يکشنبه 7 مهر 1392-22:24

حنای بی رنگ مدیران معزول و مخالفان استاندار

آیا واقعا ناراحتی و گله مندی آقای فرزانه از استاندار، ریشه در کم بودن وقت برای جمع آوری وسایل شخصی اش بود که انتظار داشتند لااقل از پنج شنبه مطلع می شدند تا وقت برای جمع آوری وسایل شخصی خود داشته باشد؟ آیا واقعا برای جمع آوری وسایل شخصی خود نیازمند حداقل 2 روز وقت بود؟


مازندنومه؛لطف الله آجدانی، مدرس دانشگاه و روزنامه نگار: هنوز چند روزی از حضور دکتر ربیع فلاح -نخستین استاندار دولت تدبیر و امید در مازندران- بر مسند استانداری نگذشته بود که گروهی که سرشت آنان با مخالفت خوانی ها و شیطنت ها گره خورده است، زمزمه هایی از حمله به استاندار جدید را در لوای تاخیر و کند بودن روند تغییرات مدیریتی در استان  سردادند و با نادیده گرفتن ضرورت ارایه فرصت لازم و کافی به استاندار برای تدبیر و تصمیم هرچه آگاهانه تر و دقیق در باره چگونگی عزل و نصب ها، ساز ناکوک خود را در ناسازگاری با استاندار جدید سازکردند.

در چنین شرایطی، به دنبال برگزاری مراسم تودیع و معارفه دو معاونت استانداری در عصر  روز شنبه ششم مهرماه، عده ای اندک با بی مهری فراوان، مدعی شتابزدگی استاندار در تغییر و تحولات مدیریتی شده و در این راه در پناه استفاده ابزاری از اخلاق، با این ادعا که استاندار به ویژه در چگونگی عزل آقای ولی الله فرزانه -معاون سابق برنامه ریزی و اشتغال استانداری مازندران- جانب اخلاق را نگاه نداشت، چنین وانمایی و واگویی کردند که گویی اخلاق دراین مراسم قربانی شده است و بر آن تعزیت ها گرفتند و مویه ها کردند و فراتر از آن در چتر  حمایت از اخلاق و ادب آقای مهندس طاهایی -استاندارسابق مازندران- دکتر فلاح را متهم به بی اخلاقی و شتابزدگی کردند.

یکی با اعتراض به برکناری ناگهانی و بدون اطلاع برخی مدیران مازندرانی، آن را نشانه ای بارز از بی عدالتی و شتابزدگی و غیر اخلاقی بودن خواند و خطاب به استاندار، از موضع موعظه چنین به اندرز برخاست که :"آقای ربیع فلاح، آن چه کنی با خود کنی" .

 دیگری به کنایه گفت :"طاهایی استاد ادب و اخلاق و عمل و معرفت بود" و سه دیگر نیز به صراحت مدعی شد که: "اخلاق اداری و شایسته سالاری در برخورد با من رعایت نشده است ."

 ماجرا از آن جا آغاز شد که فرزانه -معاون محترم سابق برنامه ریزی و اشتغال استانداری مازندران- در جلسه تودیع و معارفه از ناگهانی بودن و دیر هنگام بودن اطلاع خود از تغییرات مدیریتی انتقاد و خطاب به استاندار گفت : "متاسفانه اخلاق اداری و شایسته سالاری در برخورد با من رعایت نشده است . چرا باید از پچ پچ همکارانم بفهمم که برادری به جای من معرفی شده است . استاندار امروز- شنبه - به من گفت که تودیع می شوم . مسئله را پنج شنبه به من می گفتند تا لااقل وسایل شخصی ام را جمع کنم ."

تردیدی نیست که بهتر بود استاندار محترم مازندران، معاون محترم سابق را زودتر از مراسم تودیع و معارفه با خبر می کردند.

 شاید به همین دلیل بود که از این بابت از او عذرخواهی نیز کردند - اقدامی که به صراحت نشانه اخلاق و ادب استاندار بود-

 اما آن چه در آن می توان تردید کرد این است که آیا واقعا در حالی که زمزمه های تغییرات مدیریتی از جمله تغییر معاونت برنامه ریزی و اشتغال استانداری از روزها پیش در استانداری و خارج از استانداری شنیده می شد به گوش معاون محترم سابق برنامه ریزی و اشتغال استانداری مازندران نرسیده بود؟

 آیا ایشان چنان به کارنامه و عملکرد خود و همسویی با سیاست ها و گفتمان دولت تدبیر و امید اطمینان داشته که حتی گمان به تغییر خود و آمادگی برای آن و جمع کردن وسایل شخصی خود از دفتر کارشان در استانداری نداشتند؟

 وانگهی آیا واقعا ناراحتی و گله مندی ایشان از استاندار، ریشه در کم بودن وقت برای جمع آوری وسایل شخصی اش بود که انتظار داشتند لااقل از پنج شنبه مطلع می شدند تا وقت برای جمع آوری وسایل شخصی خود داشته باشد؟ آیا واقعا برای جمع آوری وسایل شخصی خود نیازمند حداقل 2 روز وقت بود؟

شرافت اخلاق را نباید با مظلوم نمایی و بهره گیری ابزاری از اخلاق آلود. این ادعا که " معمولا در مراسم تودیع و معارفه ، وزیر یا فردی از وزارتخانه حضور می یابد" ، نیز دلیل بی اخلاقی استاندار و بی احترامی او به فرزانه نیست.

 همان گونه که استاندار به درستی اشاره کرد:" اگر می خواست برای این تودیع و معرفه صبر کند تا وزیر بیاید باید چند ماه منتظر می ماند. در حالی که همان گونه که استاندار با فراست دریافته است "باید هشت سالی  که از دست رفت راجبران کنیم ".

بی آن که بتوان پاره ای زحمات و شایستگی های آقای فرزانه و بسیاری از دیگر مدیران پیشین را نادیده گرفت، اما این ادعای وی در اقدام استاندار به عزل او و یا کسانی از این دست که حمل بر خدشه دار کردن شایسته سالاری است ادعایی است که چندان با عملکرد آقای فرزانه از یک سو و نیازها و مطالبات حقه استان مازندران و مازندرانی ها  و نیز سیاست ها و برنامه های دولت تدبیر و امید چندان همخوان و همسو نبوده و راست نمی آید.

تنها همان اشاره کوتاه و سربسته استاندار خطاب به معاون سابق برنامه ریزی و اشتغال در دلالت بر این که : "آقای فرزانه چرا استانی که این همه فرصت اشتغال دارد اما این اندازه فارغ التحصیل بیکار به ویژه در رشته کشاورزی داریم ؟ ... و چرا تا امروز فقط پنج درصد بودجه استان جذب شده است ؟ " برای اثبات ضعف و نا کارآمدی متولیان مدیریت اجرایی برنامه ریزی و اشتغال کافی است.

 ادعاهای آقای هادی ابراهیمی -معاون محترم سابق سیاسی و امنیتی استان مازندران- نیز در اشاره به عملکرد خود در دلالت به این که :" تلاش کردیم در مازندران حاکمیت چند صدایی را برای پذیرش نقد در فضای رسانه فراهم کنیم ...و مقوله گردشگری در دولت احمدی نژاد معنا پیدا کرد... و فراهم کردن موجبات گسترش آزادی های سیاسی ، اجتماعی در چارچوب قانون از جمله برنامه  کاری مهم ما در این مدت بود" ، از مقوله ادعاهای پرشور اما کم وزنی است که پیوند چندانی با واقعیت نداشته و همه واقعیت های قابل نقد دوران مدیریت اجرایی مدیران دولت آقای احمدی نژاد نیست.

حنای مظلوم نمایی و شعارهای پوپولیستی دیگر در دولت تدبیر و امید رنگی ندارد. مدیران ناکارآمد و ناهمسو با سیاست ها و گفتمان های دولت تدبیر و امید باید در کشور و از جمله در مازندران منتظر تغییر باشند.

 از آن میان آنانی که فارغ از باند بازی ها و سیاست زدگی ها و کینه جویی ها،  به مصالح نظام و منافع ملی دلی دارند و سودای پیشرفت و توسعه ی هرچه بیشتر استان مازندران و حل و کاهش مشکلات مازندرانی ها را در سر می پرورانند، شایسته است از عناد ورزی و کارشکنی های مغایر مصالح نظام و منافع ملی بر ضد دولت تدبیر و امید و مدیران آن  و کوبیدن بر طبل فشار و تهدید و دمیدن در شیپور تضعیف  استاندار مازندران اجتناب کنند.

 اهالی قلم و رسانه نیز ضرورت نقد سالم و سازنده را بهانه ای برای سناریو نویسی و کارگردانی و بازیگری های مبتذل رسانه ای  برای اعمال فشاربه استاندار مازندران و سهم خواهی های نامشروع خویش نسازند تا از شرافت قلم و رسالت رسانه در نقد سالم و نیالوده به غرض و مرض  صیانت گردد. چنین باد.