پنجشنبه 11 مهر 1392-13:8

مرجعيت و وحدت/پیش به سوی شوراي راهبردي منتخب

جبهه اصلاحات استان امروز به يك " شوراي راهبري منتخب " به عنوان مرجعي مطمئن و پايدار با مقبوليت عامه، نيازي حتمي و حياتي دارد تا هم امكان همگرايي و اجماع را درمواقع خاص و هم حمايت از جبهه اصلاحات را به طور عام در دستور كار خود داشته باشد/امروزه فضاي مجازي ، امكان و ابزاز مناسب ، قابل دسترس و كم هزينه اي است كه مي توان از آن استفاده بهينه کرد.


مازندنومه، شعبان رستمي ساروکلایی: يكي از مهمترين دستاورد انتخابات ریاست جمهوری براي اصلاح طلبان، ايجاد فضاي باز و آزاد سياسي است. اين فرصتی مناسب است كه در درون جبهه اصلاحات در استان به  خوديابي، خودسازي و ظرفيت سازي بپردازيم؛ ضمن اينكه دوستان براي هرنوع همكاري با مديريت استان نيز آمادگي كامل دارند.

 امروزچند نکته در استان در اولويت است: آرامش و انسجام در جبهه اصلاحات، بهره گيري از ظرفيت هاي موجود در صورت امكان و افزايش  و ارتقای ظرفيت هاي سياسي- اجتماعي .

از ميان اينها يك مسئله به نام "وحدت"  در دو بعد، موضوع اصلي  است:

1-وحدت شكلي، كاركردي: نخست  به منظور جلوگيري از پراكندگي و تشتت  و حتي دامن زدن به تعارضات، دوم   به منظور بهرگيري از ظرفيت ها و توانمندي هاي اصلاح طلبان .        

2- وحدت نظري و فكري: به منظور ارتقا و انسجام دروني جبهه اصلاحات، مچموعه فعالان و حاميان بايد به گونه اي آموزش ديده و تربيت سياسي شوند كه اولأ از انديشه و ديدگاه اصلاح طلبانه برخوردار باشند، انديشه اي كه انسان محق، مختار و مسئول را سنگ بناي فعاليت هاي فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي مي داند و ثانيأ از همين منظر، توسعه استان را در ابعاد مختلف فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و... توسعه اي متوازن، مكمل، جامع  و هماهنگ مي داند .

حاصل اين تربيت مجموعه مديراني خواهند بود  كه در صورت تصدي بر مديريت استان، به عنوان مجموعه اي منسجم ، مكمل، هماهنگ  و مقتدر اعمال مديريت مي كنند.

 اينها بهتر از هر مجموعه اي مي توانند  علاوه بر امكانات و ظرفيت هاي ملي و دولتي، از سرمايه هاي اجتماعي استان بهره گيري كنند.

يكي از ضعف هاي محسوس در مديريت استان طي سال هاي اخير  نبودهمخواني، همگرايي  و نبود سنخيت فكري در ميان مجموعه مديران استاني است. ( بماند از اينكه مدير عالي استان خود بعضأ فاقد ذهنيت انسجام يافته، جامع نگرايانه، سيستمي و  روش مند است و پراكندگي گرايش ها و تفكرها و سليقه ها در مديران مختلف استاني نيز ازآن ضعف نشأت مي گيرد.)

علي اي حال براي دستيابي به وحدت، عنصر وحدت بخش  حياتي و اساسي است. به نظر مي رسد در حال حاضر هيچ موضوعي (در درون اين جبهه) اولي و ضروري تر از آن نيست كه وحدت بخشي را در ميان ما به ثمر برساند.

  لازم است همه فعالان  وتشكل هاي سياسي  ضمن شناسايي و پيشنهاد عنصر(عناصر) وحدت بخش ، روش و يا مكانيزم تحقق و عملي شدن آن عنصر(عناصر) را هم پيشنهاد دهند.

 به منظور ورود در بحث، من صرفأ عنصري را به عنوان عامل وحدت بخش معرفي مي كنم، ولي در مورد روش تحقق آن چيزي نمي گويم (گرچه اين عنصر قبلأ هم به نوعي مطرح شده بود)

 البته آنهائي كه در موضوع و عنصر معرفي شده با بنده همنظرند مي توانند  در مورد روش (روش ها) و راهكار تحقق  آن، پيشنهاد جامع خود را مطرح کنند.

  به نظر مي رسد  در يك فرآيند سياسي و مدني، با  وجود همه سليقه ها و تفاوت ها، سه عامل مي تواند  وحدت بخش باشد: مرجعيت (نسبتأ) كاريزما  و يا پيشكسوت، شوراي راهبردي منتخب، سيستم خودكار و اتوماتيك (با تكامل يافتگي تشكل ها).

بحمدلله در استان، پيسكسوتاني هستند كه در صورت ضرورت جهت تصميم در يك امر ملي و سراسري ، اصلاح طلبان را در يك يا چند همايش و نشست عمومي فرا بخوانند و به تصميم واحد برسند .

 وقتي كه  هدف، استاني و محلي شود، موضوع متفاوت و پيچيده تر مي شود . مسئله اصلي ما هم نوعأ  از همين جا شروع مي شود. پيشكسوتان هميشه براي استان مفيد و مؤثر بوده و خواهند بود، ولي شرايط جديد مناسبات جديدي را مي طلبد.

جبهه  اصلاحات استان ، امروز به  يك " شوراي راهبري منتخب " ، به عنوان مرجعي مطمئن و پايدار با مقبوليت عامه ، نيازي حتمي و حياتي دارد تا هم  امكان همگرايي و اجماع را درمواقع خاص ، و هم حمايت از جبهه اصلاحات را به طور عام در دستور كار خود داشته باشد.

 
اين " شورا " مي تواند پشتوانه رواني، سياسي و سازماني مهمي باشد كه  در تقويت، استحكام و ظرفيت سازي  جبهه اصلاحات مؤثر و مفيد باشد.

  به نظرم لازم است در تهيه يك طرح يا مكانيزم براي انتخاب شورا، دو نكته  مد نظر باشد: ا- فرآيند انتخاب كاملأ  آزاد و دمكراتيك باشد.  2- تركيب جنسيتي، سني و جغرافيايي لحاظ شود.

 مرحله سوم، مرحله خودكار و اتوماتيك است. تشكل هاي تكامل يافته خود مي دانند كه چه موقع، پيرامون چه موضوعي و چگونه  براي اجماع يا ائتلاف اقدام كنند.

 وظيفه اصلي و دائمي هر فعال سياسي تلاش در همين راستا است، يعني حركت در مسير تقويت و تكامل تشكل ها.

بي ترديد از همين امروز بايد به فكر شناسنامه دار كردن همه فعاليتهاي سياسي با ايجاد تشكلهاي لازم و تقويت و بازسازي  تشكل هاي موجود به ظرفيت سازي و توانمند سازي اصلاحات همت گمارد. (البته فعلأ در اين نوشته  جاي  پرداختن به آن نيست.)

 آنچه اولويت اول و اصلي ماست، ايجاد يك  "شوراي راهبردي منتخب " و توانمند استاني است ، كه لازم است همه فعالان سياسي از هم اكنون براي تحقق آن "راهكار" پيشنهاد کنند كه در آن دقيقأ چگونگي شكل گيري و تحقق آن توضيح داده شده باشد، به ويژه اينكه در آن طرح پيشنهادي، متوليان امر و عاملان اجرا هم مشخص شوند. 

 
امروزه  فضاي مجازي ، امكان و ابزاز مناسب ، قابل دسترس  و كم هزينه اي است كه مي توان از آن استفاده بهينه کرد.

  اگر چه اشتياق عمومي  به وحدت بخشي  مي تواند پشتوانه اميدبخشي باشد، موانع را هم نمي توان ناديده گرفت. اميد است تا دستيابي به هدف (وحدت)، اين مسئله مد نظر  باشد.