مازندنومه،سیاوش اسلامی سوادکوهی:ازجمله رويدادهاي آخرين روزهاي پاياني ماه حادثه خيز خرداد،خبري هر -چند ديرهنگام- بوده است با چند و چون فراوان در صدرخبرها نشست:"حجازي-شهردارساري- توسط شوراي شهرعزل شد"!

شورا نماد و تجلي اراده مردم و به عنوان"پارلمان محلي"و نيز يكي از اصول مترقي قانون اساسي و از دستاوردهاي مهم انقلاب اسلامي قلمداد مي شود.

ازاين منظر،خبرانتصاب شهردار معزول ساري توسط بالاترين مقام اجرايي استان در منصبي جديد،بدون وقفه اي پس ازعزل،چهره اي ازمديريت نابسامان وناهماهنگ اجرايي استان را به نمايش درآورده كه حتي طرفداران پر و پاقرص استانداری را نيز در دفاع از اين عمل شرمنده كرده است!

اينكه اقاي استاندارعجولانه اختيار از كف بدهد و به عبارتي با اين انتخاب خواسته باشد"تودهني"به نمايندگان مردم در شورا بزند،مردم چه قضاوتي خواهند داشت؟

شاید براي استاندار"مملو از قدرت"مهم جلوه ننمايد،لكن برسشي را براي شهروندان همراه با اعجاب فراوان ايجاد کرده كه پاسخي شايسته را نزد افكارعمومي طلب مي كند!

آقای استاندار؛نگارنده اعتقاد راسخ دارد كه نقد عمل شما نافي شخصيت زحمت كش و ناسپاسي از آقاي حجازي تلقي نخواهد گرديد كه حتما"جايش دراين مقال نمي گنجد و فرصتي مغتنم مي خواهد،اما تعجيل و شتاب خارج ازعرف شما در اين انتصاب،در واقع خط بطلاني به قواعد شناخته شده ي مناسبات ومراودات حاكم برجامعه و خاصه تصميمات متخذه ازطرف نمايندگان مردم مركزاستان درشوراي شهرتلقي می شود.

خود شما هم احيانا"و يا"حتما"به بازتوليد اميد و اعتماد درجامعه،اعتقاد داريدكه نمي توان براي دستيابي به اهداف سياسي و يا احيانا"(توصيه هايي)كه برمناسبات سياسي حاكم است،قواعد وعرف هاي شناخته شده ي جامعه را، پيش پاي ميزبانان قدرت مديران،قرباني و ذبح کرد.

نگارنده هرگز معتقد نيست در جايگاهي امن و بي حاشيه و"پرسود"تكيه زند و نسبت به سست شدن تار و پود باورهاي مردم در به حاشيه بردن اصول حاكم برارزش ها و اهداف مصرح درقانون اساسي-كه خون بهاي شهيدان و جانبازان است- "باهمه ي هزينه بربودن"بي تفاوت باشد!

باوركنيد نمي توانيم به مثابه نو"رستگان" در قدرت سياسي كه با به كاربردن بعضي از واژگان مقدس كه صرفا"دايره اعتقادشان تا حفظ ميز وقدرت است و فقط به دنبال ماهي مقصود خويشند،باهمه ي مصايبي كه به آن "گرفتاريم" از ما و جامعه توقع سكوت داشته باشيد!

ازشما كه از السابقون هستيد توقع داريم نبايد به مثابه آن هايي كه نسبت به روند جامعه فقط "ظاهري"چون فرزندان انقلابي دارند و هيج فهمي از مصالح ومنافع انقلاب ندارند و پمپاژكننده ي بسياري از كج روي هاي اجتماعي موجودند ، تصميم بگيريد! آن ها که چيزي ندارند ازدست بدهند!

 شايسته است اجازه ندهيد كه باعمل تان،روند خطرناك ياس و نااميدي و روند قانون و روح قانونگرايي درجامعه به مخاطره افتد.

اقدام شما به باور نگارنده يك بيام داشته است و آن اراده قدرت هاي فراتر از"اقتدار"را به رخ مردم و جريانات سياسي استاني كشيدن است!

باوركنيد عمل شما خصوصا"درنسل جوان اين شايبه را ايجاد نموده است كه انچه را"مي خوانند" و"مي شنوند"فقط جنبه ي ذهني دارد نه جنبه هاي عملي و عيني!

 براي آباداني و سرافرازي جامعه مي توانيد باعذرخواهي ازمردم مركز استان به سوتفاهم بيش آمده پايان دهيد و مطمين باشيد مردم اين عمل شما را به حساب وزانت و خضوع هميشگي تان محسوب خواهند کرد.