جمعه 16 دی 1390-21:15

رجبي:از من چاقو خواستيد،دادم!

یک دستگاه بیل مکانیکی از سوی فرمانداری در اختیار دهياران چند روستای انتهایی مسیر گهرباران قرار گرفت، لیکن حین لایروبی مسیرکوتاه این محور، راه های دسترسی کشاورزان به زمین های زراعی به بهانه رد نشدن آب از لوله های بتنی تخریب شد/فرماندار مياندرود مي گويد:شما از من چاقو خواستید و من به شما دادم حالا شما با این چاقو چه می کنید،آدم می کشید یا کار دیگری می کنید من که نباید پاسخگو باشم!


مازندنومه،ربابه حسين پور:انتزاع بخش میاندرود از ساری و تبدیل به شهرستانی مستقل با فرمانداری و دم و دستگاه جداگانه یکی از شعارهای نماينده هاي مرکز استان به ويژه سيدرمضان شجاعي بود؛شعاری که در عمل با مخالفت های برخی از مرکز نشینان روبه رو شد، لیکن این موضوع به تحقق پيوست.

داشتن ردیف اعتباری و بودجه مستقل و به تبع آن فراهم شدن امکانات، پیشرفت و آبادانی این بخش مستعد و محروم یکی از خواسته های به حق مردمان میاندرود است که سال ها در لوای توجه به مرکز استان نادیده انگاشته شده بود.

شهرستانی با جمعیت 60 هزار نفری ،برخورداری از سواحل بکر ماسه ای و جنگلی گهرباران ،فرودگاه بین المللی دشت ناز، استقرار واحدهای تولیدی و زمین های زراعی حاصلخیز که مستعد پیشرفت و توسعه فراوانی است و می طلبید تا در راس امور این شهرستان فردی توانمند قرار گیرد؛فردی که به دور از مسائل حاشیه ای و سیاسی خدمت به مردم را سرلوحه کار خود قرار داده و چهره شهر را متحول کند.

البته باور داريم همیشه انتظارات از اولین ها گاهی بیش از حد توان است، لیکن پاسخ به بخشی از انتظارات معقول مردم این شهرستان تازه تاسیس منطقی به نظر می رسد.

علی رجبی اولین فرماندار شهرستان میاندرود پس از بسیاری از گمانه زنی ها و چانه زنی ها بر سر کار آمد،فرمانداری که با شعار هر 15 روز یک افتتاح یا کلنگ زنی سکان فرمانداری این شهرستان تازه تاسیس را به دست گرفت و معتقد است تاکنون به وظایف خود به خوبی عمل کرده است.

به نظر مي رسد این فرماندار تازه نفس می بایست ابتدا زیر ساخت ها را فراهم و به نیازهای اساسی مردم توجه می کرد، نیازهایی که با جان شان پیوند خورده و بسیار فراتر از کلنگ زنی باشگاه ورزشی در یک روستا، افتتاح ساختمان یک بخشداری ، ساخت زیر گذر در یک روستای کوچک و مانند اين هاست.

بارها از تعریض جاده گهرباران و پروژه ای که هنوز در فاز اول نیمه کاره مانده نوشتیم و به مسوولان هشدار دادیم این جاده مستعد خطرات فراوانی است و هر روز چندین تصادف منجر به مرگ روی می دهد،اما هنوز این پروژه را به سرانجام نرساندند که هیچ،مشکلات دیگری هم در این جاده برای مردم مظلوم منطقه آفریدند!

در مصاحبه ای که چندی پیش با رجبی -فرماندار میاندرود- داشتیم قول لایروبی محور گهرباران را داده بود،چراکه به علت بی توجهی مسوولان،در فصل سرما منازل و زمین های کشاورزی روستاییان زیر آب می رود.

فصل پرباران پاییز به سختی بر روستاییان زحمتکش منطقه گذشت و خبری از اجرایی شدن قول جناب فرماندار نشد و تنها لطفی که بر مردم روا داشتند دادن یکدستگاه بیل مکانیکی برای لایروبی بخشی از مسیر بود که آن هم زحمت کشاورزان را چند برابر کرد و برای خودروهای عبوری حادثه ساز شد.

بزرگان منطقه می گویند در قدیم شرکت زراعی دشت ناز-که آن زمان نام دیگری داشت- هر ساله با یک دستگاه بیل مکانیکی کانال های آب را لایروبی می کرد و پشت سرش با بولدوزری گل و لای و شاخه و برگ های انباشته مسطح می شد، این کار علاوه بر هدایت های آب های سطحی به سمت دریا و جلوگیری از ماندن آب در اراضی زیر کشت، چهره زیبایی به منطقه می بخشید و شانه خاکی جاده هم مسطح می شد.

از آن زمان تاکنون به گفته اهالی منطقه هیچ نهاد و ارگانی زحمت لایروبی به خود نداد ، فقط گاهی شرکت دشت ناز اقدام به لایروبی می کرد آن هم اطراف زمین های زراعی اش را ، بقیه مسیر هم پر بود از بوته ها و درختچه های هزر و زباله رهگذران!

تا اینکه امسال پس از بارندگی های متناوب و شدید که بسیاری از زمین های کشاورزی اهالی منطقه زیر آب رفت و حتی منازل برخی از روستاییان دچار خسارت شد با درخواست برخی از دهیاران یک دستگاه بیل مکانیکی از سوی فرمانداری در اختیاردهياران چند روستای انتهایی مسیر گهرباران قرار گرفت، لیکن حین لایروبی مسیرکوتاه این محور، راه های دسترسی کشاورزان به زمین های زراعی به بهانه رد نشدن آب از لوله های بتنی تخریب شد و کشاورز بیچاره که می بایست در این فصل برای کاشتن گندم و جو و چیدن مرکبات به زمین خود می رفت ،ماند با بال پروازی که هرگز نداشت!

در اوضاع نابسامان اقتصادي که در فصل چیدن مرکبات میوه های وارداتی وارد بازار می شود و فصل ورود برنج کشاورزان شمالی، دروازه های واردات برنج به روی بازارهای کشور گشوده می شود، هیچ کدام از دهیاران بی مسوولیتی خویش را نپذیرفته،هر کدام از خود سلب تکلیف کرده و به گردن دیگری انداختند!

به ناچار هر کدام از کشاورزان زحمتکش که دست شان به جایی بند نبود برای بازسازی پل دسترسی به زمین های زراعی شان هزینه های چشمگیری را متحمل شدند که برای یک کشاورز ،زحمت یک فصل کشت محسوب می شود ،ضمن اینکه روزهای خوب و مساعد فصل کشت و کار را هم از دست دادند!

اما از همه جالب تر استدلال جناب فرماندار است که در مراجعات مکرر ما برای استمداد کشاورزان زحمتکش می گوید : شما از من چاقو خواستید و من به شما دادم حالا شما با این چاقو چه می کنید،آدم می کشید یا کار دیگری می کنید من که نباید پاسخگو باشم!

وي ادامه داد:با این حال به دهياران می سپارم که هزینه پل زمین کشاورزی برخی ها را بدهند، بقیه خودشان درست کنند یا اگر دهياران هم قبول نکردند نهایتا چند لوله بتنی از سوی فرمانداری به شما می دهیم!

گل و لای انباشته اطراف محور گهرباران که به صورت کوهی در کنار جاده ریخته شده ومستعد خطرات فراوانی است،موضوع تازه ای نیست؛ لیک نمی شود از کنارش بی تفاوت و آسان گذشت،چرا که این مهم بی شک حاصل بی توجهی همین مسوولانی است که امروز چاقو به دست دهياران داده اند.

دوستی چندی پیش زنگ زد و گفت :این همه می گفتی جاده گهرباران جاده مرگ است باورم نمی شد و تصور می کردم برای آبادی زادگاهت چنین اغراق می کنی، اما هفته گذشته که از آن مسیر می گذشتم صبح زود بود و همه جا پر از مه ! چیزی نمونده بود که از آن جاده باریک با لبه خطرناک به گل و لای ریخته شده در کنار جاده برخورد و به داخل کانال پر آب سقوط کنم،که اگر از تصادف جون به در می بردم ،خفه شدنم توی آب حتمی بود!

تعریض محور گهرباران و مسطح کردن لبه های خطرناک این جاده فرعی باریک دردی است که هزاران بار فریاد زدیم و ظاهرا برخی از مسوولان پنبه در گوش شان گذاشته اند!

متاسفانه هنوز از این معضل خلاص نشدیم که مشکل دیگری در سایه توجه برخی از مسوولان به مردم میاندرود هدیه شد؛به قولی آمدند ابرویش را درست کنند چشمش را هم کور کردند و ظاهرا حکایت همچنان باقیست...!

ايميل نويسنده:(heyran55@yahoo.com)