دوشنبه 7 شهريور 1384-0:0

قصه ها، نجواهاي پنهاني بشر

گفت وگو با حسن اكبريان طبري، مترجم بابلي(عادل جهان آراي)


در دنياي ترجمه افراد فراواني هستند كه در سكوت و به دور از هياهو به كار ترجمه مي پردازند و آنچه را كه براي دلشان مي خواهند با صبر و شكيبايي و خرد به خامه نثر در مي آورند. حسن اكبريان طبري از جمله مترجماني است كه نزديك به سه دهه به كار ترجمه آثار ادبا و روانشناسان دنيا همت گمارده و كارهاي درخوري را روانه بازار نشر ساخته است. آثار ترجمه اي او اگرچه اندك ولي از وزانت ادبي و علمي برخوردارند. اكبريان طبري آثار بزرگاني چون يونگ را ترجمه كرد و در دهه ۷۰ وارد بازار نشر ساخته است و برخي نيز در شرف چاپ و انتشار است. ضمن آنكه وي سالهاست در شوراي كتاب كودك عضويت دارد. آخرين كار او ترجمه «قصه ها و افسانه هاي برادران گريم» بوده است كه بهار ۸۴ توسط نشر هرمس در نمايشگاه كتاب تهران عرضه شده است. با وي پيرامون ديدگاه هاي يونگ و فرويد و همچنين در باره قصه و برادران گريم گفت وگويي انجام داديم كه از نظر شما مي  گذرد.
*آقاي طبري، شما سالهاست كه به كار ترجمه مشغول هستيد، چه آثاري را ترجمه كرديد و بيشتر در چه زمينه اي است؟
- حدود سه دهه است كه بيشتر اوقات فراغتم صرف ترجمه مي شود و معمولا هم سعي مي كنم كارهايي را كه مي پسندم ترجمه كنم كه به گمان من قشر كتابخوان جامعه به آن نياز دارد.
كتابهايي كه ترجمه مي  كنم، بيشتر در حوزه ادبي، نقد ادبي و روانشناسي است. چون ساليان درازي عضو «شوراي كتاب كودك» بودم در نگاشتن برخي مدخل ها با اين تشكيلات همكاري داشتم؛ چند كتابي هم در زمينه ادبيات نوجوانان در برنامه كارم قرار گرفت كه برخي از آنها عبارتند از: «رويا در سه مرحله» ؛ «خانه دوستي» و «ژنرال من» . در عرصه نقد ادبي كتاب مفصلي در باره زندگي و آثار چخوف نوشته يرميلوف را ترجمه كردم كه در حال حاضر ناياب است. از ديگر كتابهايي كه ترجمه كردم «آن روي زندگي» اثر كنستانتين سيمونوف نويسنده روس و «فرزندان مرواريد» اثر جين بزين نويسنده آمريكايي است كه اين رمان به موضوع مهاجرت مي پردازد؛ مهاجراني كه گمشده شان را در زادبوم و موطن اصلي خود مي جويند. اين كتاب را با اين ديدگاه ترجمه كردم كه خوانندگان ايراني به موضوع مهاجرت از زاويه ديگر و نگاهي نو بنگرند. غير از رمانهاي فوق، دو كتاب در عرصه روانشناسي عمومي(كاربردي) از دكتر وين داير و دكتر استفان كاوي، روانشناسان آمريكايي را ترجمه كردم كه به نام هاي «در راستاي هدف» و «تأملات روزانه مردمان مؤثر» به چاپ رسيده است.
*آقاي طبري، شما كتاب «انسان و سمبولهايش» نوشته كارل گوستاو يونگ را هم ترجمه كرديد؛ با وجودي كه اين كتاب قبلا توسط مترجم ديگري ترجمه شده بود، چه شد كه دست به ترجمه اين اثر زديد؟
- بله، اين كتاب را سال ۷۷ ترجمه كردم و چاپ دوم آن نيز در نمايشگاه بين المللي كتاب ۸۴ تهران عرضه شد. هدف من در واقع بازشناخت ديدگاه هاي يونگ بود؛ ضمنا چيزي كه توجه مرا براي ترجمه كتاب فوق جلب كرد اين بود كه همه موضوعات اين كتاب نوشته يونگ نيست، بلكه بخشي از آن را يونگ نوشته است و بقيه را شاگردان وي تحرير كردند و من هم به پيشنهاد ناشر سعي كردم آن را در چند كتاب مجزا ترجمه كنم. اثر يونگ با نام approaching to unconscios به معني «به سوي شناخت ناخودآگاه» است و اين بخش جزيي از كتاب فوق بود، نه همه كتاب؛ كه در واقع سنگيني كتاب به خاطر نام يونگ است. يونگ انديشمندي بود كه اعتقاد داشت انسان موجودي معنوي است و قادر است به ارزشهاي والاي اخلاقي دست يابد و به سوي زيبايي ها و خوبي ها حركت كند. او از شاگردان فرويد محسوب مي شود در حالي كه فرويد به جنبه مادي بودن انسان تأكيد داشت، اما ميان ديدگاه يونگ و نظرات فرويد تفاوتهايي ديده مي شود. بخشهاي ديگر كتاب كه توسط شاگردان يونگ نوشته شده با نام «انسان و سمبولهايش» شهرت يافت و ناشر محترم هم خواست كه اين اثر نام قبلي را داشته باشد، اين كار در جلدهاي جداگانه با همت نشر دايره در دست چاپ است. كسي كه اين كتاب ها را مطالعه كند و انديشه هاي فرويد را هم مورد بازكاوي قرار دهد درخواهد يافت كه اين دو انديشمند در مقوله فراروانشناسي هم افق نيستند.
* مهم ترين اختلاف ديدگاه هاي فرويد و يونگ به مقوله ناخودآگاه مربوط مي شود، اگر ممكن است در اين زمينه توضيح بيشتري بدهيد.
- بله، همانگونه كه اشاره كرديد در حقيقت مي توان مهم ترين تفاوت ديدگاه اين دو انديشمند را در تعريف از «ناخودآگاه» دانست. در روانشناسي به قسمت تاريك و روشن، وهم آلود و رازناك ذهن آدمي «ناخودآگاهي» مي گويند. خاطرات، آرزوها و افكار و اميال انسان كه زماني در حوزه خودآگاهي بوده اند با گذشت زمان فراموش و خاموش شده و به تدريج در هزارتوي پيچ درپيچ «ناخودآگاهي» فرو مي غلتند و بر روي هم انباشته مي شوند و ذخيره اي از كارمايه(energy) نهاني و نهفته در اندرون ذهن انسان به وجود مي آورند. به اعتقاد يونگ با ژرف كاوي در ناخودآگاهي مي توان به درك و دريافت عميق تري از انسان دست يافت، زيرا بخش بيروني و خودآگاه ذهن پوسته اي است نازك و ناپايدار و گسسته، حال آنكه ناخودآگاه قلمروي است پايدار، پيوسته و يك دست. به سخن ديگر، يونگ بر اين باور بود كه آنچه سرشت آدمي را تشكيل مي دهد و بيشتر الگوهاي رفتاري انسان را تنظيم مي كند، ريشه در ناخودآگاهي انسان دارد. اما فرويد روانشناس نامدار اتريشي ناخودآگاهي را حوزه اي «كودكانه، بي منطق، كامجويانه و...» تعريف مي كرد. وي حتي معتقد بود كه ناخودآگاهي بخش ناچيز و بي اهميتي است كه از خودآگاهي ناشي شده است. در حالي كه شاگرد او يونگ ناخودآگاهي را بخش عمده روان آدمي مي دانست. به باور يونگ انسانها از زماني بس دور و دراز و از همان آغاز روند سير تكويني شان فقط داراي ذهن ناخودآگاه بودند ولي در سايه زندگي جمعي به ويژه از سپيده دم تمدن و شهرنشيني كم كم لايه نازك و شناور خودآگاهي چونان حصاري قلمرو ناخودآگاه شان را فرا گرفت. به عبارت ديگر ناخودآگاه قدمتي به سالمندي انسان دارد، در صورتي كه خودآگاه از پيشينه چنداني برخوردار نيست.
يونگ دريچه تازه اي به سوي درك ناخودآگاهي گشود و با طرح «روانشناسي ژرفا» به حوزه ناخودآگاهي انسان جايگاهي بلند و پايگاهي ارجمند بخشيد. به نظر من محور همه پژوهش هاي يونگ «ناخودآگاهي» است. به باور يونگ پايه و اساس شناخت روان آدمي و حلقه ارتباطي انسان و جهان فقط از راه قلمرو ناخودآگاهي صورت تحقق به خود مي گيرد.
اين را هم اضافه كنم كه يونگ در يكي از سخنراني هاي خود محتواي ناخودآگاهي را به ۳ بخش تقسيم كرده است:۱-محتوايي كه به سهولت در دسترس قرار مي گيرد.۲- محتوايي كه با تفكر و كندوكاو در ذهن قابل دسترسي است. ۳- محتواي دروني ترين لايه ذهن ناخودآگاه كه به آساني دسترس پذير نيست.
علاوه بر اين، يونگ نخستين انديشمندي بود كه ناخودآگاه جمعي را به گونه اي جدي و چندسويه مطرح كرد و به اين باور دست يافت كه روان آدمي هنگام تولد بسان لوحي سفيد و نانوشته نيست بلكه گنجينه اي است از نمادها و تصاوير شگفت كه ردپاي همه آدميزادگان در طي روزگاران در آن ديده مي شود؛ يونگ اين باور را «كهن الگو» ناميد.
كتاب به سوي شناخت ناخودآگاه كه در واپسين سالهاي زندگي يونگ نگاشته شده، در واقع حاصل سالهاي پختگي و شكوفايي انديشمندي است كه عمري را به مطالعه و پژوهش در عرصه روانشناسي گذرانده است. يونگ در لابه لاي سطور اين كتاب به خواننده هشدار مي دهد كه انسان عصر حاضر براي شناخت و رستگاري خود ناگزير است به «قطب وجود» يعني روان خود توجه كند، رواني كه زباني ويژه خود دارد و از منطق عقل و زبان علم جداست.
*علاوه بر كتابهاي فوق مجموعه قصه هاي برادران گريم را هم ترجمه كرديد، چه عاملي سبب شد كه بعد از ترجمه موضوعات روانشناسي به ترجمه قصه هاي ملل بپردازيد؟
- شايد يكي از مهم ترين دلايل آن علاقه من به قصه بود و همچنين همكاري من با شوراي كتاب كودك سبب شده است كه قصه هاي برادران گريم را ترجمه كنم. اين كتاب در حقيقت از آخرين كارهاي من است كه نشر هرمس آن را به همراه تصاوير در بيش از ۱۳۰۰صفحه با تيراژ ۵هزار نسخه به چاپ رساند. قرار داد ترجمه اين اثر در سال ۷۷ امضا شد ولي به علت پاره اي مشكلات از جمله كمبود كاغذ، چاپ اين اثر تا اواخر سال ۸۳ به درازا كشيد، وگرنه اين كتاب خيلي زودتر از اين بايد منتشر مي شد، در اين فاصله ترجمه ديگري از اين كتاب توسط نشر پيكان در دوجلد در سال ۸۲ به بازار عرضه شد. اين كتاب را من از روي كتابThe complete brotherشs Grimm fairy tales Gramercy Books با ويراستاري ليلي اوئنز ترجمه كردم.
*قصه ها وافسانه هاي برادران گريم سالها پيشتر در جلدها و با ترجمه هاي متفاوت چاپ شد و شايد بتوان كارهاي برادران گريم را بعد از قصه هاي آندرسن از محبوبترين قصه هاي ملل در ايران دانست؛ گرچه قدمت كار اين دو برادر از كار آندرسن بيشتر است، اگر ممكن است درباره تاريخچه تدوين و هدف برادران گريم از جمع آوري اين قصه ها توضيحي بدهيد؟
- قصه هاي اين مجموعه با تلاش پيگير دو برادر آلماني به نامهاي ياكوب گريم (۱۷۸۶-۱۸۹۵) و ويلهلم گريم (۱۸۶۳-۱۷۸۵)گردآوري شده است. برادران گريم كه به جمع آوري اين قصه ها پرداختند، قصه ها را بازتابي از ناخودآگاه جمعي انسانها مي دانند. به باور آنان اين قصه ها با وجود ظاهر كودك پسند ، بستري است براي مطالعات مردم شناسي، قوم شناسي و حتي زبان شناسي كه در دهه آغازين قرن نوزدهم توجه انديشمندان وپژوهشگران را به خود جلب كرد.
بايد اضافه كنم كه قبل از برادران گريم كسي به اين شكل با زبان ساده و بي پيرايه مردم بي اسم و رسم كوچه و بازار قصه ها را ضبط نكرده بود. دو برادر با نگرشي مردم شناسانه و وسواس و دقت علمي و تلاش و كوشش خستگي ناپذير گردآوري قصه ها را دنبال كردند. به گفته ليلي اوئنز «ردپاي محو يا عميق تجربيات آدمهاي قصه هاي پريان حتي گاه با شكلي اغراق آميز يا عجيب و غريب در زندگي واقعي آدميان ديده مي شود.» برادران گريم پاي صحبت هاي آدمهاي ساده و عادي مزارع و روستاهاي شهر كاسل بويژه خانم كاترينا فيمان، زن ميانسالي كه همسايه شان بود، مي نشستند و با دقت و حوصله به ضبط و جمع آوري قصه ها مي پرداختند. در سال ۱۸۰۶ ميلادي كه ارتش ناپلئون بسياري از شهرهاي اروپايي را به خاك و خون كشيده بود،  شهر كاسل را نيز اشغال كرد. ارتش ناپلئون كوچكترين نشانه مقاومت را درهم مي شكستند و مقاومت كنندگان را دسته دسته روانه جوخه مرگ مي كردند. برادران گريم با وجود خفقان و آشفتگي حاكم، با جديت كار تحقيقاتي در عرصه فرهنگ عامه را دنبال كردند و سعي كردند تا بر دلمردگي خودشان غلبه كنند. آنها مطمئن بودند و ايمان داشتند كه روزهاي بهتري در پيش است، به همين خاطر ميز كار خود را رها نكردند. دو برادر در طول سالهاي درازي كه سرگرم گردآوري و تدوين قصه ها بودند، دوشادوش هم كار كردند. از كودكي در يك اتاق مي خوابيدند، در دوره تحصيل در دانشگاه دو ميز كار داشتند، ولي باز هم در يك اتاق زندگي مي كردند. وقتي ياكوب ازدواج كرد همچنان با ويلهلم در خانه اي مشترك زندگي مي كردند تا كار سترگي را كه از سالها پيش آغاز كرده بودند به پايان برند. زمان زيادي از انتشار اين كار عظيم نگذشته بود كه به جامه زبانهاي ديگر كشورهاي اروپايي و ملل ديگر جهان در آمد و قصه هاي گريم در سراسر گيتي پرآوازه شد. سرانجام حاصل كار و پشتكار خستگي ناپذير اين دو برادر بر قله تاريخ ادبيات جهان جاي گرفت.
به نظر من گام آغازين و مهم اين دو باعث شد كه در زمانه ما پژوهش در زمينه قصه و افسانه به عنوان بخش مهمي از فولكلور جامعه در بسياري از دانشگاه ها و مراكز علمي جهان مورد بررسي قرار  گيرد. و اي كاش كه در دانشگاه هاي ما هم به اين موضوع اهميت مي دادند و قصه را به عنوان يك ژانر ادبي و فرهنگي و به عنوان يك ميراث بشري نگاه مي كردند و مطالعات بايسته اي در اين زمينه انجام مي دادند.
*كاركرد قصه در زندگي بشر را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
- ببينيد، قصه ها به گفته نواليس نخستين و ارجمندترين آفريده شاعرانه بشري است، با آن جلوه هاي جادويي و رازگونگي اش، همه عمر، از نوباوگي تا كهنسالي آدميزادگان را به خود مي كشاند. در واقع قصه هاي عاميانه نجواهاي پنهاني بشر در طول تاريخ هستي آدمي است كه ساده، عريان و بي نياز از پيرايه هاي كلامي اند. قصه ها به توصيف قهرمانان، سلحشوران، پادشاهان، شاهزادگان، دلدادگان، جادوگران، بدكاران، حاسدان و... مي پردازند؛ پس قصه ها چون همه قشرهاي بشري را در بر مي گيرد لاجرم بازگوكننده آمال و آرزوها و خواستهاي آنان نيز هست. بسياري از قصه ها عرصه جدال و كارزار نيك و بد هستند، غالبا آن كه در قصه مدافع نيكي است، سرانجام پيروز مي شود و بدكاران در نهايت بازنده اند.
نه تنها پيروزي فضيلت قهرمانان بلكه جاذبه آنها و قهرماني هايشان در ذهن مخاطبان تأثيري ديرپاي باقي مي گذارد و به آنها فرجامي خوش را بشارت مي دهد.
«مردم هر مرز و بومي، در طي روزگاران روياها، انديشه ها، باورها، آرزوها، و تجربيات خود را در قالب قصه مي ريزند، آنها را مانند گوهري ناب عزيز مي دارند، در عرصه زمان به مرور با افزودن و كاستن سطوحي، صيقل شان مي دهند و در نهايت به شكلي جلا داده و خوش تراش در مي آورند، قصه ها سوار بر موج هاي جزر و مد فرهنگي و پس از پرداختها و پيرايه هاي فراوان سرشارتر شده و سرانجام به پيكر فرهنگ عامه مردمان تنيده مي شوند.»قصه، نيروي تخيل كودكان را فعال و زاينده مي كند؛ تخيلي كه به گفته اينشتين از دانش بهتر است، به همين دليل قصه و تخيل به كودكان كمك مي كند تا رنگين كمان خيال خود را گسترش بدهند و زندگي خود را پربارتر سازند.
*آقاي طبري، همانگونه كه خودتان اشاره كرديد، سال ۸۲ ترجمه ديگري از مجموعه قصه هاي برادران گريم وارد بازار كتاب شد، به نظر شما چه تفاوتي بين كار شما و ترجمه پيشين وجود دارد؟
- البته عرض كردم كه كار ترجمه اين مجموعه را خيلي زودتر از اين انجام دادم، اما به دليل مشكلات كاغذ و برخي مسائل ديگر چاپ وتوزيع كتاب تا بهار ۱۳۸۴ به درازا كشيد. در باره مزايا و ويژگي اين دو اثر بهتر است كه خوانندگان علاقه مند دو ترجمه را مقايسه و مورد داوري قرار دهند.
* فعلا چه كارهايي را در دست ترجمه و يا چاپ داريد؟
- اكنون سرگرم ترجمه تعدادي داستان كوتاه از نويسندگان مشهور جهان هستم كه قرار است اين مجموعه با نام «داستانهاي كوچك از نويسندگان بزرگ» به چاپ برسد.
افزون بر اين با همراهي آقاي اسدالله امرايي و به همت انتشارات آميتيس مجموعه داستانهاي كوتاه از برندگان جايزه نوبل ادبيات جهان را در دست ترجمه دارم،كه وظيفه من در اين كار جمعي ترجمه داستانهاي كوتاه سه نفر از نويسندگان بزرگ جهان به نام هاي پرل باك، ايزاك سينگر و نجيب محفوظ است.(hamshahri)