سه شنبه 8 بهمن 1392-13:32

مشارکت سیاسی زنان و توسعه پایدار

زنانی که دیگر مصلحت اندیش نیستند

زنان باید در جایی که درباره‌ی آنان تصمیم گرفته می‌شود حضور داشته باشند و مردان در چنین مسائلی یاران بی همتای زنان باشند نه رقبای آنان.


مازندنومه؛ یادداشت مهمان، ماه سلطان کاشی، پژوهشگر و فعال سیاسی: مشارکت سیاسی اجتماعی زنان در کشورهای در حال توسعه و بسیج آن‌ها در قالب مشارکت موثر و سازمان یافته در فرآیند توسعه پایدار جایگاه ویژه‌ای دارد. حضور زنان در جامعه بدان از جهت ارزش و اعتبار برخودار است که زمینه را برای ایجاد توسعه پایدار مهیا می‌سازد.

زن و مرد هر دو باید از فرصت‌های برابر و مساوی بهرمند شوند تا معلوم شود که زنان نیز هم‌چون مردان توانایی رشد و کسب شایستگی‌های فراوان دارند، بدون حضور زنان در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی نمی‌توان ار تعادل اجتماعی و سیاسی سخن به میان آورد.

تاریخ نشان می‌دهد که حرف آخر را قانون‌گذاران و سیاست‌گذاران می‌زنند، پس باید در انتخاب قانون‌گذاران کشور دقتی جدی و انتخابی درست داشت.

 زنان باید به لزوم گسترده خود در عرصه‌ی سیاست پی ببرید و برای کسب قانون حقه‌شان خود را به تفکر سیاسی و آگاهی جنسیتی مسلح کنند. زنان باید در جایی که درباره‌ی آنان تصمیم گرفته می‌شود حضور داشته باشند و مردان در چنین مسائلی یاران بی همتای زنان باشند نه رقبای آنان.

 اگر مشارکت در امور سیاسی را به معنای شرکت آگاهانه در امر حکومتی بدانیم مشارکت سیاسی عالی‌ترین فعالیت‌ اجتماعی و اساس زندگی اجتماعی به شمار می‌رود.

اگر حق انتخاب کردن و انتخاب شدن و داشتن منصب حق ضروری برای حیات سیاسی در یک فضای مدنی است لذا این حقوق برای زنان هم متصور خواهد بود.

اما به نظر می‌رسد آن‌چه مانع رشد مشارکت آنان می‌شود باورهای قالبی مردان و زنان، سنت‌ها و آداب  و رسوم فرهنگی و اجتماعی ایرانیان است (طباطبایی،1376 ،703).

نظریه‌ی جامعه پذیری تفاوت‌های موجود در رفتار و باورهای  سیاسی زنان و مردان را بر اساس رفتار و عادات سیاسی آنان تبیین می‌کند.

 جامعه پذیری سیاسی فرآیندی است که به موجب آن افراد نگرش‌های سیاسی را فرا می‌گیرند و الگوهای رفتار سیاسی را توسعه می‌دهند البته کارگزاران اصلی جامعه پذیری، خانواده، مدرسه و وسایل ارتباط جمعی‌اند. که به پسران و دختران جامعه انتقال  می‌یابد. این کارگزاران بر تفکر و رفتار سیاسی افراد تأثیر می‌گذارند.

به اعتقاد بسیاری از مردم سیاست فعالیتی است مردانه، زنان در نقش همسری و مادری جامعه پذیر شده‌اند و این دیدگاه در کاهش رفتار سیاسی زنان و ایجاد شکاف در مدیریت سیاسی به نفع مردان تأثیر داشته است.

مشارکت سیاسی حق همه مردم است. مشارکت سیاسی به این دلیل از اهمیت و ارزش برخودار است که به بی عدالتی‌ها و نابرابر‌ی‌ها را تقلیل داده و بستری مناسب برای ایجاد توسعه پایدار مهیا می‌کند.

از اصلی‌ترین اهداف هر طبقه‌ی ایرانی به ویژه زنان رسیدن به سرچشمه دانایی است، چرا که تنها با خردورزی افراد جامعه است که آن جامعه به خیر و نیکی هدایت می‌شود.

 طی چند دهه‌ی گذشته جامعه زنان تحولاتی را از سرگذارنده است با افزایش آگاهی و گسترش آموزش عالی آنان توانمندی‌های خود را ارتقا داده‌اند و دیگر نمی‌توان زنان را در حاشیه مناسبات سیاسی و اجتماعی نگه داشت.

واقعیت این است که زنان امروز مصلحت اندیش‌های موجود درباره حضور و مشارکت در مدیریت کلان جامعه را به چالش کشیده‌اند.