پنجشنبه 19 مرداد 1391-9:55

مهندسی مدیریت موازی/یک کار و چند متولی!

موازی کاری،آفت مدیریت در ایران/نظام مهندسی به عنوان یک نهاد غیر دولتی و ومددکار بخش مسکن سال هاست با شهرداری درگیر بوده و متاسفانه هنوز شاهد رانت پروژه های ساختمانی بین اندک مهندسین و اندک کارکنان شهرداری ها هستیم.


مازندنومه؛یادداشت مهمان،سید حمید رحیمی نیاکی:آنچه که در کشور نیازمند آنیم و فقدان آن باعث ایجاد مشکلات عدیده شده مدیریت صحیح و هدفمند است.

 یکی از شاخصه های مدیریت صحیح و موثر،پرهیز از مدیریت های موازی و روی آوردن به مدیریت متمرکز است.

 همانطور که می دانیم در کشور ما سالهاست که مدیریت های موازی شکل گرفته و در حال توسعه است ، به عنوان نمونه در بخش آموزش کشور از ابتدایی تا عالی متولیان متعددی وجود دارد که عبارتند از: وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم تحقیقات و فناوری، وزارت بهداشت و درمان ،وزارت نیرو، وزارت نفت ، وزارت ارتباطات ، وزارت راه و شهرسازی، وزارت اقتصاد و دارایی و سایر سازمان ها و نهادهایی که هر کدام با مدیریتی متفاوت و سرفصل های مختلف آموزشی در یک رشته مشخص و یکسان فارغ التحصیل دانشگاهی تربیت می کنند. البته دانشگاه های آزاد ، غیر انتفاعی علمی کاربردی و غیره را نیز باید به آن اضافه شود.

 آیا نتیجه کار را مثبت ارزیابی می کنید؟ آیا مدیریت صحیح این کار را تجویز می کند؟!آیا اگر ما در این مجموعه عریض و طویل با مدیریت ها و سلیقه های مختلف فقط یک مدیریت و یک متولی به نام وزارت آموزش تعریف می کردیم بازدهی آموزشی و مدیریت و بهره وری اقتصادی بهتری نداشتیم؟!

 در بخش درمان نیز این چنین است و مدیریت و شیوه درمان با کیفیت های متفاوت و امکانات متفاوت ارائه می شود. آیا اگر مدیریت درمان کشور با سیاست گذاری واحد در وزارت بهداشت متمرکزمی بود مدیریت و بهره وری بالاتری نداشتیم؟!

 مثال دیگر در خصوص متولیان زلزله در کشور است که به ترتیب عبارتند از: موسسه ژئو فیزیک دانشگاه تهران، موسسه زلزله شناسی،ستاد حوادث پیش بینی نشده،هلال احمر ، مرکز تحقیقات مسکن و غیره .

به یاد دارم در زلزله ناگوار منجیل و آن حوادث ناگوار هر جا نقصی مشاهده می شد که ناشی از عملکرد متولیان کار بود هر کدام از آنها دیگری را مسئول می دانست، این در حالی بود که اگر بودجه ای در این خصوص چه در داخل و چه در خارج از کشور می آمد آنها خود را متولی اصلی در کشور می دانستند!

مثالی مهمتر درخصوص متولیان ساخت و ساز در کشور است که جامعه مهندسین در آن نقش عمده ای دارند: وزارت راه و شهرسازی ، وزارت نیرو، وزارت کشور، وزارت نفت ، وزارت جهاد کشاورزی ،بنیاد مسکن ، بنیاد مستضعفان ، سپاه پاسداران ، ارتش ،سازمان آب و فاضلاب، سازمان شهرداری ها ، سازمان اوقاف و غیره که هر کدام آنها ضوابط و مقررات مربوط به خود را داشته و مدیریتی متفاوت را در خصوص پروژه یکسان ارائه می کنند.

 آیا اگر در کشور یک مدیریت در این بخش حاکم بود مدیریت بهتر و بهره وری بالاتری نداشتیم؟ در این میان نظام مهندسی به عنوان یک نهاد غیر دولتی و ومددکار بخش مسکن سال هاست با شهرداری درگیر بوده و متاسفانه هنوز شاهد رانت پروژه های ساختمانی بین اندک مهندسین و اندک کارکنان شهرداری ها هستیم؛ گرچه در قانون جدید صدور پروانه ها را نیز به نظام مهندسی سپرده اند ولی تا اجرای آن سال ها فاصله داریم.

 با این حال در کمیسیون ماده صد شهرداری نظام مهندسی جایگاهی نداشته و در بسیاری از پروژه های ساختمانی که توسط شهرداری اجرا می شود نظام مهندسی نظارتی ندارد و وقتی مشکلی پیش می آید آنها یکدیگر را مقصرمی دانند.

 نتیجه اینکه در تمامی مثال های اشاره شده و یا مواردی مشابه آن به دلیل تعدد متولیان امر و تصمیم گیرندگان در مشکلات پیش آمده و آتی جوابگویی و مسئولیت پذیری وجود نداشته و متاسفانه می توان گفت ما در کشور شاهد یک نوع مهندسی مدیریت موازشی در حال گسترش هستیم که این نوع مدیریت خسارات فراوانی را به بار آورده است،به ویژه در بخش مسکن که عامل اشتغال مولد در کشور ومهمترین عامل رشد شاخص درآمد ناخالص ملی است.