چهارشنبه 4 دی 1392-19:47

تحلیلی بر وضعیت فرهنگ و هنر استان و چشم انداز آینده

هنر مستقل یا متعهد؟

اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان مازندران به عنوان یکی از متولیان اصلی این حوزه، در این سال ها الگوی واحدی که بتواند این چهار حوزه را متناسب با تغییرات اجتماعی و اقتضائات فرهنگی  متعادل کند، تنظیم نکرده است.


مازندنومه، احسان شریعت: در نظریات هنر می توان به دو رویکرد کلی به هنر معتقد بود:  1- هنر مستقل (نظریه هنر برای هنر): نظریاتی که به هنر به عنوان حوزه ای مستقل نگریسته و برای اهداف آن تنها بر لذات درونی و زیبایی شناسی که در درون خود آن جاری است تأکید می ورزند. در این نگاه نمی توان هنر را برای اهداف سیاسی و اجتماعی بکار گرفت. چه، هنر به ذات آزاد بوده و نمی شود یا نباید از آن برای بیان اندیشه یا ایدئولوژی خاصی بهره گرفت

. هگل در این زمینه معتقد است موضوع هنر زیبایی است. زیبایی به هر قیمتی که شده هدف هنر است، هنر محتوای دیگری ندارد. تمامی آموزه ی زیبایی شناختی نظام هگل بر این اصل بنا شده که یگانه موضوع هنر، تحقق ایده زیبایی است؛ هنر، بر مبنای این برداشت ایده آلیستی، باید از تمامی دیگر تمایلات انسان مستقل بماند به جز تمایل به سوی زیبایی. چنین هنری، هنر ناب نامیده می شود.

  2- هنر متعهد: نظریاتی که برای هنر  به ذات هستی درونی قائل نبوده و آن را وسیله ای می دانند برای بیان دردها، آرزوها، اندیشه ها و تمامی انگیزه ها و معناهای انسانی. این معناهای انسانی در روابط اجتماعی، گرایش های سیاسی، خواسته های گرو هی، دغدغه های بشری و... نمود می یابد. برای مثال مارکسیست ها به صورت بسیار جدی هنر را وسیله ای برای بیان اندیشه مارکسیستی می دانسته اند. چرنیشفسکی یکی از اندیشمندان نزدیک به این دیدگاه است. وی اذعان می دارد هنر نمی تواند به حوزه مطلق تعلق داشته باشد.

هنر متعلق به زندگی است و زندگی نیز هنرمند را به محتواهای اجتماعی پیوند می زند. وی علاوه بر خصلت بازآفرینی که آثار هنری دارا می باشند، برای هنر خصلت تشریح و داوری پدیده های زندگی را نیز ذکر می کند. در این حالت هنرمند به فردی اندیشه گر مبدل می شود و به ارزش اثر هنری وی، معنایی والاتر یعنی معنایی علمی افزوده می گردد. همواره در طول تاریخ میان افرادی که به دو دیدگاه فوق قائل بوده اند ستیزهای آشکار و پنهان بسیاری وجود داشته است. دیدگاه اول بیشتر به هنرمندان مستقل و دیدگاه دوم به هنرمندانی که دارای تعلق اجتماعی و سیاسی بوده اند نزدیک تر بوده است. در این نگاشته سعی می شود به وضعیت فرهنگ و هنر حال حاضر در ایران (به ویژه استان مازندران) با توجه به دو دیدگاه فوق نگاهی کلی شده و حوزه کاری این مجموعه عظیم در چارچوب این دو دیدگاه بررسی شود.

از این رو به یک تقسیم بندی چهارگانه قائل می شویم که در ادامه در مورد آن بحث می شود. در طول سالیان اخیر وضعیت فرهنگ و هنر در استان مازندران با تمامی مشکلات و آسیب ها و محدودیت هایش جریان داشته است. گاه فضا به گونه ای بوده که هنرمندان توانسته اند آثار فاخری را تولید کنند و گاه فضای اجتماعی و سیاسی برخلاف این بوده و وضعیت تولید آثار هنری در استان چنگی به دل نمی زده است. این گونه است که می شود تمامی این تلاش ها را در دو گروه که هر دو خود را دلسوزان فرهنگ و هنر استان می دانند مشاهده کرد:

گروه اول- تلاش های از پایین که به همت گرو ه های خودجوش هنری از جانب علاقه مندانی شکل می گیرد که در قالب افراد غیر وابسته به نظام اداری فعالیت می کنند. برای مثال می توان گروه های موسیقی بسیاری را دید که خود به طور خودجوش و به دور از حمایت ادارات متولی فرهنگ و هنر فعالیت می کنند. 

گروه دوم- تلاش های از بالا که از جانب اداره ها و سازمان های متولی این امور در استان صورت می گیرد. برای مثال اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان مازندران در تمامی سالیان پس از انقلاب فعالیت های بسیاری را صورت داده است. با توجه به تمام بحث های فوق می توان چهار وضعیت کلی را در ارتباط با هنر مستقل یا هنر متعهد مشاهده کرد:

1- هنر مستقل از پایین : این حوزه متشکل از تلاش هایی است که از جانب گروه های مردمی و با دیدگاه هنر مستقل صورت می گیرد. یعنی افرادی که در این حوزه فعالیت می کنند از جانب ادارات و سازمان ها هدایت نمی شوند. ضمناً دیدگاه تعهدآمیز نیز به محتواهای اجتماعی و سیاسی ندارند. آنان فعالیت هنری می کنند تنها برای آنکه کاری هنری کرده باشند. هنر برای خود هنر. گروه های موسیقی زیرزمینی که در آثارشان نه تنها تعهدی به ارزش های سیاسی وجود ندارد بلکه حتی نیم نگاهی به مسائل اجتماعی روز نیز وجود نداشته و موسیقی ای خلق می شود که فقط می خواهد شنونده اش را به لذتی موسیقیایی نائل آورد.

2- هنر مستقل از بالا : این حوزه کمتر در سالیان کنونی فعالیت چشمگیری داشته است. چرا که در این حوزه انتظار می رود فعالیت هنری از جانب سازمان های مسئول و نهادهای ذیربط با نگاهی مستقل صورت گیرد. برای مثال سازمان دولتی از گروه نقاشی ای حمایت کند که آثارش محتوای مخصوصی را نشانه نرفته است. هنر مستقل کمتر می تواند رویکردی از بالا داشته باشد.

3- هنر متعهد از پایین : این حوزه جدیداً در حوزه عمومی جایگاه بسیاری یافته است. در این حوزه افراد علاقه مند به صورت خودجوش و مردمی از هنر برای بیان دغدغه های انسانی، مسائل اجتماعی، دردها و مشکلات استفاده می کنند. برای مثال سبک موسیقی "رپ" (Rap) ذاتاً برای بیان مشکلات اجتماعی به وجود آمده است.

جدای از این، خیل عظیمی از هنرمندان در شاخه های مختلف را می توان مشاهده کرد که در زمینه های اجتماعی گوناگون به دور از دایره تصمیم سازی های سیاسی و دولتی فعالیت می کنند.

 4- هنر متعهد از بالا : این حوزه تقریباً بیشترین فعالیت را در سازمان های حکومتی مرتبط با امر فرهنگ و هنر دارد. سازمان ها، ادارات، نهادها و موسسه های دولتی و حکومتی با برنامه ریزی های از بالا به سیاستگذاری، تصمیم سازی، مشخص ساختن خط و مشی ها، و هماهنگی و تنظیم فعالیت های هنری می پردازند. گروه های هنری در این حوزه از حمایت های سازمانی بهره مند می گردند، اما می بایست به ارزش های سازمانی متعهد باشند. فعالیت های هنری در چهار حوزه بالا در سال های اخیر و در حال حاضر دچار نوسان های گوناگونی شده که تغییر و تحول های بزرگ دو حوزه (1- فعالیت های از پایین و مردمی و 2- فعالیت های از بالا و دولتی) در این باره تأثیرگذار بوده است.

 سیاستگذاری ها و عملکردهای دولت ها تأثیرات بسیار زیادی در حوزه عمومی هنری گذارده و گزاره های هنر از پایین (مستقل و متعهد) را دستخوش تغییراتی کرده است. به نظر می رسد مشکلات فعالیت های هنری در استان مازندران در سال های اخیر متأثر از عدم تعادل میان این چهار حوزه باشد. اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان مازندران به عنوان یکی از متولیان اصلی این حوزه، در این سال ها الگوی واحدی که بتواند این چهار حوزه را متناسب با تغییرات اجتماعی و اقتضائات فرهنگی  متعادل گرداند تنظیم نکرده است.

از این رو عملکردها تا حدی مقطعی، منطقه ای، نابرابر، و نامتعادل بوده که این حالت موجب مشکلات فراوان در کل عرصه های هنری استان می شود. از این رو می توان گفت چشم انداز آینده در دولت یازدهم در حوزه فرهنگ و هنر استان می تواند به این موضوع توجه جدی کند که میان چهار مورد فوق تعادلی منطقی برقرار کند. احسان شریعت