دوشنبه 20 آبان 1392-15:57

ماهی نه فقط برای گریستن

تفاوت خطبه حسين(ع) با خطبه هاي مجالس عزايش/ عزاداري حسين(ع) هنگامي وافي به مقصود خواهد بود كه درسي براي چگونه زيستن باشد، نه صرفاً براي گذشته گريستن/ در تبيين فلسفه قيام حضرت اباعبدلله، بيش از همه بر واعظان و صاحبان منابر فرض است كه در مجالس حسيني ضمن يادآوري مصيبت هاي حزن انگيز حسين(ع) و ياران با وفايش به بعد عقلاني قيام عاشورا توجه ويژه کنند.


مازندنومه، حسن مهدوي: این روزها به هر سوي كه مي نگري بساط عزاي اباعبدالله و ياران با وفايش بر پا و پيروان مكتب عاشورا خود را مهياي درك و دريافت از فلسفه قيام بي مانند حسين(ع) مي كنند.

 عاشورا قطعاً يك حادثه بي نظير در تاريخ بشري است نه از آن جهت كه قبل و بعد از آن، تاريخ شاهد اعتراض و قيام ديگري نبوده است، بلكه از آن جهت كه واقعه كربلاي سال 61 هجري، متفاوت از كشمكش هاي متداول قدرت طلبي كه در آن ممكن است دو جريان قدرت طلب حوادثي تلخ را به وجود آورند، يك آموزشگاه پرشكوه و مستمر براي خوب زيستن و خوب مردن براي هماره تاريخ پس از آن بود و به يك حركت تاريخي، جرياني پويا و ماندگار منجر شد.

 تجلي متحيرانه اين واقعه شور انگيز، نقش بستن دو تابلو و دو تصوير در ذهن نظاره گران اين زماني و هر زماني است؛ يكي سرشار از عزت، آزادگي، منطق، زيبايي و فداكاري و تابلوي ديگر، مملو از سياهي، ددمنشي، ذلت، حقارت و رذالت.

 هيچ لحظه ديگري در تاريخ نيست كه اين دو صحنه متفاوت از يكديگر را با هم ترسيم كند و به منظر تاريخ ارائه کند، لذا جاي هيچ ترديدي نيست كه هر انسان آزاده اي (مسلمان يا غير مسلمان) با آگاهي از ستمي كه بر حسين( ع) و يارانش در كربلا رفته و آن همه درنده خويي و ددمنشي، درونش آكنده از اندوه و تأثر مي شود.

 اما آيا اين اظهار تأثر همه آن چيزي است كه حسين(ع) از ما به عنوان پيروان مكتب عاشورا مي خواهد!؟ پر واضح است كه برپايي مجالس عزاي اباعبدالله با تأكيد بر بعد عاطفي آن و ذكر مصيبت هاي سهمگيني كه بر آل الله رفته موجب احساس هم دردي و تأثر مخاطبان و نيز پايدار ماندن شور حسيني مي شود، اما غفلت از بعد عقلاني آن كه علي القاعده موجب فهم هويت و فلسفه قيام حسيني مي شود، خسارتي است بزرگ.

 عزاداري حسين(ع) هنگامي وافي به مقصود خواهد بود كه درسي براي چگونه زيستن باشد، نه صرفاً براي گذشته گريستن. باید نگاه به گذشته باشد براي پيمودن راه آينده.

 با تحليل موضوعي و بررسي روايي حادثه عاشورا، بي شك محوري ترين فلسفه قيام امام حسين(ع) اجراي فريضه امر به معروف و نهي از منكر است.

 حال سؤال متبادر به ذهن آن است كه اين فريضه واجد چه اهميت حياتي بوده است كه حسين (ع)، ايثار جان خود، ياران و اهل بيتش را در اين راه روا مي دارد؟ و مخاطب اباعبدالله در اين فريضه چه كساني بوده اند؟ مردم زمانه اش يا متوليان امور و امويان صاحبان قدرت؟

از آنجا كه حسين (ع) آرمان و هدف بزرگش را در قيام عاشورايي اش 1- اعلام ناروايي و ناجوري وضع موجود و 2- حركت به سوي تغيير وضع موجود ، اعلان مي كند، لذا وجود تناسب بين وضع موجود زمانه قيام با ضرورت و اهميت انجام فريضه امر به معروف و نهي از منكر قطعاً به درك علت اصلي و جهت قيام خواهد انجاميد.

 وضع موجودي كه امام را مجبور به قيام براي تغيير آن نمود به معني رايج نبودن شعائر اسلامي در آن نبود، بلكه به شواهد تاريخي، جامعه زمانه حكمراني امويان، از ظاهري اسلامي برخورداربود.

 احكام شريعت به ظاهر جاري، زنان در پرده حجاب، بر مناره ها اذان گفته مي شد، نمازهاي جمعه و جماعات با شكوه و با حضوري انبوه از مسلمانان برپا مي شد، قرآن حفظ و تلاوت هاي زيبا زينت بخش مجالس بود و ....

 شايد گزاف باشد كه برخي تنها، انگيزه هاي مادي و وعده هاي مقام و منصب را در به صف شدن كوفيان در مقابل حسين(ع) مؤثر مي دانند، كه نه تنها اين نبود بلكه باز هم به گواه همان شواهد تاريخي بسياري از سپاهيان كوفي كاملا با انگيزه هاي عقيدتي و قرب و رضايت خداوند، شمشيرها زدند.

 حال، با توجه به شناختي كه از جامعه زمان حسين(ع) به دست آمد، اين سؤال مطرح است كه علت و انگيزه اباعبدالله به قيام بر مبناي امر به معروف و نهي از منكر چه بوده است؟

حسين (ع) به درستي پاسخ اين سؤال را كه همان علت قيامش باشد،مي دهد، و آن اصلاح دين جدش است و مخاطب مستقيم امام در اجراي اين فريضه حاكمان و صاحبان قدرتند.

 امام مي داند كه حاكماني چون بني اميه بودند كه با كاربست زر، زور و تزوير موجب انحراف دين پيامبر شدند.

وقتى ظلم، انحطاط و انحراف همه گیر مي‏شود و ارزش‏هاى والاى اسلامى مسخ مي شود و موعظه ‏ها بر گوش‏هاى سنگین كارگر نمي ‏افتد، حسین با همه دانایى به نبود توانایى خود در پیروزى ظاهرى بر دشمن، با انتخاب شهادت، بزرگترین كارى را كه مى ‏شد كرد، انجام مى‏ دهد.

حسين (ع) به کربلا رفت، تا اسلام حقیقی زنده بماند. اسلامي كه مخالف ظلم و ستمگري است، مخالف سلطه مثلث شوم زر و زور و تزوير بر اراده مردم است، مخالف تبعيض است، مخالف بهره گيري از دين در جهت اميال دنيوي و استفاده ابزاري از دين است، مخالف انسداد، استبداد و تك صدايي است و ... حال، چرا قيام؟

 چون اين وعده اي است كه به فرموده امير مؤمنان علي (ع)،خدا از همه عالمان گرفته است. « خداوند برعالمان پیمان گرفته است تا نسبت به ستمکاری شکم بارگان و ستم کشی گرسنگان، قرار و آرام نگیرند. ( نهج البلاغه ، خ ۳)

 به زيبايي و رسايي بنيانگذار انقلاب اسلامي ايران در وجوب وظيفه و رسالت عالمان ديني فتوا مي دهد‌: « اگر سکوت علمای دین و رؤسای مذهب چنان باشد که بیم آن برود که در اثر این سکوت منکر، معروف شود و معروف،منکر شود، سخن گفتن برآنان واجب است و سکوت جایز نمی باشد؛ ولو آنکه بدانند که سخن گفتن شان فایده ندارد.» ( تحریر ، ج 1، ص 450 )

 حسين(ع) به وظيفه و رسالت ديني اش عمل كرد و اين رسالت را موجب احياي دين و حتي غايت دين مي دانست، چون غایت دين،جلوگيري از كژي ها و بسامان بردن زندگی آدمیان بر اساس عدل و آیین الهی است.( نهج البلاغه ، نامه 31 )

 شايد به همين دليل بود كه ابا عبدالله (ع) در ابتداي اين راه براي يادآوري اين رسالت و بلكه همراه كردن علماي دين و صحابي پيامبر، در جمع آنان در مني خطبه اي ماندگار ايراد مي كند و به آنان هشدار مي دهد كه علت وضع اسفبار پيش آمده و انحراف حاكميت اموي از مسير حقيقي اسلام، همراهي و بعضاً سكوت عالمان در برابر حكومت بوده است.

 دريغ است كه در پايان به فرازي از اين خطبه اباعبدالله در جمع علما و صحابه پيامبر اشاره نشود. امام خطاب به آنان مي فرمايد: « ای بزرگان عبرت بگیرید از موعظه¬ ای که خداوند به دوستان خود در قرآن می‎فرماید اگر شما خود را اولیای خدا می‌دانید، و اگر دین‎دارید و مخاطب قرآن هستید، پس بی¬ تفاوت نمانید و احساس تکلیف کنید!

 آیا ندیده¬ اید که خداوند چند بار در قرآن به روحانیون مسیحی و یهودی به شدت حمله فرموده و آنها را توبیخ کرده است که چرا مردان خدا در جامعه و حکومت بی¬ عدالتی و فساد دیدند و سکوت کردند؟ چرا اعتراض و انتقاد نکردند؟ و فریاد نکشیدند؟ ...

 عده¬ ای طمع سفره دارید و سفره¬ ی چرب می‎خواهید تا بخورید و می‎گویید که چرا خودمان را به زحمت بیندازیم و با نهی از منکر و انتقاد و اعتراض، ریسک کنیم؟

 فعلا که بساط¬مان رو به راه است و عده¬ ای از شما نیز می‎ترسید. اما مگر در قرآن نمی‎خوانید که فرمود از مردم نترسید از حاکمان و صاحبان قدرت و ثروت نیز نترسید؛ از من بترسید! آیا شما این آیه را ندیده¬ اید؟...

اگر همین یک اصل امر به معروف و نهی از منکر یعنی نظارت دائمی و انتقاد و اعتراض و تشویق به خیرات و عدالت و مبارزه در برابر ظلم و بی¬ عدالتی و تبعیض اجرا بشود، بقیه¬ ی فرائض و تکالیف الهی نیز اجرا می شود؛ همین یک حکم را شما عمل بکنید! نترسید! دنبال دنیا نباشید! ...

میثاق خدا این است که بیچاره¬ ها و زمین‎گیرها نباید در شهرها گرسنه بمانند و کسی به دادشان نرسد. این میثاق خداست و شما خیانت کرده¬ اید.

شما مدام به دنبال مسامحه؛ یعنی سازش با حاکمیت هستید تا خودتان امنیت داشته باشید، ولی امنیت و حقوق مردم برای تان مهم نیست. فقط امنیت و منافع خودتان برای تان مهم است.

 همه¬ ی اینها محرّمات الهی بود که می¬بایست ترک می‌‎کردید و نکردید. شما می¬بایست این ستمگران و فاسدان را نهی از منکر می کردید و نکردید، و مصیبت تان از همه بالاتر است. چون عالم به دین و اصحاب پیامبر بودید و چشم مردم به شما بود و شما را نماینده¬ ی اسلام می دانستند.

 شما این ضعفا و مستضعفین و فقرا و محرومین را دست‎بسته تحویل دستگاه ظالم داده¬ اید. گروه‎ هایی از مردم، برده¬ ی اینان شده¬ اند و مثل برده¬ های مقهور و شکست خورده، زیر دست و پای آنان له می‎شوند.

عده¬ ای نان شب‎شان را نمی¬توانند تهیه کنند. در هر شهری عده¬ ای را گماشته¬ اند که افکار عمومی را بسازند و به مردم دروغ بگویند.

 مردم نمی‎توانند دستی را که به سمت شان میآید تا به آنها زور بگوید، عقب بزنند و از خود دفاع کنند. شما همه¬ ی این صحنه¬ ها را می‎دیدید و کاری نمی‎کردید.

 اینان عده¬ ای ستمگر و صاحبان قدرت¬ اند که علیه ضعفا و محرومین، بسیار خشن عمل می¬ کنند و به روش غیر اسلامی حکومت می¬ کنند و متاسفانه بی‎چون و چرا هم اطاعت می¬ شوند...

خدایا تو می¬دانی که قیام ما له¬له زدن برای رسیدن به سلطنت، تنافس در قدرت و گدایی دنیا و شهرت نیست، بلکه تنها برای برپاکردن نشانه¬ های دین تو قیام کردیم. قیام ما برای این است که مردم گیج و گمراه شده¬ اند و باید آگاه شوند و باید خونمان را به صورت این خواب‎زده‏ ها بپاشیم تا بیدار شوند…» (تحف العقول، ص ۲۳۹)

 در تبيين فلسفه قيام حضرت اباعبدلله، بيش از همه بر واعظان و صاحبان منابر فرض است كه در مجالس حسيني ضمن يادآوري مصيبت هاي حزن انگيز حسين(ع) و ياران با وفايش به بعد عقلاني قيام عاشورا توجه ويژه کنند.

 به اميد آنكه توفيق رهروي مكتب حسين(ع) نصيب مان گردد و بيرقي كه حسين(ع) با ايثار جان خويش برافراشت تا نماد و راهنماي آزادي خواهان و ظلم ستيزان باشد، همواره در اهتزاز بماند.