يکشنبه 13 مرداد 1392-9:25

رازهای این روزها

تحلیلی بر گمانه زنی های گزینه های استانداری مازندران/در صورت اجماع مسوولان ستادهای انتخاباتی رییس جمهور منتخب بر روی یک گزینه-خواه ربیع فلاح یا هر گزینه دیگر- و اعلام رسمی و رسانه ای آن،باید منتظر تغییرات جدی در آرایش و مواضع سیاسی گروه ها و تشکل های سیاسی مختلف درباره گزینه نهایی استانداری مازندران بود.


مازندنومه؛یادداشت مهمان،پارسا محمدی:بیست و یکمین استاندار مازندران چه کسی خواهد بود؟ این پرسش شاید یکی از مهمترین دغدغه های نه فقط گزینه های احتمالی استانداری مازندران ،که از دغدغه های غالب فعالان سیاسی و اجتماعی از جناح ها و طیف های مختلف و شخصیت های مستقل سیاسی و حتی بسیاری از مردم مازندران است.

بی آن که  بتوان از این انتقاد باز ایستاد که بسیاری از تلاش های عیان و نهان به کار گرفته شده از سوی بعضی ها بدون توجه به راهکارها و ابزارهای قانونی و مدنی انتخاب و انتصاب استاندار،به ویژه قبل از قطعی شدن وزیر کشور،اقدام شتابزده و نه چندان سنجیده ای است که می تواند شائبه قدرت طلبی نامشروع  را ایجاد کند، در همان حال گمانه زنی ها و تلاش برای شناسایی و معرفی گزینه های مطلوب  استانداری به عنوان فرصتی برای امکان ظرفیت بیشتر و بهتر برای  تعامل در راستای انتخاب و سپس انتصاب گزینه اصلح  قابل دفاع است.

 با توجه به  رفت و آمدهای سیاسی و گفت و شنودهای تلفنی میان  گروه هایی ازفعالان سیاسی استان مازندران  و نیز پاره ای اخبار رسانه ای، نام های مختلفی به عنوان گزینه های احتمالی استانداری مازندران شنیده می شود که با درجات متفاوتی از اهمیت می توان از داوود کشاورزیان ،جعفر رحمان زاده،انوشیروان محسنی،مجیدحسین زادگان،خلاق میرنیا،ولی الله رعیت ، کیومرث نیازآذری و ربیع فلاح به عنوان اهم این گزینه ها نام برد.

در این میان اما شاید با توجه به عامل اثرگذار پشتوانه سیاسی و پشتوانه اجتماعی ، گزینه های نزدیکتر به رییس جمهور منتخب حسن روحانی ،سید محمد خاتمی ، آیت الله هاشمی  و علی اکبر ناطق نوری از زمینه های مساعدتری برای استاندارشدن مازندران برخوردارباشند.

اما آنچه بخت و شرایط تشکل های اصلاح طلبان برای موفقیت درمازندران را کاهش داده است نبود وحدت کافی آنان در اجماع بر روی یک گزینه است.

 وانگهی گزینه های احتمالی مورد حمایت از سوی گروه های مختلف موسوم و منسوب به اصلاح طلبان از بدنه اجتماعی چندان نیرومندی برخوردار نیستند،حتی محبوبیت خاتمی در میان بسیاری از مردم مازندران نیز با توجه به انشقاق و شکاف هایی که میان گروه ها و افراد مختلف موسوم به اصلاح طلب در مازندران وجود دارد نمی تواند کمک چندانی به تقویت موقعیت اجتماعی آنان در مازندران کند.

 دیگر آن که اساسا" چهره هایی چون رحمان زاده و کشاورزیان به سبب کارنامه و سابقه استانداری و معاونت استانداری خود در مازندران، به زعم بسیاری  از صاحب نظران مسایل سیاسی و مدیریتی،امتحان پس داده اند و چندان قدرتمند و کارآمد به نظر نمی رسند.

 وجود برخی چهرهای افراطی در میان تشکل های اصلاح طلبان مازندران نیز نفوذ اجتماعی و مقبولیت آنان در سطوح مختلف سیاسی را با چالش های جدی روبرو کرده است.

 از سوی دیگر باید از کیومرث نیازآذری یاد کرد که شاید هنوز بیشترین بخت را برای رسیدن به استانداری مازندران داشته باشد.

 نیاز آذری گرچه در سوابق مدیریتی خود توانایی های بسیاری را از خود نشان داده،اما بخش عمده شانس و امکان موفقیت او در نشستن بر صندلی استانداری مازندران بیش و پیش از آنکه از سوابق مدیریتی او ناشی شده باشد از عامل حمایت برادران ناطق و به ویژه حجت الاسلام علی اکبر ناطق نوری ریشه گرفته است. اما آیا به رغم نزدیکی فراوان ناطق به رییس جمهور منتخب ،صرف این نزدیکی و حمایت برای موفقیت کیومرث نیاز آذری کافی است؟

این نکته را نیز نباید فراموش کرد که تاکید بیش از اندازه موافقان استاندار شدن نیاز آذری به برخورداری او از حمایت ناطق این پی آمد را به دنبال داشته و خواهد داشت که منتقدان نیاز آذری با تاکید بر اصل شایسته سالاری و نه ناطق سالاری ،حمایت  ناطق از وی را به ذهنیت سهم خواهی متاثر از رابطه سالاری و نه شایسته سالاری تلقی و معرفی کنند.

در صورت تسری چنین ذهنیتی به لایه های مختلف اجتماعی ، شاید از ناطق برای نیاز آذری هزینه ای  نه چندان پرفایده برای نیازشود که حتی برای برادران ناطق نیز غیر قابل پیش بینی باشد.

برخی از منتقدان نیاز آذری،او را نه فقط به سبب مسوولیت پیشینش که یک مسولیت با رویکرد نظامی - امنیتی است ،بلکه به دلیل  وجود برخی شایعات و  شائبه هایی در اطراف وی حتی اگر چندان درست هم نباشد، چندان مناسب برعهده گرفتن بالاترین مقام مدیریت اجرایی در استان نمی دانند.

 نمایندگانی از مازندران در مجلس که از نیاز آذری حمایت می کنند-در حالی که هیچ یک از آنان در انتخابات ریاست جمهوری از رییس جمهور منتخب حمایت نکردند- نیز نیاز آذری را در افکار عمومی و بسیاری از محافل سیاسی به چالش گرفته است.

شاید نیاز آذری بیش از اندیشیدن به نشستن بر صندلی استانداری نیاز داشته باشد که به  دوری از رویای استاندار شدن بیندیشد.

اما گزینه دیگری که نمی توان از آن عبور کرد ربیع فلاح است که در انتخابات ریاست جمهوری ، ریاست ستاد انتخاباتی رییس جمهور پیروز و منتخب را در مازندران برعهده داشت.

  هرچند صرف ریاست فلاح بر ستادهای انتخاباتی دکتر روحانی در استان دلیل کافی برای موفقیت او در نشستن بر صندلی استانداری مازندران نیست، اما چنانچه اجماع ستادهای انتخاباتی دکتر روحانی بر او باشد-چه دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم- باید او را بسیار جدی گرفت.

ستادهای دکتر روحانی در مازندران تنها تشکل رسمی مورد اعتماد دکتر روحانی در انتخاباتی که به پیروزی او انجامیده است به شمار می آیند.

 این واقعیت را نمی توان  نادیده گرفت که این ستادها از پشتوانه سیاسی گروه های مختلفی از اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل در مازندران برخوردار هستند.

 اجماع این ستادها بر روی هر گزینه ای خواه ربیع فلاح باشد خواه گزینه ای دیگر، در تغییر و تعیین موازنه و معادلات سیاسی و اجتماعی انتخاب و انتصاب استاندار مازندران بسیار اهمیت خواهد داشت.

 حتی اگر ربیع فلاح از دیدگاه منتقدانش به لحاظ شخصیت فردی در مقایسه با برخی از گزینه های دیگر ضعیف تر هم تلقی شود، اما در صورت حمایت یکپارچه و گسترده ستادهای انتخاباتی دکتر روحانی در مازندران و قدرت  ناشی از این اجماع به سود  او ،ربیع فلاح را در موقعیت نسبی ممتازی قرار می دهد؛ به ویژه آنکه هچ یک از تشکل های سیاسی موجود در مازندران در شرایط کنونی قدرتمندی بدنه اجتماعی ستادهای انتخاباتی دکتر روحانی در مازندران را ندارند.

اکثریت مردم حامی رییس جمهوری ، ازمسوولان ستادهای انتخاباتی دکتر روحانی انتظار پی گیری مطالبات اجتماعی خود را دارند. 

وجود همین نسبت و رابطه بسیاری از مردم با  مسوولان این ستادها در ایام انتخابات  و حتی بعد از آن، بدنه اجتماعی و مردمی  قدرتمندی را به وجود آورده است که نمی توان آن را نادیده گرفت.

 نه تنها رقبای احتمالی نامزدی که ستادهای انتخاباتی رییس جمهور بر روی او اجماع کنند قادر به نادیده گرفتن و عبور از مواضع و تصمیمات مسوولان ستادهای رییس جمهور منتخب نخواهند بود، حتی رییس جمهور منتخب نیز نمی تواند به تصمیم و مواضع مسوولان ستادهای انتخاباتی خود بی اعتنا باشد.

از این رو شاید بهترین تصمیم برای هر یک از گزینه ها،تعامل با مدیران ارشد ستادی رییس جمهور منتخب  در مازندران و هوشمندی در بهره گیری از نفوذ اجتماعی و سیاسی آنان باشد، به ویژه با توجه به انتشار  خبر هماهنگی و ائتلاف مسوولان ستادهای  انتخاباتی استانی و شهرستانی دکتر روحانی در  مازندران طی مراسم همایش مردمی حامیان دکتر روحانی در آمل  برای اقدام به تاسیس  کانون تدبیر و امید مازندران و معرفی ربیع فلاح ،سید بهزاد حسنی اطاقسرایی ، محرمعلی خداوردی ،لطف الله آجدانی و کاظم فولادی سواد کوهی به عنوان هیات موسس و نیز معرفی لطف الله آجدانی به عنوان سخنگوی کانون تدبیر و امید مازندران ، باید منتظر اتفاقات جدیدی در آرایش سیاسی مازندران بود.

 آیا مسوولان ستادهای انتخاباتی دکتر روحانی در مازندران که در قالب کانون تدبیر و امید مازندران به میدان قدم نهاده اند هم اکنون گزینه ای را برای اجماع بر روی آن در نظر گرفته یا در نظر خواهند گرفت؟

بدون تردید در صورت اجماع مسوولان ستادهای انتخاباتی رییس جمهور منتخب  بر روی یک گزینه - خواه ربیع فلاح یا هر گزینه دیگر- و اعلام رسمی و رسانه ای آن ،باید منتظر تغییرات جدی در آرایش و مواضع سیاسی گروه ها و تشکل های سیاسی مختلف در استان و حتی مراجع تصمیم گیری در سطوح عالی خارج از استان در باره گزینه نهایی استانداری مازندران بود.