يکشنبه 16 شهريور 1393-9:28

تفکیک زدایی از مرز میان شهر و روستا

شبه شهرهایی به نام روستا!

روستا آرام آرام به منطقه ای توریستی تبدیل می شود که اقشار پردرآمد دوران بازنشستگی شان را در آن سر می کنند. منطقاً این افراد قابلیت تولید کشاورزی و دامپروری را همچون روستاییان اصیل نخواهند داشت.


مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، احسان شریعت: آمارها در استان مازندران از مهاجرت روستاییان به شهرها حکایت دارد. این آمارها همواره در سال های اخیر رو به فزونی داشته است. این در حالی است که روستاهای استان مازندران همچون تمامی روستاهای ایران، روند رو به رشد توسعه را طی کرده  و از لحاظ شاخص های توسعه ای بهبود چشمگیری نسبت به سال های پیش از انقلاب داشته اند.

نگرانی بزرگی که در روستاهای مازندران به این مسأله دامن می زند، کاهش حجم فعالیت کشاورزی و از بین رفتن زمین های کشاورزی و تبدیل به کاربری های دیگر است؛ روستاهایی که همواره در طول تاریخ به تولید محصولات کشاورزی شهره بوده اند و اکنون کاربری زمین های کشاورزی را به کاربری گردشگری و ساخت ویلاهای سرمایه داران شهری تبدیل کرده و از هویت اصیل اقتصادی و تولیدی خویش تهی گشته اند.

نکته مهم دیگر در مورد روستاهای استان مازندران تغییر ماهیت و شکل آن هاست. روستاهای استان به طرز روزافزونی به شکل شهرها تغییر وضعیت داده و از نظر موارد فراوان به شهرها شبیه شده اند. به طوری که می توان روستاهای مازندرانی را "شبه شهر" نامید.

 این شبه شهرها از نظر معماری ساختمان های روستایی، استفاده از مصالح جدید، فرهنگ زندگی، اقتصاد روستا و امکانات رفاهی و خدماتی تا حد زیادی به ساخت اجتماعی شهرها نزدیک شده اند.

 این شباهت به شهرها در درجه اول می تواند مانع مهاجرت روستاییان به شهرها شود. چرا که با گسترش امکانات و آسایش زیستن در فضای روستا، روستاییان می توانند زندگی مناسبی در روستا داشته باشند. اما سوال مهم آنجاست که چرا با آنکه برای روستاهای ایران در جهت رشد و توسعه ی خدمات رفاهی، آموزشی، بهداشتی و ... گام های بلندی برداشته شده است، باز هم روند مهاجرت از روستا به شهر در جریان بوده و افزایش دارد؟  

اگر بتوان رابطه ای علّی میان شکل فضایی شهر و روستا و دوره های زندگی اجتماعی قائل شد، می توان گفت انسان دروه گذشته که هنوز در عصر سنتی می زیست بیشتر روستانشین بوده و عده ی بسیار کمی از مردم در شهرها زندگی می کردند. پس از پشت سر گذاشتن اعصار گذشته و ورود انسان به عصر مدرن آرام آرام از حجم افرادی که در روستاها زندگی می کردند کاسته شده و بر تعداد جمعیت شهرها افزوده شد.

 یکی از مهم ترین علل این پدیده صنعتی شدن بود که در شهرها اتفاق افتاد. انسان های زیادی برای یافتن کار به کارخانه های بزرگی که در شهرها وجود داشت آمده، شهرها انبوه از جمعیتی متراکم شد.

اکنون سال ها از دوران مدرنیته اجتماعی می گذرد و زندگی شهری به طرز چشمگیری در اغلب کشورها بر زندگی روستایی غالب است. در کشور ایران نیز از سرشماری سال 1365 به بعد میزان جمعیت شهری از جمعیت روستایی پیشی گرفته، از آن پس همواره این روند به حرکت خود ادامه داد.

 اگر بتوان دوره کنونی را دوره پست مدرن نامید،  وضعیت شهرها و روستاها حالت جدیدی به خود گرفته که از دوره مدرن متمایز است. در این دوره دیگر نمی توان به حجم گسترده مهاجرت نگاهی تک بعدی داشت. بلکه اکنون این مهاجرت ها در حال ایجاد ساخت جدیدی از فضای زندگی است. فضایی که شاید دیگر نتوان در آن نام شهر یا روستا را بر منطقه ای خاص قلمداد کرد.

 اکنون شهرها و روستاها آن اندازه از لحاظ فیزیکی و فرهنگی به یکدیگر نزدیک شده اند که مرز و تمایز مشخصی را نمی توان میان آنان تشخیص داد. دوره پست مدرن دوران تفکیک زدایی و مرز زدایی است. گویی یک فضای بزرگ "شهر- روستا" تشکیل شده که همه در آن زندگی می کنند.

در این ارتباط «یکی از محققان روسی بحث کرده است که تعیین اندازه نهایی برای شهر مربوط به یک مرحله تاریخی می شده و در آینده شهر به عنوان یک شکل فضایی جدا از روستا از بین خواهد رفت و در مرحله جدید شکل دیگری از نظم اجتماعی- فضایی را خواهیم دید که در آن تناقض های میان شهر و رستا از بین رفته است و پراکندگی مناطق بر مبنای تخصص ها و جدایی های کارکردی خواهد بود. تمامی کشور مبدل به یک منطقه نیمه شهری صنعتی خواهد شد که سنتزی از شکل کلاسیک شهر و روستاست. بر مبنای نظر این محقق در آینده چیزی به نام شهر جدا از روستا وجود نخواهد داشت، بلکه کشور مبدل به منطقه های شهری می شود»(جامعه شناسی شهر، فریده ممتاز).  

آنچه اکنون در روندی رو به رشد خود را نشان می دهد این نزدیکی و آمیختگی است که از هر طرف تشدید می شود. از سویی روستاییان به شهرها مهاجرت کرده و از طرف دیگر اقشاری شهری که دوران بازنشستگی آنان فرا رسیده به روستاها باز می گردند. این مهاجرت های دوسویه موجب می شود هویت هر دو سمت (یعنی شهر و روستا) از بین رفته و حالت تقریباً یکدستی به خود گیرد.

از طرف دیگر مجازی شدن زندگی اجتماعی امروز مرزهای فرهنگی و گفتمانی را از بین برده و افراد خود را در یک فضای بسیار کوچک احساس می کنند. این حالت نزدیکی در شهرهای مازندران شکل شدیدتری به خود می گیرد. چرا که شهرها و روستاهای مازندران بسیار به هم نزدیک بوده و گاه در یک شهر تنها یک خیابان یا یک کوچه مرز بین شهر و روستا است. برای مثال در برخی از شهرهای مازندران سمت راست یک خیابان شهر و سمت چپ آن روستا محسوب می شود؛ و یا کوچه هایی وجود دارند که نیمی از آن در شهر و نیمی دیگر در روستا واقع شده اند. همچنین در این سال ها روستاهای بزرگ در استان مازندران یک به یک تبدیل به شهر می شوند. این نزدیکی مکانی و جغرافیایی مرز میان شهر و روستا را از بین برده و حالتی یکدست ایجاد کرده است.  

تفکیک زدایی از مرز میان شهر و روستا و حالت آمیختگی جغرافیایی و فرهنگی که هم اکنون در استان مازندران تا حد زیادی قابل مشاهده است، در آینده ای نه چندان دور می تواند پیامدهایی در بر داشته باشد. نخستین پیامد آن کاهش حجم تولید کشاورزی و کار روستاییانی است که دیگر از آنان خبری نیست. روستا آرام آرام به منطقه ای توریستی تبدیل می شود که اقشار پردرآمد دوران بازنشستگی شان را در آن سر می کنند. منطقاً این افراد قابلیت تولید کشاورزی و دامپروری را همچون روستاییان اصیل نخواهند داشت. از این رو حجم تولید بسیار پایین خواهد آمد و شهرها دیگر پشتوانه ای نخواهند داشت.

 این روند پیامدهای دیگری نیز خواهد داشت که در این مجال نمی گنجد. پیامدهایی که به طور بالقوه هر یک می توانند موجبات آسیب های اجتماعی و اقتصادی و ... را فراهم آورند. نتیجه آنکه روند رو به افزایش کاهش مرز میان شهر و روستا، ساخت اجتماعی و اقتصادی آینده را مورد تهدید جدی قرار خواهد داد.