چهارشنبه 21 آبان 1393-8:30

ساری کشی بس است!

بگو مگو و مرز بندی و طایفه بازی و شهر و شهرستان سازی عاقبت به خیری ندارد. اگر می خواهید یک روستا و یک منطقه را از نظر اداری ارتقا دهید، منافع مردم را و تمام جوانب را در نظر بگیرید. دو تا گاو زیر پای رئیس جمهوری نکشید که یک شهرستان بسازید.


مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، حسین اسلامی: دیروز بود که بعضی از نمایندگان ساری منت گذاشتند و برای قدردانی از ساروی ها که به آنها رای داده بودند، شهرستان میاندورود اختراع کردند، امروز بعضی از این بزرگان مجلسی منّت گذاشتند، کمک کردند برای چهاردانگه ای ها مجتمع فرهنگی وحسینیه جداگانه در ساری ساختند، فردا دودانگه ای ها در رقابت با چهاردانگه ای ها حسینیه مستقل می خواهند، فعلاً مسابقه شده!

هر روز یک شهر وشهرستان جدید می سازند، اگر به این بازی پایان ندهند، دیر نخواهد بود که شاهد حسینیه های دهستان های اطراف در ساری خواهیم شد، و این کار یعنی همان پاشیدن تخم تفرقه و چنددستگی که به نفع هیچ کس جز رای سازی برای نمایندگان نیست و و یک راه و رسم نامیمون برای کاندیداهای دوره های بعد مجلس.

فونداسیون این قضیه در ساری، زمان رئیس جمهوری قبلی ریخته شد. پانزده درصد از جمعیّت کل مازندران در غرب استان ساکن هستند، چه بساطی در دولت قبلی که به راه نیفتاد! گر چه این بازی برای کل مازندران آب نشد، امّا برای بعضی ها نان وآب هم شد.

حالا آنها که دل شان برای مازندران می سوزد، از ترس اوج گیری دوباره جداسازی ها و کوچک سازی ها، دست پاچه هم می شوند. ما شرق مازندران را داریم؛ ساکت و آرام و نجیبانه دم فرو بسته اند، تا کی پدر آمرزیده دیگری بیاید و آتش آنجا را هم روشن کند، خدا می داند.

 این بازی رای سازی در ساری، دارد به جاهای باریک کشیده می شود! ما گرفتار شدیم که این اذان را می شنویم، بگوئیم اذان ساری است یا اذان میاندورد، و اگر خدای ناکرده اشتباه کنیم و مرز ساری و میاندورود را لگد کنیم...!

  ساری -مرکز مازندران- را شیر بی یال ودم و اِشکم کرده اند. باز ساری باید ساکت بنشیند و هر روز شاهد مرگ خود باشد که به شال و کلاه کسی بر نخورد.

این بازی در جاده فرح آباد هم جان گرفت، شهرها یکی بعد از دیگری زائیده می شوند، فردا دعوای شهرهای جاده فرح آباد را چه کسی می خواهد سامان بدهد؟

حالا شهر سازی و شهر بازی در جاده کیاسر هم دارد اوج می گیرد. مرز بین شهرها و دعوای بین شهری این جاده را چه باید کرد؟

مگر فتنه غیر از این است که بین مردم تفرقه وچند دستگی و دشمنی و کینه و عداوت درست کنند؟

 روستا را به شهر تبدیل کردن هیچ شاهکاری نیست، هیچ خدمتی به مردم آن روستا نیست، اگر از نظر اداری و تقسیم بودجه و سهم خواهی و ارث بری است که راه نجات بن بست و نابسامانی و عقب ماندگی این بازی نیست.

سیستم اداری وتشکیلاتی بیمار است، آن را باید معالجه کرد.کم مانده بود که این وزیر کشور یک فتنه دیگر بین مازندران و مازندران شرقی بر سر میانکاله بسازد، نمی دانم چه شد؟ آتش زیر خاکستر است یا...؟

تازگی ها شورا ها هم توی این بازی افتادند، اوّل دست گرمی و برای تمرین به شورا می روند، بعد سر از مجلس در می آورند! بابا، توی این مملکت چه خبره؟ به خدا قسم ما تا دیروز که این نماینده ها و این دولت و مجلس، این سازهای شهر و شهر سازی را کوک نکرده بودند، با تمام مردم سورک، جویبار،مردم جاده فرح آباد، مردم جاده کیاسر، با همه یک خانواده بودیم، حرمت هم را داشتیم، بگو مگو نبود، بی احترامی نبود، مرز بندی نبود.

  ساری کشی نکنید، مازندران کشی نکنید، این بازی با آتش است، دامن همه را خواهد گرفت، حتماً در شهرهای دیگر هم از این بازیها سر گرفته است.

بگو مگو و مرز بندی و طایفه بازی و شهر و شهرستان سازی عاقبت به خیری ندارد. اگر می خواهید یک روستا و یک منطقه را از نظر اداری ارتقا دهید، منافع مردم را و تمام جوانب را در نظر بگیرید. دو تا گاو زیر پای رئیس جمهوری نکشید که یک شهرستان بسازید.

اگر استان سازی می کنید، از کیسه مردم استان دیگر خرج نکنید، مردم یک استان را ذلیل نکنید تا چند نفر صاحب منصب از ریاست به مدیر کلی و از فرمانداری به استانداری برسند. منافع ملّی و خدا را در نظر بگیرید. ساری کشی ومازندران کشی را بس کنید.