يکشنبه 2 آذر 1393-9:25

آدم باید میز داشته باشه، نه امضا!

طنز مازندنومه/...ما از این داستان نتیجه می گیریم که آدم باید میز داشته باشد، نه امضا!


مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، سردبیر: یکی بود، یکی نبود، غیر از خدا هیشکی نبود! هر کی بنده خداست، بگه یا خدا تو این مملکت چه خبره؟! یک اداره با دو مدیر مگه می شه؟! (بعضی ها می گن می شه، چون تجربه مدیریت دو همسر و حتی بیشتر رو توی منزل در رزومه شون دارند!)

یک آقایی بود به اسم آقای سایت دار، در ولایت ساپورت پوشان علیا، که هر روز پشت کامپیوتر خود می نشست و از این ور- آن ور  کمی خبر کش می رفت و می زد توی سایت خودش به اسم ساپورت نیوز که مردم دلواپس به آن می گفتند جوراب - شلواری نیوز!

یک روز که این بنده خدا داشت خبر می دزدید، دید که یکی از مردم ولایت ساپورت پوشان سفلی که رقیب عشقی ولایت اینها یعنی ساپورت پوشان علیا محسوب می شد و چند سالی می شد که آن ها برای خودشان جشنواره زرشک  برپا کرده و از چشم این ها افتاده بودند، کامنتی در سایت آقای سایت دار گذاشته و نوشته: خیلی سایت ضایع و بی تربیتی دارید شما، جشنواره زرشک شما هم درپیتی و تقلبی است. بروید ....چند تا نقطه!(این جا رو خودم به دلیل جریحه دار نشدن عفت عمومی و مشکلات بعدی، نقطه چین گذاشتم!)

آقای سایت دار به آن مردم کامنت نویس گفت: «ای مردم، شما چه قدر زور داری؟ هر چی می خواهی در سایت خودم به من نسبت می دهی!»

مردم گفت: «پدر آمرزیده، من اگر زور داشتم که خودم برای خودم و ولایت خودم -ساپورت پوشان سفلی- سایت می زدم و منت امثال شما علیایی ها را نمی کشیدم.»

سایت دار گفت: «ای طراح سایت، تو چقدر زور داری؟»

طراح سایت گفت:«من اگر زور داشتم که فلان قدر پول بابت ثبت دامنه و خرید فضا به شرکت نمی دادم!»

سایت دار گفت: «ای شرکت، تو چقدر زور داری؟»

شرکت گفت:«ما اگر زور داشتیم که مخابرات خودش را به ما تحمیل و جیب ما را خالی نمی کرد و به ما زور نمی گفت!»

سایت دار گفت:«ای مخابرات، تو چقدر زور داری؟»

مخابرات گفت: «من اگر زور داشتم که محتاج رای اعتماد نماینده های مجلس نبودم.»

سایت دار گفت: «ای نماینده های مجلس، شماها چقدر زور دارید؟»

نماینده های مجلس گفتند: «ما اگر زور داشتیم که کاندیدای ما به صورت گاز انبری دوم نمی شد تا مجبور بشه طرح زوج و فرد کارمنداشو اجرا کنه و مامورش بزنه تو سر یه سدمعبری و ناکارش کنه! تازه ما اگر زور داشتیم که استاندار تعیین می کردیم تا بعدا سودش را ببریم! »

سایت دار گفت: «ای استاندار، تو چقدر زور داری؟»

استاندار گفت: « من اگه زور داشتم یک ساله دارم می پزم و می سابم و می شورم، اما کسی نمی بینه! تازه من اگر زور داشتم که آقای مدیرکل را عوض می کردم!»

 سایت دار گفت: «آقای مدیرکل، تو چقدر زور داری؟»

مدیرکل گفت: «من اگر زور داشتم که نمی ذاشتم تو روز روشن امضای یک مدیر دیگه بیاد تو اتوماسیون اداری من و اجازه نمی دادم توی سایت دار هر روز به من حمله کنی و روزی 100 بار بگی این آقا رو عوض کنید، بسشه!»

مرد سایت دار رفت توی فکر. واقعا" او این همه زور داشت؟ نگاهی به بازوهایش کرد، سینه را جلو داد و به زنش گفت: «من قوی ترین موجود زنده ی این مملکتم! حتی از کامنت نویس ولایت ساپورت پوشان سفلی و طراح سایت و شرکت و مخابرات و نمایندگان مجلس و استاندار و مدیرکل هم قوی ترم! (توضیح واجب: منظور اون مدیرکله که امضا نداره اما میز داره، نه این مدیرکل که امضا داره اما میز نداره!)»

بعد لبخندی زد و دوباره مشغول کش رفتن خبرها شد!

ما از این داستان نتیجه می گیریم که آدم باید میز داشته باشد، نه امضا!