يکشنبه 26 بهمن 1393-0:39

زنانه شدن فقر،آسیب های اجتماعی و مهاجرت ره آوردی برای زنان

زنگ ها برای که به صدا درمی آید؟!

در دورانی، پسران برای تحصیل وکسب شغل مناسب آهنگ سفر را ساز کردند. این بار اما آهنگ سفر توسط دختران نواخته می شود.


مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، سیده زینب جلالی، کارشناس ارشد زنان و خانواده: امروزه جامعه شناسان سه مساله اساسی در حوزه زنان را  زنانه شدن فقر، آسیب های اجتماعی و مهاجرت می دانند و برای برون رفت از این فضای ایجاد شده اصلاحات اجتماعی، حقوقی و قضایی را پیشنهاد می دهند.

 از آنجایی که در گزارش های گذشته به زنانه شدن فقر و آسیب های اجتماعی پرداخته شده است، در این نوشته جهت حساس سازی جامعه به مقوله زنانه شدن مهاجرت که خود معلول دو عامل ذکر شده است، می پردازیم.

همان طوری که می دانیم کوچ و جابجایی مکان جغرافیایی با زندگی و شکل گیری تمدن بشری پیوندی دیرینه دارد. انسان ها همواره برای دستیابی به موقعیت و شرایط جغرافیایی مساعدتر، دشواری های  سفر را به جان خریدند.

 امروز با استحکام دولت ها و مشخص شدن قلمرو  مرزهای جغرافیایی مهاجرت ها  از شکل جمعی به شکل فردی تغییر شکل داده است. در این شرایط این افراد هستند که برای یافتن شرایط اجتماعی و اقتصادی مناسب تر دست به مهاجرت درون و برون مرزی می زنند.

 امروزه نوعی اخلاق مهاجرت بخش جدایی ناپذیر فرهنگ شده است، زیرا که مهاجر و مهاجرت مشروعیت یافته است.

تا همین اواخر مهاجرت پدیده ای اساسا مردانه بود و پی آمدهای مهمی برای جمعیت زنان داشت، ولی امروزه به دلایل بسیاری مهاجرت رنگ جنسیتی پیدا نموده است و زنان در این عرصه همگام با مردان و حتی جلوتر از آنها اقدام به مهاجرت می کنند.

الگوی مهاجرت زنان در گذشته بیشتر پیرو خانواده و یا برای پیوستن به همسر بوده است، اما امروزه با افزایش شمار خانواده هایی که تحت سرپرستی زنان هستند، میزان بالای خانواده های تنگ دست که سرپرست شان زن است، فقدان فرصت های شغلی برابر برای دختران سبب شده تا زنان و دختران برای یافتن شرایط بهتر رفاه اقتصادی و اجتماعی دست به مهاجرت های درون و برون مرزی بزنند؛ به طوری که بر اساس آمار 49 درصد مهاجران را در جهان زنان تشکیل می دهند که  بیشتر آنها از کشورهای در حال توسعه  و آسیایی به کشورهای استرالیا، کانادا و ایالات متحده در حال مهاجرت هستند.

در ایران آمار دقیقی از زنان مهاجر در دست نیست اما با مراجعه به آمار کلی مهاجران می توان دریافت طی سالهای 1355 تا 1390 تعداد زنان مهاجر  به علت های مختلف افزایش چشمگیری داشته است. برای مثال مهاجرت زنان  به کشور ترکیه در سال 1390 در مقایسه با سال 1385 چهار برابر افزایش داشته است، در حالی که مهاجرت مردان در این مدت دو  و نیم برابر افزایش داشته اند.

آمار جابجایی در سه دوره پنچ ساله در کشور به ترتیب 25/3 درصد، 30 درصد و 33/6 درصد است که این مقدار در مدت مشابه در استان مازندران 31/3 درصد، 45/8 درصد و 54/9 درصد است.

 این آمار نشان می دهند مهاجرت در استان مازندران طی این سالها روند افزایشی داشته که این افزایش بالاتر از سطح کشوری است.

خروج افراد از استان در سه دوره پنچ ساله از سال 1355 تا 1385  به ترتیب برابر 6/1 ، 8/9 و 11/8 درصد است.

 آماری از جنسیت این مهاجران موجود نیست. در مقابل ورود مهاجران به استان در طی این سالها به ترتیب6/3، 7/6، 14/2 درصد و مهاجران درون استانی به ترتیب 11/4، 19/1 و 21/4 درصد است.

درصد مردان و زنان وارده شده به استان به ترتیب 16/4 و 16/1 است. بر اساس آمار پنج ساله سوم(  1385-1390) 7520نفر از زنان و 26317 نفر از مردان جهت دستیابی به مسکن مناسب، 80740 نفراز زنان و 30896 نفر از مردان به پیروی از خانواده و 7372 نفراز زنان و 8735 نفر از مردان برای سایر موارد  وارد استان شدند( سالنامه آماری استان مازندران ).به طور کلی 34 درصد  از مهاجرت زنان به همراه خانواده و 66درصد بدون  همراهی خانواده هاست.

 با اتخاذ سیاستهای مجزا و بدون چشم انداز به آینده در دورانی، پسران برای تحصیل وکسب شغل مناسب آهنگ سفر را سازنمودند. این بار آهنگ سفر توسط دختران نواخته می شود. دخترانی  که بعد از سالها  به طور برابر به یکی از اساسی ترین حقوق خود دست یافتند، در حالی که از حقوق اساسی دیگری که وابسته به آنان است به صورت تلویحی و ضمنی محروم هستند. دخترانی که با داشتن تحصیلات عالیه در مرحله دستیابی به مشاغل مورد علاقه خود با پارادوکس اجتماعی مواجهه اند. جامعه ای که از یک سو تحصیل برای زنان را ارزش می شمارد و از سوی دیگر اشتغال را برای زنان مذمت می کند.

بدون این اندیشه که دستیابی به شغل می تواند سلامت روانی، جسمانی  و درک اجتماعی از مسائل را در زنان ارتقا دهد و دسترسی به خدمات اجتماعی را تسهیل کند.

باری دختران در این پارادوکس دچار سرگردانی بین دو هویت شدند. این  چرخه معیوب هویتی توسط سیاستگذاران ملی، محلی دامنه زده می شود.

امروزه زنان گزینه مهاجرت را به عنوان پاسخ شفاف به این پارادوکس اجتماعی برگزیدند و تبعات حاصل از آن را به دوش می کشند.

 از جمله افسردگی، تنهایی،دوری از خانواده، نبود حمایت معنوی و نا آشنایی فرهنگی که آنان را در معرض خطر قاچاق، کار اجباری و فحشا قرار می دهد.

 امروز افزایش فقر زنانه زمینه ساز مهاجرت زنانه شده است. عدم دسترسی برابر به منابع و فرصت‌های اقتصادی و اجتماعی ره آوردش زنانه شدن فقر، آسیبهای اجتماعی و مهاجرت است.

 اینکه فردا منتظر چه راه آوردی باشیم بستگی به رویکردهای حمایتی، تضمینی و دسترسی برابر به منابع و فرصت‌های اقتصادی و اجتماعی خواهد داشت.