دوشنبه 3 مهر 1391-3:2

یادداشت های پراکنده/نظافت را هم باید از خارج وارد کنیم!؟

آدم 35 میلیون تومان پول بدهد و این ماشین های بی کیفیت را سوار شود،بازگلی به جمال همان فولکس واگن 40سال قبل و دوج 50 سال پیش!/از قرار به نیروهای پلیس راه،جز نوشتن جریمه برای مردم چیز دیگری یاد نداده اند!/زوج جوانی را دیدم که سوار بر موتور برای تهیه مواد مخدر آمده به آن محله آمده بودند!خرید مواد به صورت خانوادگی!


مازندنومه،سردبیر:روزانه هر کدام از ما به موضوعات مختلفی در اجتماع برمی خوریم که به راحتی نمی توانیم از کنارشان بگذریم.

این موضوعات به ظاهر کوچک و معمولی گاه می تواند حامل پیام و تلنگر باشد،به همین دلیل تصمیم دارم از این پس هر وقت که فرصت دست داد در قالب یادداشت های پراکنده به این گونه مسایل اشاراتی داشته باشم.

در زیر طی یادداشت های کوتاهی به 4 موضوع اجتماعی پرداخته ام.

---------------------

*گلی به جمال همان دوج!

از 29 شهریور تا 2 مهرماه نمایشگاه خودروهای خاص و کلاسیک در مکان نمایشگاه بین المللی قائم شهر برگزار شد.

از هر نفر 2500 تومان ورودی می گرفتند که به نظر من ارزش اش را هم داشت.تعداد قابل توجهی خودروی به ظاهر از رده خارج ایرانی و خارجی ، از پیکان جوانان اسپرت شده 40 سال پیش تا بلیزر و دوج و فیات و بی ام دبلیو و بنزهای قدیمی و کادیلاک و شورلت های 30-40 سال پیش و نیز چند خودرو که سن آن ها به 55 سال هم می رسید را به معرض تماشا گذاشته بودند!

این خودروها که عمرشان به اندازه سن پدران و پدربزرگ های ماست و هنوز هم در جاده ها ترد می کنند را مقایسه کنید با خودروهای کم کیفیت امروزی و خودروهای بی کیفیت ایرانی که نه 55 سال که در همان 55 روز اول تق شان در می آید!

دوستی تعریف می کرد که یکی از همین خودروهای چینی را خرید،دو ماه نشده از همه جایش صدا درآمد،رادیو-پخش اش خراب شد و تایر صاف کرد!

نمایندگی هم اعلام کرد چون ماشین داخل چاله افتاده مشمول گارانتی نمی شود!انگار نمی دانند این جا ایران است و راه بدون چاله و چوله وجود ندارد!

آدم 35 میلیون تومان پول بدهد و این ماشین های بی کیفیت را سوار شود،بازگلی به جمال همان فولکس واگن 40سال قبل و دوج 50 سال پیش!

*جریمه و دیگر هیچ!

تا از دنیای خودرو فاصله نگرفتیم انتقادی هم از عملکرد پلیس راه داشته باشیم.از قرار به نیروهای پلیس راه،جز نوشتن جریمه برای مردم چیز دیگری یاد نداده اند!

در قاموس پلیس راه ، چیزی به اسم کارت زرد وجود ندارد و فقط کارت قرمز در جیب دارند.آن ها حتی برای تخلف های ساده و معمولی هم جریمه می نویسند،در حالی که می توان با تذکر از کنار آن ها گذشت.

ظهر جمعه ی دو-سه هفته پیش در مسیر قائم شهر-ساری،در حالی که جاده خلوت هم بود،به اشاره پلیس راه که در کمین نشسته بود،توقف کردم و به خاطر 5 کیلومتر سرعت اضافه 40 هزار تومان جریمه شدم!

هر چه به مامور گفتم نباید به خاطر تنها 5 کیلومتر سرعت اضافه(آن هم در روز تعطیل و جاده خلوت) که جزو ضریب خطا در رانندگی محسوب می شود،جریمه سنگین نوشت،به کت اش نرفت که نرفت!

گفتم:با 110 کیلومتر سرعت اگر تصادف کنم یا با 115 کیلومتر،مگر توفیری دارد؟گفتم مردم گرفتارند،مشکل دارند،افسرده و عصبی اند،شما با جریمه هایی از این دست بیشتر اذیت شان نکنید و از این گونه تخلفات معمولی چشم پوشی کنید...اما مگر گوش می کنند،فقط می نویسند!

طرفه این که بعد از من سه ماشین دیگر را هم متوقف کردند که هر کدام تنها 5 تا 10 کیلومتر سرعت اضافه داشتند!

به فرمانده پلیس راه استان تلفن کردم و گفتم:به ماموران تان آموزش بدهید که به خاطر این گونه خطاها یا بهتر بگویم اشتباهات رانندگی،جریمه های سنگین ننویسند ، تذکر هم بدهند حساب کار دست مان می آید.

گفت:5 کیلومتر سرعت اضافه هم از نظر قانونی جرم است،اما آن افسر می توانست اغماض کند!

موضوع را به مامور گفتم.جواب داد:این چیزها را به جای این که سرهنگ به شما بگوید،به خود ما بگوید!!

*حسابی خجالت کشیدم!

هفته گذشته فرصتی دست داد تا ساعتی را در پلاژ سیترای نوشهر بگذرانم.در نگاه نخست مکان مناسبی برای گردشگران آماده شده بود و امکانات به نسبت بهتری نسبت به برخی پلاژها و طرح های دیگر داشت،هر چند از خودروی سواری 5000 تومان ورودی می گرفتند و برای استفاده از هر امکانات داخل پلاژ هم باید پول می پرداختی!

رستورانی دریایی به نام"قصر موج " در محوطه طرح وجود داشت که بابت دو بستنی و یک چای 7500 تومان دریافت کرد!

از گرانی بیهوده آن مکان که بگذریم،از کثیفی و بی نظمی رستوران بزرگ پلاژ نمی توان گذشت؛صندلی های زهوار در رفته و شکسته،دیوارها و پنجره های آلوده و پرغبار،میزهای کهنه،کف ناتمیز و.....

کنار ما دو خانواده خارجی حضور داشتند و مشغول خوردن عصرانه بودند.به جای گردانندگان رستوران و کاربدستان پلاژ حسابی خجالت کشیدم!

تمیزی و نظافت را هم باید دولت به ما یاد بدهد یا از خارج وارد کنیم!؟

*شهری پر زقلیان!

 چند سالی است قلیان در بین جوانان شهری و روستایی و حتی زن و شوهرها رواج یافته و حال افراد از کوچک و بزرگ کنار هم می نشینند و قلیان می کشند!

 اگرچه بارها از سوی مسئولان وزارت بهداشت و نیروی انتظامی مصرف قلیان در اماكن عمومی و به خصوص سفره‌خانه‌های سنتی منع شده،‌ به ظاهر به راحتی نمی ‌شود، شر آن را از چنین مكان‌هایی كم كرد؛هر چند اگر در مکان های عمومی ممنوع شود،مکان های خصوصی را چه می شود کرد؟ و اصلا" برخورد حذفی هیچگاه جواب نداده است.

به نظر متخصصان کاری نداریم که اعلام می‌ كنند مصرف‌ كنندگان قلیان، در هر بار مصرف، دود بسیار زیادتری را در مقایسه با كشیدن یك نخ سیگار دریافت می‌ كنند و  تحقیقات هم نشان داده‌ كه كشت مواد داخل لوله ی قلیان حاوی صدها نوع قارچ و میكروب است.

اصلا" کدام قلیانی  و سیگاریست که از مضرات دود آگاهی نداشته باشد؟مگر سارق و جانی و خیانت کار نمی دانند کارشان خلاف و غیرانسانی ست؟مطمئنا" اهل دود هم می داند کارش توام با زیان بهداشتی و اقتصادی است ولی باز به سمت آن می رود.

یه دلایل این موضوع کاری نداریم که بحث مفصلیست؛نبود تفریحات سالم،بی فرهنگی ما ایرانی ها،عادت ها و سنت های قدیمی و چیزهای دیگر...حرف ما این است که قلیان کشی به امری خانوادگی تبدیل شده است و خانواده ها تا دور هم جمع می شوند،به جای هزار کار ارزشمند و گپ و گفت صمیمانه و تحلیل اوضاع مملکت و مشورت و ارتقای معلومات یکدیگر و مانند این ها بساط قلیان را فراهم می کنند!زن و شوهر و فامیل در کنار بچه های خردسال شان! این یعنی تمرین عملی دودی شدن بچه های مان!

بر اساس تازه‌ترین آمارهای ملی 3 درصد نوجوانان ایرانی سیگار می‌ كشند و 14 درصد آنان از سایر مواد دخانی و عمدتاً از قلیان استفاده می ‌كنند.

من چون همیشه به آمارهای مسئولان وطنی شک دارم  آمار بالا را ضرب در 5 می کنم!حالا بنشینید و کنار بچه ها قلیان و سیگار بکشید!

چند وقت پیش در یکی از محلات پرخطر شهر،زوج جوانی را دیدم که سوار بر موتور برای تهیه مواد مخدر به آن محله آمده بودند!خرید مواد به صورت خانوادگی!این آینده فرزندان ماست ، اگر اهمال کنیم.