يکشنبه 28 ارديبهشت 1393-9:16

درباره مرگ 3 عضو یک خانواده در تصادف جاده گهرباران

درد کمی نیست

درد کمی نیست، فاجعه است این همه پشته از کشته ساختن و ادامه غفلت مسوولان! همان هایی که در هر سانحه ای ابتدا اندکی به تب و تاب می افتند و وعده هایی می دهند، سپس بعد از اینکه آبها از آسیاب افتاد بی خیال می شوند و روزمرگی را آغاز می کنند.


مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، ربابه حسین پور: خبر هولناکی بود، مرگ 3 عضو از یک خانواده در تصادفی دلخراش، باز در جاده مرگ گهرباران میاندورود! بالاخره این تراژدی غم انگیز و تکراری تصادف و مرگ، وصله پینه کردن جاده و رفع تکلیف مسوولان کی پایان می یابد؟

هضم چنین واقعه ای آسان نیست، به شدت تاثر برانگیز است و تاسف بار برای وجدان خفته مسوولان. مردم گوشهای شان از حرف های تکراری و بهانه کمبود اعتبار پر است و خبر تصادف و کشته شدن در این جاده، دیگر برای مخاطبان سایت ها و خبرگزاری های استان، عادی و تکراری شده است.

کوره راه گهرباران قدمتش به دوران رژیم گذشته برمی گردد، آن زمان که شبانه روز شاید 20 خودرو هم از این مسیر نمی گذشت، اما اکنون این جاده ترانزیتی است و روزانه به طور حتم بیش از 200 تریلر جدای از خودروهای سواری از این مسیر تردد می کند.

مضحک است که برخی از مسوولان بی خبر، این جاده را به راه فرعی درجه دو قلمداد کردند؛ جاده ای که به دریایی با سواحل بکر و جمعیتی بیش از 40 هزار نفر ختم می شود و چندین واحد صنعتی و دشت های 30 هزار هکتاری کشاورزی و باغی دشت ناز را در خود جای داده، بی اهمیت از نگاه مسوولان تلقی شده و همچنان این بی مهری ها ادامه دارد.

در تصادف اخیر که بین یک دستگاه خودروی شاسی بلند ام وی ام و پژو 405رخ داد 3 نفر از سرنشینان پژو در جا کشته شدند. راننده شاسی بلند را می شناسم، هنوز خودوریش را پلاک نکرده بود، جوانی که همسرش زخم خورده از تصادفی خونین در همین جاده است و سال ها پیش در کودکی، پدرش را در این جاده از دست داد، در حالی که برادر کوچکش هنوز متولد نشده و پدر را ندیده بود.

آن طرف هم اعضای خانواده ای از دست رفتند که داغ شان تا ابد بر دل خواهد ماند، درد کمی نیست، فاجعه است این همه پشته از کشته ساختن و ادامه غفلت مسوولان! همان هایی که در هر سانحه ای ابتدا اندکی به تب و تاب می افتند و وعده هایی می دهند، سپس بعد از اینکه آبها از آسیاب افتاد بی خیال می شوند و روزمرگی را آغاز می کنند.

از هم اکنون که در آستانه فصل دریا هستیم چون بید بر خود می لرزیم، چرا که می دانیم این جاده آبستن خطرات عدیده ای است که لذت و شادی مردم را به راحتی یک غفلت کوتاه به تلخی بدل می سازد که تصوری برایش نیست.

لبه های خطرناک این جاده با عبور و مرور ماشین های سنگین که با سرعت بالا تردد می کنند و حتی نماینده جوان شهرمان، داد و فریادش برای جلوگیری از تردد این خودروها نتوانست به جایی برسد با آسفالت چهل تکه و ورودی های خطرناک روستایی بدون هیچ گونه علائم راهنمایی و رانندگی و روشنایی و .... درد هایی است که گفتیم، بارها و بارها هم تکرارش کردیم و هشدار دادیم که « آی مسوولانی که بر روی صندلی های راحت تان نشسته اید، یک نفر در راه دارد می سپارد جان...«

فرماندار میاندرود که یقینا" قادر خواهد بود در دولت تدبیر و امید مدبرانه عمل کند و این پرونده هولناک را به خیر و خوشی ببندد، همیشه در سخنان خود تلاش دارد تا به مردم بفهماند «پیگیری می کند اما قولی نمی دهد»

بارها و بارها در گفته هایش این مطلب را شنیدم، مردم از شما به عنوان نماینده ارشد دولت در شهرستان خود، پیگیری مثمر ثمر می خواهند نه اینکه بگویید قول نمی دهم تا مردم متوقع نشوند.

مدیرکل راه و ترابری هم که ظاهرا همچنان منتظر اعتبار ملی است، نمی دانم چند نفر دیگر باید قربانی این انتظار طولانی شوند و شاهد پر پر شدن عزیزان شان در این جاده باشند تا شاید تقدیر شود و قسمتی گردد و اعتباری از سر سیری به این پروژه تعلق گیرد.

این موضوع بالاخره باید یک جایی باید حل و فصل شود؛ به قول فرماندار میاندورود« مردم کاری به نداشتن بودجه و اعتبار ندارند، انتظار آنها از خادمان خود خدمت گذاری شایسته است» نه دعوا های سیاسی بر سر پست و مقامی که قرمزی فرشش از خون جوانان ما رنگین شده است.

*مطالب مرتبط:

فریاد درگلومانده

یکی به داد برسد