پنجشنبه 14 ارديبهشت 1391-23:44

به فرماندار بگین امسال تخفیف نمی دیم

فتوکاتور؛شوخی با اعضای شورای شهر ساری:فرامرز نقیبی هستم و 5 ساله که فهمیده ام شیر نیستیم و فقط ببریم/جلوی خبرنگارها بگو چند نفر رو آوردی تو شهرداری سرکار تا من بهت بگم سکه ات کجاست؟/اون روز قرار بود مهرجویی بیاد ازم برای فیلم نارنجی پوش2 تست بگیره مجبور شدم لباس رفتگرا رو بپوشم/من خودم دیشب با اهل و عیال از پل غدیر عبور کردیم،هیچ مشکلی وجود نداشت.


مازندنومه:تصاویر زیر از نشست مطبوعاتی روز پنج شنبه اعضای شورای شهر ساری گرفته شده که با در زیر هر کدام از عکس ها،متن کوتاه طنزی نوشته شده است.برخی جملات از میان اظهارات اعضا در همین جلسه گرفته شده است.

نقیبی:ای دنیا بشنو!من فرامرز نقیبی هستم و 5 ساله که فهمیده ام شیر نیستیم و فقط ببریم! البته هر گونه نسبت مان را هم با ببرهای روسی که قراره بیارن میانکاله تکذیب می کنم!در ضمن اظهارات آن عضو سابق را هم شدیدا تکذیب می کنم که گفت در سمنان خر هست!

نقیبی:محمدجان!به جای این همه انتقاد توخالی بیا ببین این سکه 25تومنی ام کجا افتاده!داشتم باهاش بازی می کردم،رفت زیر میز!رضایی تو ورش داشتی؟چرا ساکتی؟!

آقامیری:جلوی خبرنگارها بگو چند نفر رو آوردی تو شهرداری سر کار گذاشتی تا من بهت بگم سکه ات کجاست؟چرا فقط به من گیر می دی!من فقط یه بچه ام رو آوردم سرکار!

خبرنگار سمت چپ(پشتی):الو...من جلسه شورام،نمی تونم بلند صحبت کنم...کجایی؟پاشو بیا جلسه ..واسه چی نداره؟...مگه نگفتی 6 ماهه موز نخوردی؟بیا اینجا پر موزه...الو...موز کیلویی 5هزار تومنه،ما که وسع مون نمی رسه بخوریم...نه گوجه فرنگی نیست...باشه به رییس شورا می گم جلسه بعد گوجه فرنگی هم بیاره که حداقل باهاش یه املت تو خونه درست کنیم...بدو بیا تا این خبرنگار چاقه همه رو نخورده!

نقیبی:مخلص برادر،گفتی کجای قیافه ام ایراد داره؟!...آها!فهمیدم! از این که تذکر دادی ممنونم!فدای تو! ممکنه قیافه ام ایراد داشته باشه ولی پل ذغال چال عمرا" ایراد نداره،من خودم با یه مهندس رفتم دیدم ، اوکیه!

آقامیری:برادر من!اون روز قرار بود مهرجویی بیاد ازم برای فیلم نارنجی پوش2 تست بگیره مجبور شدم لباس رفتگرا رو بپوشم!قرار نیست هر روز تو جلسات اونو بپوشم که! می گم واسه چی امروز این همه خبرنگار اومده!؟ فکر کردین امروزم نارنجی می پوشم؟!

نقیبی:من که هر چی می گم سید محمد باز حرف خودش رو می زنه ، تو بگو!

باقری: من خودم دیشب با اهل و عیال از پل غدیر عبور کردم،هیچ مشکلی وجود نداشت،جز دوری شما!به نظر من هر ساروی باید یک بار بره روی این پل عکس یادگاری بگیره بفرسته واسه فک و فامیلاش تو لندن!من باز فردا می رم رو پل،کی با من میاد؟! این رو هم بگم که‌باید نگرش خود را تغییر داده و مثبت بنگریم.آشغال را هم ساعت 9 دم در بذارین لطفا"!

نقیبی(زیر لب): جان سید،من تو این پنج سال واقعا لمس کردم که ما مثل ببر همدیگر را می گیریم.

آقامیری(زیر لب):اینو که بالا هم گفته بودی؟ اما کیادهی چیز دیگه ای می گفت!

نقیبی:ما تو مسایل شخصی دیگران دخالت نمی کنیم،اما جلوی خبرنگارها ضایع بازی درنیار،باور کن هیچکی نیومد بگه پل ذغال چال ایراد داره!

آقامیری:من که گفتم،چرا می گی کسی نگفت!؟

نقیبی:تو عضو محذوف هستی،حساب نیستی!

آقامیری:بذار این عکسش رو بگیره،بعد می گم که تو چند نفر رو آوردی تو شهرداری استخدام کردی! می گم که کوچه شهردار و کوچه رئیس سازمان ترافیک زنجیر داره!

نقیبی:آهای پسر،موز رو کجا می بری؟سید محمد تو یه چیزی بهش بگو...فکر کنم سرقت چشمی پله برقی پل میدان خزر کار همین موز دزد باشه،محمد زنگ بزن 110!

نقیبی:چاکریم به مولا!به هادی ابراهیمی بگین واقعا دوستش دارم اما نشست کردن با اینکه آسفالت ترک برداشته ، فرق می‌کنه! به فرماندار هم بگین امسال تخفیف نمی دیم ملت بریزن جلوی فرمانداری!حالا ببین کی گفتم!

نقیبی:یه بار دیگه می گی ما ببر بودیم یا چیز دیگه؟جلوی جمع بلند بگو همه بشنوند!

رضایی:مازندنومه اون سری بد تیتر زد الان من تضعیف روحیه ام! جان مادرتون یه چیز بنویسید ملت تضعیف روحیه نشن! آقا اصلا دوست نداریم خبرهای ما رو شما کار کنید کی رو باید ببینیم؟!

نقیبی:حاشیه نرو،بگو ما ببریم یا اون یکی؟

رضایی:شما دیگه بی خیال شو آقای رییس!من ول کردم،تو ول نمی کنی؟! باز این کیادهی می شنوه یه چیز بارمون می کنه! من از حاشیه دورم!مگه نمی دونی؟!تازه ‌از قدیم گفته اند هر اندازه پول داری باید آش بخوری.

آقامیری:الو...الان برو روی پل...برو...من که متر کردم دیدم فاصله بین 2 پل 45 متره...نقیبی می گه من تو شب متر کردم،کم اومده...می خوام حالش رو بگیرم...الو...چند متره؟نه بابا..مترت استاندارده؟اما به نظر من فاصله کمه! یعنی من دروغ می گم؟! شاید مترت خراب باشه؟! دوباره متر کن...اصلا"شاب بزن،چند تا شابه؟!اصلا" ولش کن،خودم بعد از جلسه می رم شاب می زنم.بذار یه کم حال حجازی رو بگیرم،بعد می رم.شب مهمون داریم؟باشه از همین جا میوه می آرم،نخرین دیگه!اصلا" هم بد نیست،اونا بچه هاشون رو می آرن سرکار،من یه میوه هم نیارم؟!