام.اس بزنم و ماجرا رو توضيح بدم.راستي تو بلدي واسم پيامک بفرستي؟من تا حالا اين کار رو نکردم!فقط مردم بدونند من ساکت نمي شينم.

*جناب مسئول محترم،مي خوايم به نتيجه اي برسيم؛مي خوايد راجع به ميان کاله چيکار کنيد؟مثل دفعات قبل شعار مي ديد و اين قسمت از خاک مون مال گرگاني ها مي شه؟

-من آدمي نيستم که شعار بدم.ديديد که مهلت تمام شد و من براي انتخابات ثبت نام هم نکردم،پس من مرد عملم و دروغ بعضي ها معلوم شد.من مبارزه مدني انجام مي دم.

روش من گام به گام و تدريجيه.کتاب لنين رو خوندي:"يک گام به پيش،دو گام به پس"؟من اون جوري نيستم،يه گام يه گام به جلو مي رم.اول به رسانه ها مي گم موضوع رو رسانه اي نکنند تا اگر کاري از پيش نبرديم زير سئوال نريم و خيط نکاريم!بعدش به يکي از بچه ها مي گم يه وبلاگ راه بندازه و توش بنويسه"ميان کاله حق مسلم ماست!"

بعد از چند روز اگه افاقه نکرد نذر و نياز مي کنم که کارها درست بشه و گرگاني ها سر عقل بيان،اگه اين روش هم جواب نداد در گام بعدي مي رم سرکتاب مي گيرم و پيش جن گير و دعانويس مي رم،اگه با اين روش ها هم کار درست نشد آخر سر فحش مي دم و خودم رو سبک مي کنم!اين ها مجموعه اقدامات ما در مورد قضيه ميان کاله است.اگه مي شه اون جمله "من فحش مي دهم" را تيتر کنيد بهتره!مسئله جن گير تيتر نشه که الان در موقعيت حساسي هستيم!

*ضمن تشکر از شما مسئول محترم،حرف پاياني تون رو مي شنويم.

-حرف پاياني ندارم،بايد برم جلسه،من روزي 12 جلسه رسمي مي رم که آخريش جلسه با عيالمه واسه طرح موضوعات خانوادگي.اگه وسط اين جلسات وقت کنم درباره ميان کاله و گدوک و اين ها هم فکر مي کنم.

حرف آخر من اينه که ميان کاله مال ماست،سند هم داريم.من فردا مي رم تهران براي جلسه،سر راه مي رم ميان کاله و پرچم خودمون رو اون جا به اهتزاز در مي آرم!

*مگه راه ميان کاله از تهران مي گذره؟

-نمي دونم کي تو رو خبرنگار کرده؟!ميان کاله قبل از فيروزکوه ديگه!سر گردنه،اون جا پرورش قزل آلا مي دن و سيب زميني و گندمش معروفه،لبنياتش هم حرف نداره!تابستونش هم خيلي خنکه!تا من هستم نمي ذارم ميان کاله جدا بشه.به مردم عزيز بگوييد آروم بخوابند که مسئول محترم بيداره!

خدايا چنان کن سرانجام کار،که بشه رفت ميان کاله واسه ناهار!

--------------------------------

***طنزهاي پيشين مازندنومه را در اين لينک ها بخوانيد:

 -الو...من فلانيم!  http://www.mazandnume.com/?PNID=V12212

-من به مجلس مي روم  http://www.mazandnume.com/?PNID=V12221