چهارشنبه 29 تير 1390-23:22

غمنامه کسالت آور

...این همه کش و قوس و تعلل در انتخاب فرماندار ساري چه معنایي می تواند داشته باشد؟! آیا واقعا فردی شایسته و کاربلد نمی یابند؟! آیا مسئولان قبلی و همين فرماندار پيشين ساري متناسب با تجربه و تحصیلاتش انتخاب شده بود و از خود کارنامه درخشانی به یادگار گذاشته که حالا دنبال يک گزينه "آس" مي گردند؟!(يادداشتي از ربابه حسین پور ،خبرنگار-ساري)


در آستانه برگزاری نهمین دوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی هستیم.چندتني از از مسئولان استان به شوق نامزدی این دوره از سمت های خود استعفا داده و در اندیشه تکیه بر صندلی های سبز رنگ بهارستان در رویایی شیرین به سر می برند.

تعدادي از صندلی های مدیریتی در استان نیز خالی شده و خیلی ها در عطش جلوس بر این سکوهای پرش در تب و تابی دلهره آور رایزنی می کنند تا شاید قرعه به نام شان افتد و در شطرنج رسيدن به پست،دیگران را پس از آچمزی زیرکانه کیش و مات کنند؛اما «افلاطون» گفته:"آنهایی که در سیاست بسیار زیرک هستند، تحت سلطه کسانی تنبیه می شوند که بسیار کودن هستند."

بدیهی است آنچه در راستای اقتدار مدیریتی بیشتر نمود می یابد، انگیزه مدیران متعاقب ابقای حکم مسئولیت شان است تا در حالت خلسه به رفع و رجوع امور بپردازند.

 تجربه نیز ثابت کرده تاکنون هر مدیری که با حکم عاریتی سرپرستی سمتی را عهده دار شده امور آن طور که شایسته است پیش نرفته ،گویی حکم سرپرستی برای شان حالت تعلیق داشته و در پی آن چنان درگیر لابی برای تبدیل حکم قطعی هستند که دست و دلشان خیلی به کار نمی رود.

 ناگفته پیداست رسیدگی به امور کشور و نیز اقتدار مدیریتی هیچگاه با احکام سرپرستی برای مدیران، آن هم در نهادهای اجرایی و سیاسی حاصل نخواهد شد و مسئولان عالی رتبه باید به دور از جنجال های سیاسی و تاثیر برخی از سیاسیون در راستای پیشبرد امور مردم -که همیشه قربانيان درجه اول این بداخلاقی ها محسوب می شوند- به جای گماشتن افرادی با حکم سرپرستی ، هر چه زودتر مدیری شایسته را برای مسئولیت انتخاب و منصوب کنند.

 چندی است مصداق بارز این قضیه در مرکز استان عینیت یافته و بیش از دو ماهی است که فرمانداری شهرستان ساری با سرپرستی اداره می شود؛ لیکن آنچه که اکنون مردم را پس از حرف و حدیث های فراوان در انتخاب فرماندار رنج می دهد این است که هنوز مسئولان ارشد استان و وزارت کشور به اجماع منطقی برای انتخاب فرماندار ساری نرسیده اند و علی رغم وعده مسئولان هنوز این نهاد با حکم سرپرستی اداره می شود و مردم در راه روها و اتاق های این نهاد سیاسی و اجرایی سردرگم و کلافه مانده اند که چه کنند!

 البته پس از تلاش برخی برای انتصاب بابایی به سمت فرمانداری ساری و اجرایی شدن این حکم و نیز کوشش برخی دیگر برای تغییر نگرش وزارت کشور و پس گرفتن حکم و در نهایت موفق شدن طیف مخالف در این دوئل سیاسی و نیز حکایت عجیب استخاره و ماجراهای پس از آن، انتظار می رفت آتش این چالش ها و درگیری های سیاسی هر چه زودتر با تدبیر مسئولان فروکش کرده و حداقل در آستانه انتخابات مجلس به نتیجه ای واحد رسیده و با پایان بخشیدن به اختلافات، تمهیداتی بیندیشند تا فرمانداری ساری با حکمی محکم اداره شود.

 ظاهرا هنوز فرصت باقیست و ما عادت به درمان داریم نه پیشگیری! گرچه رها کردن امور و بلاتکلیفی مردم در مازندرانی که در تغییر مدیریت ارشد استان با بیش از 20 استاندار رکورد زده، جای شگفتی چندانی نیست و اکنون تعدادی از مسئولان با حکم موقتی و عاریتی سرپرستی ،کج دار و مریز به اداره امور مشغول هستند اما به واقع تکلیف مردم بیچاره ای که دست شان به جایی بند نیست چه می شود؟!

نمی دانم چرا این همه مسائل را پیچیده و سیاسی می کنند و همه چیز را از زاویه دید سیاست می نگرند؟! این همه کش و قوس و تعلل در انتخاب فرماندار چه معنای غریبی می تواند داشته باشد؟! آیا واقعا فردی شایسته و کاربلد نمی یابند؟! آیا مسئولان قبلی و همين فرماندار پيشين ساري متناسب با تجربه و تحصیلاتش انتخاب شده بود و از خود کارنامه درخشانی به یادگار گذاشته که حالا دنبال يک گزينه "آس" مي گردند؟!

 این همه جوان تحصیلکرده و با انگیزه داریم ،آیا مسئولانی که در سمت های قبلی بودند کاربلدترند یا جوانان ما کسی را ندارند تا سفارش شان را بکنند!

 مسئولان باید هوشیار باشند و بدانند که این همه تنگ نظری مردم را دلسرد خواهد کرد و دیدگاه آنان را در امور کشور داری مسئولین تغییر می دهد و در نهایت چیزی جز سرخوردگی و فرار مغزها و بی تفاوتی را به ارمغان نخواهد آورد!

ساري فرماندار ندارد و محمدآباد هم که بخش مهمي در مرکز استان است، است ماه هاست بدون بخشدار اداره مي شود و سرپرست فرمانداري ساري،سرپرست بخشداري محمدآباد هم هست!چه شود!

 از این مهم که بگذریم بحث جالب تر مراسم تودیع و معارفه مسئولین است که متاسفانه در کشور ما با تشریفات و بوق و کرنا برگزار می شود، تا جایی که در برخی از موارد بسياري از مديران مربوط و نامربوط به آن انتصاب و برخي کارمندان ادارات در مراسم شرکت کرده و ساعاتي را به سخنراني هاي غيرضرور و تشکرهاي پي درپي گوش مي دهند و مردم را معطل نگه مي دارند.

 البته ما منکر قدردانی از زحمات مسئولان تودیع شونده نیستیم، لیکن سوال اینجاست آیا واقعا لازم است از صبح زود تا ظهر و بعد ازظهر وقت تعداد زيادي از مسئولان صرف سخنرانی های تکراری شود و کارمندان نیز همانند دانش آموزان از این فرجه که البته کم هم نیست از ته دل هورایی مستانه سر داده و به قول خودشان جیم شوند تا به بهانه شرکت در مراسم به امور شخصی خود بپردازند؟!

 دوست فرهیخته ای که در یکی از کشورهای خارجی تحصیل می کرد با انتقاد از این شیوه می گفت: فکر نمی کنم در هیچ کجای دنیا چنین مراسمی مقبول باشد!در کشورهای دیگر برای وقت و حق مردم ارزش فوق العاده ای قائل هستند و فرد منصوب شده توسط مسوول بالاتر به صورت فردی به دیگران آن هم کسانی که مرتبط با شغل شان هستند، معرفی می شود، نه این گونه تشریفات و تجملات خاص!

بیهوده نیست که این همه ضعف مدیریتی و بوروکراسی اداری در ایران بیداد می کند و مردم همانند کلاف سر درگمی هستند که برای حل یک مشکل باید در پیچ و خم ادارات گردن کج کنند!

 ظاهرا تراژدی گماردن سرپرست در نهادهای کشوری و استان مان و نیز تشریفات سلام و خداحافظی های مکرر مسئولان پایانی ندارد و در هر برهه ای از زمان مردم باید شاهد نمایش قسمتی از این غمنامه کسالت آور باشند، لیکن از مسئولان عالی رتبه استان انتظار می رود خلاقیت به خرج داده و از ادامه این روند آزار دهنده جلوگیری کنند، چون به نظر می رسد علی رغم تضمین حکم انتصاب و ابقای قطعی بسیاری از مسئولان، هنوز بخشی از امور به خوبی پیش نمی رود، وای به روزی که آنها دغدغه حفظ میز و سمت های پرطمطراق خود را داشته باشند!نيز خوب است از برگزاري جلسات توديع و معارفه هاي تکراري که فرصت ها را مي سوزاند و فايده اي هم ندارد پرهيز شود.

ايميل نويسنده: (heyran55@yahoo.com)