جمعه 11 مرداد 1392-10:49

نمایندگان مجلس؛داخل یا خارج از گود؟

تحلیلی بر نقش کنشگران سیاسی و اجرایی/نمایندگان مجلس دقیقاً روی خط جدایی بین هاله پست و هاله نبود تجربه قرار دارند/«مجمع نمایندگان استان» می تواند تا حد زیادی دو هاله ی بزرگ پست و نبود تجربه را در افراد نماینده کمرنگ کرده و آن ها را به حالت آرمانی چهارم نزدیک سازد.


مازندنومه؛احسان شریعت،کارشناس ارشد جامعه شناسی و مدرس دانشگاه:کنشگران سیاسی و اجرایی را می توان به افراد بسیاری نسبت داد.

مدیران سیاسی و اجرایی که پست ها و مناصب را بر عهده دارند،اصلی ترین گروه در خیل عظیم کنشگران سیاسی و اجرایی اند، اما آن گونه که در حال حاضر در جوامع کنونی مشاهده می شود می توان اقشار و افراد دیگری را نیز در زمره کنشگران سیاسی و اجرایی به شمار آورد.

 برای مثال می توان روزنامه نگاران و خبرنگارانی را که به این عرصه می پردازند،نیز در زمره کنشگران این عرصه به شمار آورد، چرا که با فعالیت های خویش به طور خودآگاه یا ناخودآگاه بر روند کاری مدیران و ... تأثیر می نهند.

تمامی اقشار و افرادی را که به نوعی در محدوده کنش های سیاسی و اجرایی می توانند تأثیرگذار باشند، باید در زمره کنشگران سیاسی و اجرایی محسوب کرد.

 در مجموع تمامی افراد تأثیرگذار در عرصه های سیاسی و اجرایی را می توان در دو دسته بزرگ قرار داد:


دسته اول که شامل افراد درون گود می شود به افرادی اطلاق می شود که به طور مستقیم با این عرصه ارتباط داشته، پست ها و مناصب اجرایی و سیاسی را در اختیار دارند. برای مثال استاندار، فرماندار، مدیران کل و غیره.

 دسته دوم شامل افرادی می شود که اصطلاحاً از دور دستی بر آتش داشته و به طور مستقیم در امور اجرایی دخالتی ندارند.

 این افراد دارای پست رسمی خاصی نیستند، ولیکن به وسیله فعالیت های گوناگون می توانند در این عرصه تأثیرگذار باشند.

این دو دسته به اقتضای شرایط خاص خود هر کدام دارای ویژگی هایی هستند:


ویژگی مهم دسته اول پاسخگو بودن، تحت نظارت و مورد نقد بودن است. افراد این دسته دائماً از جانب دسته دومی ها و یا مردم عادی مورد نظارت و نقد قرار دارند.

 این ها به خاطر تمام کارهای کرده و نکرده در تیررس افکار عمومی بوده و باید همواره برای این مسأله تمهیدی بیندیشند.

در فرهنگ جاری رسم شده که هر جا مشکلی به وجود آید مسئول مربوط نخستین فردی است که از جانب مردم به عنوان مقصر احتمالی شناخته می شود. این حالت همواره برای مسئولان و صاحب منصبان آزردگی خاطر ایجاد می کند.

 این ها با خود می گویند: «مردم که در متن کار نیستند. نمی دانند کار ما چه مشکلات و دشواری هایی دارد. آن ها خارج از گود هستند و از مسائل داخل گود خبر ندارند».

ویژگی دیگر حالتی است که می شود آن را «هاله ی پُست» نام نهاد. هاله پست می تواند اصلی ترین معضل رفتارهای مدیران قلمداد گردد.

در این حالت افراد صاحب منصب که دارای پست های مدیریتی هستند، هاله ای از شوکت و قدرت در دور خود ایجاد می کنند که آنان را از مردم، زیردستان و ... دور می کند. این فاصله که به سبب هاله پست ایجاد شده، ساختار بنیادین اغلب نقدهای بیرونی است.     


اصلی ترین ویژگی دسته دومی ها آن است که به طور مستقیم نمی توانند در فرایند تصمیم گیری دخالت کنند. به همین دلیل اغلب رویکرد انتقادی نسبت به فعالیت های مدیران دارند.

آن ها اطلاعات دسته اول را از روندهای کاری مدیران ندارند. به همین خاطر موضع گیری هایی را گاه انجام می دهند که اگر خود در رأس پست اجرایی قرار گیرند انجام نمی دهند.

همواره افراد گروه دوم چون در جای دسته اولی ها قرار ندارند به طور کامل نمی توانند شرایط را درک کنند. این حالت را می توان «هاله ی نبود تجربه» نام نهاد.

در حالت هاله ی نبود تجربه مردم عادی، خبرنگاران، روزنامه نگاران و غیره، چون در آن پست اجرایی قرار ندارند و مشکلات آن را از نزدیک لمس نکرده اند نمی توانند به طور کامل شرایط کاری آن فرد مسئول را درک کنند؛اما در این میان گروهی هستند که ویژگی های افراد دسته اولی و دومی را در آن واحد و با هم دارند:نمایندگان مجلس.

 نمایندگان مجلس حالت بینابینی دارند. آن ها گاه خود نقد و اعتراض می کنند و گاه در معرض نقد و اعتراض قرار می گیرند. آن ها هم پاسخ می خواهند و هم پاسخ می دهند.

در واقع نمایندگان مجلس بین مردم و مدیران قرار دارند. حلقه واسطه ای که صدای مردم را به گوش افراد بالادستی می رساند و با دقت در تمامی لایه های جامعه به وضع قوانینی می پردازد که بتواند هم برای مردم عادی مفید بوده و هم مدیران را در بهبود امور یاری رساند.

 نمایندگان مجلس دقیقاً روی خط جدایی بین هاله پست و هاله نبود تجربه قرار دارند. به همین دلیل نمایندگان  در معرض چهار حالت قرار دارند:

 1-حالت نخست حالتی است که نماینده مجلس هم «هاله پست» و هم «هاله نبود تجربه» را دارد؛ یعنی نماینده هم ویژگی هاله پست را اخذ کرده و از درک واقعیت های اطراف عاجز شده و هم ویژگی هاله نبود تجربه را داشته و از درک مدیران و شرایط کاری ایشان ناتوان می ماند. این نهایت بی کفایتی و نبود شایستگی فردی برای نمایندگی مردم در مجلس است.

 2-حالت دوم حالتی است که نماینده هاله نبود تجربه ندارد اما هاله پست دارد. یعنی شرایط کاری مدیران را خوب درک می کند اما از مردم و گروه دومی ها فاصله گرفته و برای خود قدرتی نمادین ساخته است.

 3-حالت سوم حالتی است که نماینده هاله پست ندارد اما هاله نبود تجربه دارد. یعنی با مردم و گروه دومی ها روابط خوبی دارد و برای خویش شوکتی نمادین نساخته است، اما دارای هاله نبود تجربه است و نمی تواند مدیران اجرایی و شرایط آن ها را درک کند.

 4-حالت چهارم حالتی است که نماینده نه هاله پست دارد و نه هاله نبود تجربه. در این وضعیت نماینده می تواند هر دو گروه اول و دوم را به خوبی درک کرده و با این درک جامع رفتارهای خود را تنظیم کند. نماینده ای که در این حالت قرار داشته باشد، در نهایت کفایت، شایستگی، و لیاقت برای نمایندگی مردم به سر می برد.  

 
در مجموع حالت چهارم آرمانی ترین حالت نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی است. در حالت چهارم نماینده هم به مردم و دغدغه ها و رسانه های شان توجه دارد و هم به مدیران و دغدغه ها و فعالیت های شان.

 نماینده هم به مردم پاسخگو است و هم مشکلات مدیران را می فهمد. نماینده هم به معضلات حوزه انتخابیه اش توجه دارد و هم حوزه های کاری مدیران را.

گاه پیش می آید که مورد شدیدترین حملات از جانب رسانه ها قرار می گیرد،یا در لابی های سیاسی پشت پرده بر علیه او اعمالی صورت می پذیرد، اما نماینده ی حالت چهارمی فهم جامعی از هر دو گروه دارد و به فعالیت در چارچوب حالت چهارم ادامه می دهد.

نماینده ای که در این وضعیت قرار دارد می تواند انتظارات تمامی گروه ها را به خوبی تشخیص داده و مطابق با این تشخیص صحیح گام بردارد.

حالت چهارم در اغلب مواقع می تواند دربرگیرنده ی وضعیتی باشد که می توان آن را «مظلومیت نماینده» نام نهاد.

مظلومیت نماینده هنگامی اتفاق می افتد که مردم عادی، روزنامه نگاران و فعالان رسانه ای، نخبگان خارج از قدرت سیاسی و اجرایی و درکل تمامی افرادی که در گروه دوم قرار داشته و به امور حساس می باشند، با رویکرد هاله ی نبود تجربه نسبت به نماینده موضع گیری می کنند. یعنی بدون شناخت و آگاهی از شرایط نماینده به موضع گیری های تند دست زده و هیجانات عمومی را بر علیه او تحریک می نمایند.

مظلومیت نماینده اغلب با برنامه های از پیش تعیین شده ی افرادی که فعالیت های نماینده را در تقابل با منافع خود می بینند طرح ریزی شده و  اغلب توسط رسانه های خود این گروه (در قالب اخبار و شایعاتی بر علیه فرد نماینده) پخش و منتشر می شود.

 مظلومیت نماینده جنبه های دیگری نیز دارد؛ آن هنگامی است که افراد هاله ی پست را به نماینده نسبت داده و او را به خود بزرگ بینی و فاصله گرفتن از منش مردمی متهم می کنند.     


این آرمان بزرگ یعنی حالت چهارم برای نمایندگان مجلس از دو طریق حاصل می شود:1-روش فردی: راه اول شخصیت و منش خود نماینده است و به خود وی بستگی دارد که چه رویکردی داشته باشد.

 2-روش نهادی: راه دوم روش نهادی است، یعنی به وسیله نهادسازی به درجاتی از حالت چهارم دست یابیم.

*مجمع افراد را از حالت فردیت خارج می کند

«مجمع نمایندگان» اصلی ترین نوع نهادسازی در نیل به این هدف بزرگ است.

در بیان از اهمیت و محاسن کار گروهی و وحدت و همبستگی در تمامی فرهنگ ها و ادیان و علوم بحث های فراوانی شده است.

همواره هر عقل و منطقی می داند که چند فکر بسیار بیشتر از یک فکر و چند دست بسیار بیشتر از یک دست می تواند کاری انجام دهد. این گزاره ای است که کمتر می توان در آن چون و چرایی کرد.

 مجمع نمایندگان گروهی متشکل از نمایندگان تمامی حوزه های انتخابیه ی یک استان است که تحت عنوان «مجمع نمایندگان استان» شکل می گیرد.

موضوع نخست به هاله نبود تجربه مربوط می شود: نمایندگان یک استان هر یک در زمینه ی خاصی سررشته دارند و منطقاً عقل کل نیستند؛ برای مثال یکی در مباحث فرهنگی،دیگری در صنعت، یکی در کشاورزی و...

 به همین جهت وقتی در کنار یکدیگر قرار گرفته و زمینه های تحصیلی و تجربی شان را بر روی هم می گذارند چیزی شبیه به یک عقل کل شکل می گیرد که می تواند تمامی جوانب یک استان را ببیند.

 این گونه است که هاله ی نبود تجربه که می تواند گاه گریبان گیر یک نماینده شود به وسیله روش مجمع شدن نمایندگان کمرنگ می شود.

موضوع دیگر در مورد هاله ی پست است: هاله پست مشخصاً به خصلت های فردی افراد مربوط می باشد. نماینده های استانی که هر یک به صورت جزیره ای عمل کرده و تنها به حوزه ی انتخابیه خود توجه دارند بیشتر ممکن است به هاله پست دچار شوند، زیرا در آن حوزه انتخابیه تنها خود را دیده و فردیت بر ایشان مستولی می شود.

 اما مجمع یک نهاد است و افراد را از حالت فردیت خارج ساخته و به رویکردی نهادی سوق می دهد.

 در رویکرد نهادی، گرایش ها و رفتارهای فردی کمرنگ شده و افراد خود را در یک مجموعه کلان نگر احساس می کنند.

کلان نگری و دوری از بخشی نگری در مجمع تا حد زیادی هاله پست را در نمایندگان از بین می برد.

 «مجمع نمایندگان استان» می تواند تا حد زیادی دو هاله ی بزرگ پست و نبود تجربه را در افراد نماینده کمرنگ کرده و آن ها را به حالت آرمانی چهارم نزدیک سازد.