چهارشنبه 19 آذر 1393-5:11

گزارش ملاقات استاد خوشرو با یک جوان بیمار

افتادگی آموز اگر طالب فیضی

 در اوج شادی و شعف، بیماری و درد از یاد جوان رفته بود و محو صدا و سخن استاد شده بود. تا چندروز بعد هم می گفت هنوز انرژی و روحیه آن ملاقات در او هست.


 مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، علی اصغر الیاسی: بدون شک یکی از مردان بزرگ فرهنگ و هنر مازندران و از موثرترین چهره های موسیقی محلی استان، استاد ابوالحسن خوشروست؛ هنرمندی پرآوازه که خود بخشی از تاریخ هنر مازندران است.

استاد خوشرو با بیش از پنجاه سال فعالیت در عرصه موسیقی، عمر خود را در راه شناساندن فرهنگ و موسیقی مازندران صرف کرده است.

کمتر کسی است که ایشان را نشناسد(حتی در خارج از مرزهای مازندران استاد طرفدار دارد) اما ماجرایی که در پی می آید، تجلیلی است از تواضع و نوعدوستی ایشان.

   جوانی از علاقه مندان استاد خوشرو مدتی است به جهت افتادن از ساختمان، دچار شکستگی شدید در قسمت های مختلف بدن شد. او پس از چندین بار عمل جراحی و قرارگرفتن در بستر بیماری دچار افسردگی و تالمات روحی شده است.

با مشاوره نزدیکان، تماسی با استاد خوشرو گرفته شد و از طرف بیمار تقاضای دیدار مطرح که با استقبال گرم استاد مواجه شد.

در یکی از روزهای آذرماه امسال، استاد بدون آشنایی قبلی و شناخت از جوان بیمار، در کمال تواضع و فروتنی از قائم شهر به ساری آمد و بر بالین جوان حاضر شد. جمعی از علاقه مندان استاد نیز حاضر بودند.

استاد موسیقی مازندران بسیار مهربان، صمیمی، متواضع و با رویی خوش به دلداری بیمار می پردازند و با شوخ طبعی و لبی خندان و چهره ای صمیمی، آن جوان مصدوم را به صبر و شکیبایی دعوت کردند.

ایشان یادآوری نمودند که این بیماری چیز مهمی نیست و نزد انسان عاشق خداوند و طالب کمال، هر چه پیش آید، خیر است.

در ادامه استاد خوشرو از حافظ، سعدی، فردوسی و استادان موسیقی مازندران گفتند و نیز از مشتی پروری، هژبر سلطان و اکبر پهلوان حکایت های جالبی تعریف کردند.

  سپس از زندگی و دوران جوانی خود مطالب شیرین و خاطراتی شنیدنی تعریف کردند.

  در پایان ملاقات هم استاد با اجرای زیبایی، جوان و جمع حاضر را از مهارت هایی موسیقیایی خود بهره مند ساختند.

در این دیدار، جوان بیمار اشک بر چشمانش حلقه زد و از حضور و هنرنمایی استاد بسیار خوشحال شد و روحیه گرفت.

 در اوج شادی و شعف، بیماری و درد از یادش رفته بود و محو صدا و سخن استاد شده بود. تا چندروز بعد هم می گفت هنوز انرژی و روحیه آن ملاقات در او هست.

می گفت: روحیه عجیبی گرفتم که چند روان شناس و مشاور هم نمی توانستند این تاثیرگذاری روحی و روانی را در من ایجاد کنند.

از پوریای ولی شنیده بودیم که: افتادگی آموز اگر طالب فیضی / هرگز نخورد آب، زمینی که بلند است

  از سعدی هم خواندیم که: تو آنگه شوی پیش مردم عزیز / که مر خویش را نگیری به چیز

هفتمین نصیحت لقمان حکیم را به فرزند خود درباره رعایت تواضع و فروتنی نیز خوانده بودیم، اما مصداق عینی اشعار و حکایات بزرگان فرهنگ و ادب ایران زمین را در آن روز دل انگیز پاییزی در رفتار متواضعانه استاد خوشرو مشاهده کردیم.

از استاد سپاسگزاریم و برماست که قدرشناس فرهنگ و ادب و مشاهیر مازندران باشیم و به آنان افتخار کنیم که اعتبار ما هستند.

 فروتنی است دلیل رسیدگان کمال / که چون سوار به منزل رسد پیاده شود