شنبه 25 خرداد 1392-23:58

...کلید این جاست

دولت احمدی نژاد کوتوله پرور و نخبه کش بود.خودرایی و استبداد نظر در این دولت غوغا می کرد و او و سیستم اجرایی اش اهل مشورت و خردگرایی و تفکر جمعی نبودند.این ضعف را باید دولت روحانی برطرف کند.او باید از تمام ظرفیت های کشور-حتی اصولگرایانی که اینک به حاشیه رانده خواهند شد- بهره ببرد.


مازندنومه،سردبیر:علامه دهخدا در "امثال و حکم" آورده که:«کاروانی از مردمان کاشان که به بددلی مشهورند،به حاکم شکایت بردند که دو راهزن،کاروان صد نفری ما را غارت کردند.

حاکم-متعجب- پرسید:چگونه صد کس با دو تن برنیامده اند؟

یکی از آن ها در پاسخ گفت:آن ها دو نفر بودند همراه و ما صد نفر بودیم،تنها!»

*

زن در حالی که نایلون های میوه را به سمت آشپزخانه می برد،رو به شوهرش کرد و گفت:"همین سه تا آبچین بییه 43 هزارتِمن! دنیا ره تش بیته!"

 شوهر در حالی که آخرین جرعه چای را هورت می کشید،بلند-طوری که زن بشنود-گفت:"این مِل عمو ره رای هِدامی،شاید درست هاکنه،قبلی که همه چی ره رِقِد هدا بورده!"

*

ماراتن انتخابات به پایان رسید و آن "صد نفر تنها" حریف این "دو نفر همراه" نشدند.جدا از استنتاجات سیاسی که بر انتخابات اخیر مترتب است،باید اذعان داشت بخش قابل توجهی از رای مردم، نه به خاطر رد و قبول یک دیدگاه یا بینش سیاسی،بلکه به دلیل فشار مضاعف اقتصادی و رهاشدن از وضع موجود و همین نایلون های گران میوه و مایحتاج اولیه بود.

بیشتر از آن که مردم از 8 سال حاکمیت خنثی و ضعیف اصولگراها،کوتوله پروری،نداشتن برنامه ی محوری و شعارزدگی آن ها به تنگ آمده باشند،بی تدبیری این طیف در حل وضعیت معیشتی و تنگناهای اقتصادی باعث سقوط آنان شد؛چیزی که مردم را واداشت پس از 8 سال، دوباره دست به دامان اصلاح طلب ها و منتقدان وضع موجود شوند.

بازار همیشه دست راستگراها بود،اما این بار همین بازار و اقتصاد ، پاشنه آشیل آنان شد و شکستی سخت را متوجه اصولگراها ساخت.

از این موضوع مهم که بگذریم،چند نکته درباره انتخابات روز جمعه قابل گفتن است:

1-شکست نمایندگان اصولگرای مجلس و نداشتن شم سیاسی آن ها،یکی از وجوه این انتخابات است.در حالی که جامعه و مردم به سمت نامزد مورد حمایت آیت الله هاشمی و حجت الاسلام والمسلمین خاتمی روی آورده بودند،نمایندگان در گرفتن عکس یادگاری با نامزدهایی مثل قالیباف،جلیلی و ولایتی از یکدیگر سبقت می گرفتند.

این وجه از شکست اصولگراها قابل تامل است!نمایندگانی که عقلای قوم محسوب می شوند،شب انتخابات با دادن بیانیه و همراهی و حتی گرفتن پست ریاست ستاد انتخابات نامزدها در استان ها،برای تمدید آینده سیاسی خویش تلاش کردند که ناموفق بودند.

اگر همراهی کردن ها و بیانیه دادن های نمایندگان در سایر امور،بسان همین ماجرا باشد و رای و نظر آن ها همگرا با آرای مردم نباشد، باید به حال مجلس نالید و تاسف خورد.

2-دولت احمدی نژاد کوتوله پرور و نخبه کش بود.خودرایی و استبداد نظر در این دولت غوغا می کرد و او و سیستم اجرایی اش اهل مشورت و خردگرایی و تفکر جمعی نبودند.

این ضعف را باید دولت روحانی برطرف کند.او باید از تمام ظرفیت های کشور-حتی اصولگرایانی که اینک به حاشیه رانده خواهند شد- بهره ببرد.

به باور ما در دولت روحانی افرادی مثل رضایی و ولایتی و حتی قالیباف نیز می توانند در مسند امور اجرایی کشور باشند.روحانی و تیمش باید از همه قابلیت ها و استعدادها بهره ببرند و دولت وحدت ملی را شکل دهند.

ایران امروز به یگانگی و وحدت و پایان افتراق ها و منازعات نیازمند است.به اندازه کافی سر و کله ی همدیگر زده و دعوا کرده ایم،مردمِ خسته،تشنه آرامش و رفاه اند.

3-فرهنگ در دولت اصولگرا به حاشیه رفت و قربانی طرز فکرهای جریان انحرافی شد. امروز سینماگران،نویسندگان،اهالی تئاتر و موسیقی و نیز روزنامه نگاران اوضاع مناسبی ندارند.

اینان فراتر از وضعیت نامناسب معیشتی و نداشتن امنیت شغلی،نگران از دست دادن جایگاه و منزلت شان هستند. هنر و فرهنگ و آیین و سنت های ما در 8 سال گذشته،شوخی انگاشته شد و تلاشی برای بازاحیای هویت قومی و همبستگی ملی نشد. بخش فرهنگی مهجور واقع شده است،باید راه حلی یافت.

4-پس از فراز و نشیب های فراوان دیگر آن قدر تجربه اندوخته ایم که وقت خود را صرف مچ گیری و حال گیری و مسایلی از این دست نکنیم.

اکنون زمان تسویه حساب با اصولگراها نیست،آن ها پیش تر این کار را کردند و دیروز پاسخ سختی از ملت گرفتند.

عزل و نصب هایی دقیق و بر مبنای شایسته گزینی،حذف نگرش حذفی و بهره مندی از همه نیروهای متعهد و تلاشگر-حتی آنان که به روحانی رای نداده اند-می تواند کشور را از وضعیت بغرنج کنونی نجات دهد.

زمان زودگذر است و حسن روحانی وقت چندانی برای اصلاح امور ندارد.او باید بداند سال 1396 دوباره در معرض رای مردم قرار می گیرد و فرصت آزمون و خطا نیست.

5-جدا از برخی موضع گیری های نه چندان دلخوش کننده،در انتخابات اخیر اخلاق برنده شد.4 سال پیش زمانی که احمدی نژاد در مناظره اش،مسایل شخصی و بگم بگم های غیراخلاقی را باب کرد و بعد از پیروزی،منتقدانش را خس وخاشاک خواند و کوشش فراوانی کرد بزرگانی چون آیت الله هاشمی رفسنجانی را گوشه نشین کند،اخلاق به مسلخ برده و اعتمادها کم رنگ شد.

این بار در نبود نامزد اصلی دولت در مناظره ها،مشخص شد که ریشه دعواها و اختلاف ها ی آن زمان چه کسی و چه جریانی بود.

به هرحال گوشه نشینی هاشمی موجب کوچکی او نشد و مردم به روحانی ای رای دادند که در واقع هاشمی ثانی و نامزد مورد حمایت اوست.روحانی نیز همه جا-حتی در پیام تلویزیونی امشبش-برای چندمین بار از او قدردانی کرد.

*

حال منتظریم دولت امید و تدبیر، امید بیافریند و تدبیر به خرج دهد و قفل های بسته را با کلید درایت و دانش بگشاید:

به ناامیدی از این در مرو،امید این جاست/فزون تر از عدد قفل ها،کلید این جاست

دکتر باستاني پاریزی در یکی از کتاب هایش نوشته:"عیب کار و تفاوت کار ما با غربیان این است که ما قیچی به دست گرفته ایم و رشته فرهنگ قدیم و قویم را هر چند سال یک بار از هم جدا می کنیم یا دقیق تر بگویم مثل موش آن را می جویم."

دولت اصولگرا اشتباهات فراوانی در بخش های مختلف داشت،اما نباید همه را با یک چوب راند و همه چیز را منفی دید.بی جهت تاریخ را تکرار نکنیم و "مثل موش آن را نجویم!"

ویل دورانت گفته:"سرزمینی که آدم در آنجا متولد شده،بهترین سرزمین هاست،به شرط آن که آدم مجبور نباشد دوباره در آن جا زندگی کند."

حال دولت منتخب دکتر حسن روحانی باید برای ایرانی های ناامید و خسته و افسرده زندگی به ارمغان بیاورد و ایران را سرزمین زندگی کند.