پنجشنبه 1 خرداد 1393-10:17

زنان و خیانت

70 درصد طلاق، به خاطر نبود رضایت جنسی است.


مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، سیده زینب جلالی، کارشناس ارشد حوزه زنان و خانواده: زن و شوهری که ازدواج می کنند، در ابتدای زندگی زناشویی متعهد می شوند با یکدیگر در تمامی ابعاد زندگی مشترک، حسن معاشرت و تشریک مساعی داشته باشند.

این موضوع می تواند در زمینه های جنسی،عاطفی،اقتصادی،اجتماعی،امنیتی و روانی مورد توجه باشد.

 قصور هر یک  زیر پا گذاشتن پیمان زناشویی است و برخي از آن ها به اصطلاح خیانت محسوب می شود.

 خیانت همسران به هم انواع مختلف دارد که مانند یک چرخه عمل می کنند و شامل خیانت عاطفی، اقتصادی، اجتماعی، روانی وجنسی است.

 از آنجایی که روابط نامشروع یکی از مضامین نكوهيده در ادبیات عامه پسند وافسانه هااست، بنابراین خیانت به معنای جنسی آن یعنی داشتن رابطه زناشویی خارج از چارچوب خانواده بیشتر نزد مردم شناخته شده است.

 بر اساس شواهد اجتماعی خیانت جنسی در مردان همواره بیشتر از زنان بوده، منتهادر چند سال اخیر درصد تغییرات رشد آن در زنان بالاتر است.

 عللی که مردان و زنان متاهل به این امر روی می آورند، در هر جوامع متفاوت هستند.

به طور کلی 4 فرض در مورد محرک و انگیزه زنان  می توان تصورنمود:اول کمبود محبت و نیاز به تفاهم و برقراری ارتباط عاطفی، دوم نبودرضایت جنسی، سوم کسب منبع درآمد و چهارم تنوع طلبی.    

ساده انگاری استاگر انحراف را به یک یا چند عامل خاص نسبت دهیم، بلکه این پدیده اجتماعی عوامل مختلفی دارد که این عوامل سبب وقوع انحراف می شوند.

 خیانت جنسی به عنوان یک جرم یا انحراف ناشی از عوامل متعدی است که مهمترین آن شامل این موارد می شود:

1-    صفات اجتماعی شدن زنان:

 تربيت دختران  همواره با تابو شمردن مسائل جنسی همراه است و صحبت نمودن در این خصوص مذموم و با احساس گناه عجین است.

 اولین حرکات دختران در دوران بلوغ با ترس و استرس خانواده مواجه می شود. خانواده در قالب ازدواج زود رس و یا  در قالب سرزنش، کنایه و استفاده از اصطلاحاتی که بار جنسیتی منفی دارند، در جهت سرکوب نمودن احساسات بلوغ گام بر مي دارد تا آنجا که این عمل در دوران بعد از بلوغ -که وجود این حس باید در جهت درست برای دختران تبیین شود- به صورت رازآلود و امری مذموم در گوشه ذهن او مدفون می شود.

 در مدرسه نیز این راز سر به مهر شده به صورت علمی تحلیل نمی شود.

 دختر با شرم و تابوشمردن مسایل جنسی، وارد زندگی مشترک می شود، در حالی که این موضوع برای طرف مقابل متفاوت تر است.

این امر ناهماهنگی در روابط جنسی و رابطه زناشویی به عنوان فرآیندی که طی آن یک زوج بايد با بیان افکار و عواطف و رفتار هاي شان  به سوی تفاهمی در تمام سطوح حرکت کنند را در پي خواهد داشت. در نتيجه اولین فاصله ها در زندگی ايجاد می شود.

 به مرور زمان فاصله ها به علت نداشتن مهارت مدیریت بر روابط جنسی زیاد شده، همسران را از منظر عاطفي از یگدیگر دور می سازد؛ به طوری که 70 درصد از عوامل طلاق نبود رضایت جنسی گزارش می شود. این عامل عدم رضایت از زندگی و در نهایت خیانت عاطفی و جنسی را رقم خواهد زد.

2-    نقش رسانه ها و ارتباطات جمعی: رسانه ها اعم از تلویزیون و مجلات با نمایش پورنوگرافی ملایم از طریق فیلم، سریال های تلویزیونی، تصاویر، رمان و افسانه ها( نظیر ارتباطات پنهانی زنان متاهل با مردانی غیر همسران خود،گپ و گفت های عاشقانه زنان متاهل با غیر همسران خود و یا تداعی صحنه های تجاوز ... ) اقسام رفتارهای جنسی را پیش روی فرد به تصویر می کشند.

در کنار این عامل استفاده از ماهواره نیز در خانواده بدون لحاظ محدویت سنی و تفکیک موضوعات نمایشی به نوعی به تغییر درساختار وکارکرد خانواده می انجامد.

 مردانی که به همراه همسر و در حضور دیگران به تماشاي اين دسته از فیلم ها مي نشينند غیر مستقیم  به اين شكل از خيانت ها مهر تائید می زنند.در اثر عادت و هنجار شدن تماشاي این قبیل فیلم ها در خانواده درگیری ذهنی و تغییر نگرش شکل می گیرد.

با پیدایش تعارض بین همسران از آنجایی که مهارت های لازم را برای آن  نیاموخته اند در بیشتر مواقع درگیری ذهنی به نیاز بدل می شود.

 نیاز عاطفی حلقه اتصال به بیرون از خانه را شکل می دهد. ارتباطات حضوری، تلفنی و اینترنتی بعد از مدتی به وابستگی عاطفی بدل شده و در کوتاه مدت یا دراز مدت منجر به خیانت جنسی می شود.

3- ضعف ساختار اقتصادی:عموما بستر ساختارهای ضعیف اقتصادی پرورش دهنده خیانت هستند. از این حیث که  در چنین ساختارهایی که فرصت های شغلی برای همه افراد واجد شرایط فراهم نیست، دختران به عنوان نیمی از جمعیت فعال که دارای پتانسیل و انرژی هستند از همان کودکی از گردونه فرصت های شغلی در آینده خارج شده و معیارهای زیبایی،آراستگی و مصرف گرایی مقبول می افتد.

این امر از یک سو  و نبود یا کمبودشاخص های خدمات تامین اجتماعی و رفاهی برای زنان، آنان را در معرض خطر خیانت قرار می دهد.خلاءچتر حمایتی در مورد برخی از زنانی که همسران معتاد و یا بیکار دارند، در صورت فراهم بودن زمینه های دیگر  سبب می شود خیانت برای آنان به یک  منبع درآمدی تبديل شود.

4- ضعف ساختارهای فراغتی و تفریحی: ضعف ساختارهای فراغتی و تفریحی  سبب می شود تا افراد از کودکی در خصوص برنامه ریزی اوقات فراغت آشنایی نداشته، در بزرگسالی برای بروز هیجانات خود دچار مشکل شوند.

 اکثر زنان خانه دار اوقات فراغت بیشتری نسبت به ديگر اعضای خانواده دارند. مشکل زمانی بروز می کند که مشغله شغلی شوهران در بیرون از خانه افزایش یابد. از آنجایی که مهارت استفاده ازاوقات فراغت را فرا نگرفته اند و همچنین فضاهای تفریحی برای آنان تعریف نشده است، به شناخته ترین و سرکش ترین نیاز خود که نیاز جنسی است می پردازند و از این طریق  ساعات خوشی هر چند کاذب در کنار غیر هم جنس خود ترتیب می دهند.

5-واکنش زنان به خیانت همسران(انتقام) : معمولا زنانی که مردان آنها خیانت می کنند، بعد از قرار گرفتن در یک دوره شوک در مقابله با استرس و فشار وارده اقدام به رفتار تلافی جویانه می کنند، در حالی که زندگی خود را دوست دارند.

6- ازدواج در سن پائین:زنانی که در سنین پائین ازدواج می کنند، احتمال اینکه مرتکب خیانت شوند 4 برابر بیشتر از افرادی است که در سن مناسب ، ازدواج می کنند.

7- عوامل شخصیتی و روانی: شخصيت به عنوان مجموعه اي از الگوهاي پايدار در انسان ها همواره از ويژ گي هايي برخورداراست كه مي تواند نقش تعيين كننده اي در بروز رفتارهاي متناسب با هنجارها يا مغايرآن هنجارها باشد.

اين الگوهاي پايدار شامل عواملي مانند عواطف، هيجانات و صفات است كه رشد يا عدم رشد كافي هر يك از عوامل مي تواند زمينه ساز بروز رفتارهاي نابهنجار باشد.

مطالعات نشان داده است یکی از عمده ترین عوامل زمینه ای برای ایجاد رفتارهای پرخطر، نبود توانايي فرد در كنترل هيجان هايش است. توانايي فرد در كنترل هيجانانش يكي از مهمترين قابليت هاي افراد است كه بايد آموخته شود.

تنظيم هيجاني به عنوان يك فرايند آغاز، حفظ، تعديل يا تغيير در بروز، شدت يا استمرار احساس دروني و هيجان مرتبط با فرايندهاي اجتماعي – رواني، فيزيكي در به انجام رساندن اهداف فرد تعريف مي شود.

با نگاهي به آسیب های اجتماعی در بین زنان  به نظر می رسد نبود قابليت توانايي تنظيم هيجاني به شکل مناسب با فرصت ها و تهدیدهاي بسیاري برای ایجاد زمینه رفتارهای پرخطر همراه باشد که شناخت این فرصت ها و تهدیدها از سویی و فرهنگ سازي در زمینه افزایش فرصتها برای عوامل مناسب زمینه ساز و کاهش تهدیدها ضرورتی اولیه براي اولیاي امور فرهنگی جامعه است.  

با توجه به علل فوق باید توجه داشت . خیانت جنسی در همه اقشار،اعم از موفق و یا ناموفق می تواند بروز کند، منتهی زوج های مشکل دار و ناموفق آسیب پذیری بیش تری در این زمینه دارند.

راهکارهای موثردر کاهش خیانت جنسی زنان:

1-    آموزش جوانان و آماده سازی آنان برای کنارآمدن با تمایلات جنسی
2-    آشنایی زوجین به حقوق جنسی خود
3-    افزایش خدمات اجتماعی و رفاهی زنان کم بضاعت و بی بضاعت مانند زنان دارای شوهران معتاد
4-    آموزش مهارت زندگی
5-    آموزش مهارت شغلی
6-    آموزش نحو برنامه ریزی اوقات فراغت به دختران
7-    پیشگیری از ازدواج زود رس دختران
8-    تقویت نگرش مذهبی و دینی در دختران
9-    افزایش سواد رسانه ای خانواده ها
10-    استفاده از مددکار اجتماعی برای کمک به زوجین دارای مشکلات زناشویی
11-    اهتمام رسانه ها در ارايه تصوير درست از روابط اجتماعي درست با كمك روانشناسان و جامعه پژوهان
12-    گسترش امكانات ورزشي و ....