دوشنبه 5 خرداد 1393-0:36

آسیب شناسی رفتار هواداران باشگاه نساجی مازندران

هواداران نزدیک ترین راه را انتخاب کرده و با تعویض علت ناکامی به تیم های حریف و داوران، آن ها را هدف ناکامی های خود قرار داده و این خشم جمعی را به صورت شعارهای بسیار زشت نشان می دهند.


 

مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، احسان شریعت: هنگامی که به شرایط تیم فوتبال نساجی مازندران و هواداران آن نگاهی اجمالی شود می توان این شرایط را از دو منظر بررسی کرد:

1-    سال ها از حضور تیم فوتبال نساجی مازندران در لیگ دسته اول گذشته و این تیم همچنان از صعود به لیگ برتر فوتبال ایران ناکام مانده است. ناکامی بزرگی که دیگر برای فوتبال دوستان و هواداران پرشمار قائم شهری به رویایی دست نیافتنی تبدیل شده است. صورت مسأله کاملاً مشخص است؛ وضعیتی عجیب و غیر منطقی در فوتبال این شهرستان وجود دارد.

 از سویی این تیم پرطرفدار و با سابقه در دل های مردم قائم شهر (پیر و جوان) جای داشته و هواداران بسیاری دارد، اما از سوی دیگر موفقیت های حرفه ای نداشته و سال هاست که حتی دم دست ترین خواسته ی هواداران یعنی صعود به لیگ برتر را نیز پاسخ نگفته است. یعنی میان میزان هواداری و موفقیت حرفه ای در این تیم تناسبی منطقی وجود ندارد.

 نساجی مازندران از بسیاری از تیم های لیگ برتری هوادار بیشتر و عاشق تری دارد. با یک حساب سر انگشتی می شود این را دریافت. نساجی مازندران در بازی های لیگ دسته اول به طور متوسط 8 تا 10 هزار نفر تماشاگر دارد. این در حالی است که در بازی های مهم گاه این میزان تماشاگر به رقم بالای 10 هزار نفر می رسد. اما بسیاری از تیم های لیگ برتری فوتبال ایران حتی به میزان یکی دو هزار نفر نیز تماشاگر ندارند.

در کنار این استعداد بزرگ شهرستان، می توان به میزان بالای تربیت بازیکنان فوتبال حرفه ای و تراز اول اشاره کرد که از همین نساجی دسته اولی به تیم های مطرح لیگ برتری رفته و در آن تیم ها خوش می درخشند. اما از سوی دیگر هیچ وقت در این شهرستان امکانات و ارائه خدمات ورزشی متناسب با استعدادها و ظرفیت ها رشد نکرده است.

ورزشگاه قدیمی شهید وطنی را در نظر بگیرید که از هر حیث نمونه ی یک خدمت رسانی ضعیف می باشد. مدیریت ضعیف متولیان فوتبال در این شهرستان و تیم نساجی از سوی دیگر که حکایت از بسترهای بسیار ضعیف خدمت رسانی ورزشی در این شهرستان دارد. از شرایط فوق می توان این نتیجه منطقی را گرفت که نبود تناسب میان ظرفیت های فوتبال این شهرستان و ارائه امکانات، به درد بزرگ و غمنامه ای پنهان در مردم قائم شهر تبدیل شده است.

2- منظر دومی که باید آن را مورد مداقه قرار داد رفتار هواداران این تیم پرطرفدار است. با یک مشاهده ساده می توان دریافت این تیم در روح و جان قائم شهری ها جای داشته و هواداران نساجی مازندران  از لحاظ کمی و کیفی این تیم را به یکی از پرطرفدارترین تیم های ایران تبدیل کرده اند. اما همانگونه که به سادگی می توان شور مردم قائم شهر در هواداری از این تیم را مشاهده کرد، به همان نسبت نیز می توان رفتارهای خلاف عرف و اخلاق را در هواداران این تیم مشاهده کرد. از دادن دشنام به داور و بازیکنان تیم حریف گرفته تا پرتاب اشیا به درون زمین، پدیده های است که تقریباً همواره از جانب تماشاگران نساجی مشاهده می شود.  شعارهای زشت و ناروا که دیگر برای بسیاری از هوادارن گفتن آن عادی شده است، مهم ترین آسیب رفتاری در هواداران این تیم محبوب می باشد.

برای جمع بندی موضوع می‌توان به تئوری ناکامی ـ پرخاشگری (Frustration–Aggression Theory) اشاره کرد. در این تئوری، پرخاشگری، برآیند جریانی در نظر گرفته می‌شود که در آن افراد از دست‌یابی به هدف یا اهداف خویش باز می‌مانند و احساس ناکامی در آن‌ها شکل می‌گیرد.

 ناکامیِ حاصل از چنین جریانی در نهایت سبب بروز رفتار پرخاش‌جویانه بین افراد می‌شود. مهم‌ترین هدفی که به عنوان محور آسیب تحت توجه قرار می‌گیرد، منبع یا منابع ناکامی است.

 ناکامی احساسی است که در نتیجة ایجاد مانع بر سر راه رسیدن به هدفی که فرد آن را مطلوب می‌شمارد پدید می‌آید. به این ترتیب، براساس تئوری مذکور پرخاشگری واکنشی عام به ناکامی است. از جمله مفاهیم مهمی که در جریان تحولات نظری تئوری ناکامی ـ پرخاش‌گری وارد آن شده مفهوم جابه‌جایی یا تعویض (Displacement) است. شخص ناکام از انگیزة فراوانی برای حمله به موانع موجود در راه دستیابی به اهداف خود برخوردار است.

 رنج و ناکامی حاصل از تحقق نیافتن هدف، سبب تحریک کینه و دشمنی در فرد ناکام می‌شود. هنگامی که علت ناکامی مشخص نباشد، یا اقدام علیه آن به سبب عدم دست‌رسی به آن، بیم از تنبیه احتمالی، انتقام‌جویی یا ترس میسر نباشد، کینه و دشمنی ناشی از ناکامی تغییر جهت می‌دهد.

 در جریان این تغییر جهت، فرد ناکام، پرخاشگری و خشونت خود را متوجه کسانی می‌کند که به پندار وی با عامل ناکامی‌اش ارتباط دارند. هدف جابه‌جایی لازم نیست با علت ناکامی مربوط باشد. معمولاً رفتار پرخاشگرانه ارتباط چندانی با علت ناکامی ندارد. مثلاً فردی که بر اثر شکست در رسیدن به شغل دلخواه ناکام شده است، ممکن است نسبت به همسر و فرزندان خود پرخاشگر باشد.  

معمولاً در سراسر دنیا هواداران تیم های ورزشی ناکامی های تیم خود را به صورت پرخاشگری و اوباشگری بروز می دهند. این رفتار از شعاردادن ها تا تخریب اموال عمومی و درگیری های فیزیکی و غیره را در بر می گیرد. چیزی که بیشتر در رفتار هواداران تیم نساجی وجود دارد هرزه زبانی و شعارهای زشت و زننده و توهین به تیم های حریف و داوران است.

 با توجه به نظریه فوق می توان مورد یک و دو را این گونه جمع بندی کرد: هواداران تیم نساجی مازندران سال های سال است که ناکامی های متوالی را تجربه می کنند. این ناکامی های جمعی دیگر از حد توان آن ها گذشته و به توده ای از خشم تبدیل شده است.

در مورد علل ناکامی های نساجی موارد زیادی دخیلند. هواداران نزدیک ترین راه را انتخاب کرده و با تعویض علت ناکامی به تیم های حریف و داوران، آن ها را هدف ناکامی های خود قرار داده و این خشم جمعی را به صورت شعارهای بسیار زشت نشان می دهند.

 در اینجا هدف تطهیر و عادی جلوه دادن رفتار هواداران نیست. در اینکه این رفتار بسیار ناپسند بوده و آبروی فرهنگ استان مازندران را زیر سوال می برد هیچ گونه شکی وجود ندارد. اما مسلماً ناکامی های چندین ساله نساجی (در عین داشتن استعدادهای فراوان) برای مردم پرشور قائم شهر قابل تحمل نیست. به طور قطع حمایت مسئولین کشوری از تیم فوتبال نساجی برای پاره شدن نوار ناکامی ها و قدم نهادن در جاده ی موفقیت تا حد زیادی می تواند این رفتار ناپسند را در هواداران نساجی کمرنگ کند.