پنجشنبه 30 آذر 1391-1:10

چنان معروف شد یلدا

به بهانه شب یلدا/مردم معتقد بودند که دراین شب جنگ سختی بین نور و تاریکی در می‌گیرد و آن‌ها با گفتن قصه و خوردن تنقلات سعی می‌کردند، بیدار بمانند تا جهل و تاریکی را از جهان دور کنند/بر اين باورند كه خوردن هندوانه در اين شب آن‌ها را در برابر سرماي زمستان محفوظ نگاه مي‌دارد.


مازندنومه،فریده یوسفی،نویسنده و پژوهشگر:پنج شنبه،شب يلدا /چله شو c ̌ell"∂ " "s" ̌"u " ی ما ایرانی هاست.

ايرانيان باستان آخر پاييز و اول زمستان را شب زايش مهر يا خورشيد مي‌خواندند و به اين مناسبت جشن برپا مي‌كردند.

 بعضي از ايام در تقويم هر‌ملتي از اهميت و پشتوانه تاريخي و فرهنگي خاصي برخوردارند كه يكي از اين ايام براي ما ايرانيان شب يلدا است.

 شب یـلدا در مازندران به چله شو معروف است. در باور عامه، ماه‌هاي دي و بهمن به دوچله‌ي ‌بزرگ و كوچك تقسيم مي‌شد.

 چله‌ي بزرگ يا برادر بزرگتر چهل روز بود از اول دي‌ماه تا دهم بهمن. چله‌ي كوچك از يازدهم بهمن تا پايان بهمن يعني بيست روز بود. اول اسفند تا بيست اسفند پيرزناچله و ده روز آخر عجوز بجوز ناميده مي‌شد.

 از دیرباز طولانی‌ترین شب نشینی در شب یـلدا اتفاق می‌افتاد. مردم معتقد بودند که دراین شب جنگ سختی بین نور و تاریکی در می‌گیرد و آن‌ها با گفتن قصه و خوردن تنقلات سعی می‌کردند، بیدار بمانند تا جهل و تاریکی را از جهان دور کنند.

 نقالان به شاهنامه خوانی می‌پرداختند. انار میوه ثابت سفره شب یلدا بوده و هست. همچنين بر اين باورند كه خوردن هندوانه در اين شب آن‌ها را در برابر سرماي زمستان محفوظ نگاه مي‌دارد غير از اين‌ها خوراكي‌هاي بومي مانند پيسّ گنده، پشت زيك، كنس/ كندس و ... زينت‌بخش سفره‌ي يلداست.

 برخي‌ از خانواده‌ها در اين شب ورفِ شكِر varfe saker درست مي‌كردند كه مخلوطي از برف و نيشكر بود و به همه‌ي اعضاي خانواده حتي كودكان مي‌خوراندند و مي‌گفتند براي سلامتي مفيد است. احتمالاً با اين كار بدنشان را به سرما عادت مي‌دادند.( واكسينه مي‌كردند)

از آنجايي كه اين شب از نطر مردم بسيار مهم بود، موجب زايش باورها و خرده‌فرهنگ‌هايي شده است. بعدها حافظ‌خواني و فال حافظ هم به شب‌نشيني شب يلدا اضافه شد.

 بعضي‌ها هم با انتخاب و شكستن گردو، فال مي‌گيرند. به اين ترتيب كه در شب يلدا گردويي زير بالش خود قرار داده، نيت مي‌كنند و مي‌خوابند. صبح فردا با شكستن گردو (پوچ يا سالم بودن آن) فال مي‌‌گيرند.

به نظر مي‌رسد، دور هم نشيني شب اول زمستان، زدودن ترس از سرما و سختي‌هاي پيش‌رو در زمان‌هايي كه يخبندان و به قول مازندراني‌ها دربندون مي‌شد، بود.

رفتن به نزد بزرگترها و شنيدن قصه‌هاي عبرت‌آموز آنان در مورد زمستان‌هاي سخت و يخبندان‌هاي طولاني به نوعي پناه بردن به افراد باتجربه و مددجويي از آنان براي تقويت روحيه و زنده ماندن تا آغاز بهار بود كه دوباره زايش و زندگي آغاز شود.

 يلدا به ما مي‌آموزد كه حداقل سالي يكبار هم شده دور يك سفره گرد هم آييم و درباره‌ي آينده گفتگو كنيم.

يلدا موجب انسجام فرهنگي ماست. اين جشن‌ها به ما هويت داده، به استحكام ريشه‌هاي مان كمك مي‌كند.

 اگر امسال با تبر ريشه‌ي انار خوشمزه‌اي كه شب يلدا نوش جان مي‌كنيد، قطع كنيد، يلداي ديگر جز چوب خشكي براي سوزاندن نداريد و دو يلداي ديگر از آن چوب خشك هم اثري نيست.

در جهان شتابنده‌ي امروز كه به سوي خردورزي و عقلانيت گام بر مي‌دارد، يلداها و نوروزها و ديگر اعياد ملي و مذهبي هستند كه خلاهاي عاطفي را پر كرده، گره‌هاي آن را به هم نزديكتر مي‌كند.


به صاحب‌دولتی پیوند اگر نامی همی جویی
که از یک چاکری عیسی چنان معروف شد یلدا(سنایی غزنوی)