پنجشنبه 8 خرداد 1393-11:26

اشکی در گذرگاه تاریخ

چه شخص يا اشخاصي يا نهاد و تشكيلات اداري بايد بر زمين و اقتصاد كشاورزي مديريت داشته باشند و در سال هاي گذشته مديریت كرده اند؟


مازندنومه؛ سرویس اقتصادی، دکترسیف الرضا شهابی: "مازندران 10 سال ديگر زمين كشاورزي نخواهد داشت"، تيتر صفحه اول روزنامه اطلاعات یک شنبه ی این هفته بود که مربوط می شد به نشست خبری قباد افشار، رئيس سازمان امور اراضي كشور.

 يك فاجعه توليدي در حوزه كشاورزي وحفاضت محيط زيست بروزیافته است. نامبرده در همين مصاحبه درمورد سرعت تغیير كاربري زمين هاي كشاورزي در استان مازندران كه بزرگترين قطب توليدات كشاورزي كشور است، ابراز داشت :" 50 درصد دشت هاي مازندران درمعرض تغيیر است و عمده عامل بروز اين مسئله نحوه مديريت بر زمين واقتصاد كشاورزي كشور بوده است "

دوخبر ناگوار فوق : 1- مازندران تا 10 سال ديگر زمين كشاورزي نخواهد داشت . 2- 50 درصد دشت هاي مازندران درمعرض تغير است، براي هرايراني كه به آينده كشور مي انديشد بسيار تكان دهنده و بازگو كننده بروز يك فاجعه كشاورزي در آينده است.

خیلی زود دیر شده است. اگرفكر جدي براي آينده اي كه در هاله اي از ابهام قرار دارد نشود و به طور قاطع از زمین خواری و تبدیل اراضی جلوگيري نشود -كه بعيد مي دانم اقدامي عملي صورت پذيرد- بايد در آينده نزديك بخشي عمده از محصولات كشاورزي را كه به قوت لا يموت مردم تبديل شده، وارد کنیم.

به زودی كشور علاوه براينكه بهشت واردات خواهد شد و الان هم تا حدودي تبديل به حهنم توليدات كشاورزي شده است. دركشوري كه 15 ميليون هكتار زمين كشاورزي كه مجموعا 1/9 درصد كل زمين هاي كشور را شامل مي شود، وجود دارد، با تغيیركاربري، همين مقدار از زمين هاي كشاورزي هم ازبین می رود.

رئيس سازمان امور اراضي در گفتگوي فوق گفت :" تغیير كاربري اراضي در برخي از استان ها از جمله مازندران، گيلان و گلستان از مرحله خطر هم عبور كرده است."عبور از خطر يعني نابودي و مرگ كشاورزي ايرانی كه عمده محصول توليدي آن در زمينه كشاورزي و باغداري درهمين سه استان است .

همه مي دانيم كه در عرصه صنعت در ميان كشورهاي صنعتي جهان ، از جايگاه ويژه برخوردار نيستيم و به عنوان يك كشور صنعتي تلقي نمي شويم و فقط به اندك توليدات كشاورزي متكي بوديم كه اين هم درحال اضمحلال است.

همانطور كه آقاي افشار اشاره داشت عامل عمده دربروز فاجعه كشاورزي، نحوه مديريت بر زمين و اقتصاد كشاورزي است. سئوال عمده اين است كه چه شخص يا اشخاصي يا نهاد و تشكيلات اداري بايد بر زمين و اقتصاد كشاورزي مديريت داشته باشند و در سال هاي گذشته مديریت را اعمال كردند؟

چندی پیش ازروستاي "درونكلا" در بابل به طرف داخل جنگل و منطقه "بزچفت " حرکت کردم و منطقه را با حدود 5 سال پيش مقایسه کردم. در داخل اكثر باغ ها ساختمان ويلایي ساخته شده و جلوی تعدادي زيادي از باغ ها ؛ تابلو زدند كه قصد فروش دارند!

شما تصور مي فرمائيد خريداران اين باغ ها چه كساني هستند؟ آيا يك كشاورزِ بي زمين و بدون باغ خريداراست تا از آن استفاده كشاورزي بكند ؟ هرگز؛ خريداران باغ هائي كه درمعرض فروش قرار گرفته اند، افرادي هستند كه با درآمدهاي كلان و باد آورده مي خواهند در داخل باغ ها ويلائي بسازند كه شايد در طول سال، چند شب (فقط چند شب) درآنجا اقامت كنند!

آيا اين خريد و فروش ها و تغیير كاربري زمين هاي كشاورزي و باغات به نفع زمين هاي كشاورزي و باغ هاي اين كشوراست؟ واقعا نهادهاي متولي به وظايف شان در سال های گذشته به طور صحيح عمل كردند؟

جنگل هاي مازندران و گلستان و گيلان درحال از بين رفتن است و به جايش ويلا ساخته مي شود. دشت هاي كشاورزي هم در حال تغيیر كاربري است. با اين حساب، در آينده علاوه بر نابودي كشاورزي؛ محيط زيست هم دستخوش تغيرات شديد مي شود.

درحالي كه بسياري از كشورها در تلاشند تا جنگل هاي شان را توسعه بدهند، ما كمر همت به نابودي آن ها بستيم. تاسيس و افزايش بي رويه و بدون مطالعه شهرك هاي صنعتي در استان هاي شمالي در 35 سال اخيركه بيشترآن ها حاصل تلاش هاي نمايندگان مجلس فقط براي جلب آراي راي دهندگان بود، بيشتر از آن كه به توسعه صنعتي كشور كمك كند، فقط به نابودي زمين هاي كشاورزي كمك كرده است و به اصطلاح به نام صنعت به كام فرصت طلبان.

در مجموع اگر ايران يك كشور سبزبود كه در همه نقاط آن كشاورزي عمل مي شد ازبين رفتن زمين هاي كشاورزي مازندران جاي دلسوزي نداشت. وقتي زمين هاي قطب كشاورزي كشور درحال ازبين رفتن باشد هر شخصي متاثر مي شود و اشک می ریزد. تاریخ از این اشک ها و تاثرها به نیکی یاد نخواهد کرد.