دوشنبه 1 مهر 1392-14:40

بابل، شهر بی دفاع!

تردید و کشمکش فرسایشی اعضای شورای شهر بابل، آفات و تبعات ناگواری داشته است. مهم ترینش این است که هرچه شهردار قوی و توانا دراستان وجود داشت، به وسیله بقیه شوراها شکار شدند.


مازندنومه، علیرضاشهیری طبرستانی: روزها و هفته ها از برگزاری مراسم تحلیف اعضای شوراهای شهر کشور می گذرد.

رییسان شوراها انتخاب شدند. شهردارهای اکثر شهرها از فیلتر مصاحبه های تخصصی گذشتند و بر مسند پردردسر خود نشستند و اکنون هزاران شهرکوچک و بزرگ برای خودشان نظم و نسقی دارند و شهرداران بر روند اوضاع شهر مدیریت می کنند.

دربابل اما هنوز شهر بی کلانتر و بی دفاع است. واماندگی اعضای شورای شهر بابل در انتخاب شهردار نشان می دهد که اختلاف بین حضرات، جدّی است.

 این اختلاف البته سیاسی نیست، چون هیچ یک ازاعضای محترم، نه تنها گرایش سیاسی اصلاح طلبانه ندارند، غالباً منسوب به جناح راست و متعلق به اردوگاه اصول گرایان هستند.

آنها بیشتر در نحوه انتخاب و میزان توانایی شهردار حرف دارند و برای اینکه به نقطه مشترکی برسند، با شمار زیادی از گزینه های پیشنهادی مصاحبه کرده و برنامه خواسته اند اما هنوز به تفاهم نرسیده اند.

شنیده ها حاکی است که گزینه نهایی برای تصدی شهرداری بابل، شش موافق و شش مخالف دارد و همه چیز در گرو تصمیم عضوسیزدهم است که نمی داند به نعل بزند یا به میخ!

حکایت این شورا، حکایت دوگروه هموزن طناب کشی است که هرچه زور می زنند نمی توانند طرف مقابل را به سمت خود بکشند و...

این تردید وکشمکش فرسایشی، آفات و تبعات ناگواری داشته است. مهم ترینش این است که هرچه شهردار قوی و توانا دراستان وجود داشت، به وسیله بقیه شوراها شکار شدند.

 مثلاً شهرداران ممتاز و موفقی چون مهندس رنجبر(شهردار فعلی بابلسر)، مهندس صادقلو(شهردار جدیدگرگان)، مهندس حسنی(شهردارنکا و یکی ازگزینه های مطرح برای معاونت عمرانی استاندار)، مهندس ملایی رییسی(شهردارسابق بابل و رییس دفتر اموراجتماعی فرمانداری بابل)، مهندس سعید خانپور(شهردارفعلی یکی از مناطق تهران) و.. ازدست رفته اند.

 آسیب بعدی این است که شهربابل به خاطر بی انگیزه بودن مهندس عسگری -شهردار فعلی- و تمکین و رسیدگی نکردن عوامل تحت امر، بسیار نازیبا شده که کوچه پس کوچه ها، پارک ها و معابرعمومی کثیف آن، گواه این مدعاست.(مخصوصا در ایام تابستان که بابل میزبان شمار زیادی از مسافران تابستانی بوده است)

مردم نمی دانند که این درد به که گویند و شکایت نزد که برند؟ شما بگویید ما چه کنیم؟ آیا می توانیم رأی خودمان را پس بگیریم؟