پنجشنبه 28 اسفند 1393-23:43

پیروزی سیرت و تفسیر بر صورت و تصویر

بسته ویژه نوروز-7/ نه هواخواهان پرشمار سیدمحمدخاتمی باید بیمناک اجرایی شدن یک مصوبه رسمی باشند و اثرگذاری او را تمام شده بینگارند و نه مخالفانش باید به کامیابی خود در نیل به اهداف شان دل خوش کنند.


 مازندنومه؛ سرویس سیاسی، دکتر علی کریمی مله، عضو هیئت علمی دانشگاه مازندران: مایلم در روزهای پایانی سال 1393 هجری شمسی نوشته ام را با این بیت معنادار سعدی که فرمود: " تن آدمی شریف است به جان آدمیت / نه همین لباس زیباست نشان آدمیت" آغاز کنم.

 پیش درآمد سخن اینکه اغلب تأملات فکری و نظرورزی های زمانه در خلأ نمی رویند و در جهان انتزاع شکل نمی گیرند، بلکه بازتابی از نقد واقعیت های تلخ زمانه یا وصف جهان مطلوب و دلپسند اندیشه ورزان به شمار می روند. این یادداشت نیز از این قاعده مستثنی نیست و روایتی بیمناک و امیدوار از برخی رخدادهایی است که حتی در قامت قانون نیز آراسته شده است و صدالبته آگاهان روشن ضمیر، خود مرجع اصلی این نوشتار را در می یابند.

 انسان موجودی جویای ماندگاری و جاودانگی است و در هماره تاریخ و تجربه زیسته خویش روش ها و ابزارهایی به کار بسته است تا مانایی خویش را تضمین کند. عده ای با ثروت، برخی با قدرت و معدودی نیز با آراستگی به دانایی و معرفت. بعضی برای ماندگارسازی خود مجسمه ها و گنبدها بنا کردند، پرچم ها و مناره ها برافراشتند، نام گذاری ها کردند و تقویم ها به طبع رساندند و تصاویری در نمایش ها و تیراژ پرشمار آراستند و برخی دیگر در انبان خود فقط سیرتی نیکو، کرداری فضیلت مدار و منشی فرزانه اندوختند.

در این میان دسته اول از نیکنامی بی بهره مانده اما در مقابل دسته دوم شهره آفاق شده و سیره شان ماندگار شده است. همانگونه که سعدی علیه الرحمه فرمود: "سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز / مرده آن است که نامش به نکویی نبرند"

طبق سخن حکیمانه سعدی آنچه نقش انسان را بر دیوار تاریخ حک می کند و آثار زندگی ماندگار و بالندگی پایدار وی را به نمایش می گذارد، و جایگاه او را در ذهن و ضمیر مردم ارتفاع، و منزلت او را در نسل های بعد ارتقا می بخشد، فرزانگی سیرت و جان، عقلانیت افکار، منطقی بودن روش، ادب و اعتدال در منش و کردار اوست نه آراستگی جسم و صورت و انباشت ثروت و قدرت. از این رو تجربه تاریخ نیز گواهی می دهد که نام آوران نیکنام که علی رغم خواست صاحبان قدرت و مکنت، آوازه شان اعصار و امصار را در نوردیده و پیام شان در ژرفای دل و پهنای روح فضیلت جویان ریشه دوانیده است، کم نبوده و نیستند.

به شهادت تاریخ همیشه راه از راهور، پیام از پیام آور و نشانی از نشانه اهمیت افزونتر و تقدم رتبی بیشتری داشته است. به ویژه در عصر کنونی که به قول برخی اندیشه ورزان نامدار در توصیف عصر فرامدرن ما با "مرگ نشانه ها" مواجه هستیم، و رسانه ها از تنوع و تکثر فراوانی برخوردار شده و راه های انتقال معناها و برداشت ها از انحصار ساختارهای رسمی قدرت سیاسی خارج شده است، می توان مدعی شد که بیش از گذشته تفاسیر بر تصاویر اولویت یافته اند، چون تصاویر از پی هم می آیند و می روند اما تفاسیر منطقی و مستحکم مانایی خود را حفظ می کنند و آنچه تفاسیر را ماندگار یا زوال پذیر می کند لزوماً پشتیبانی یا محدودیت های قانونی نیست، بلکه قدرت جذب و توانایی اقناع مخاطبان، ظرفیت برانگیزانندگی و بسیج گری و قابلیت روزآمدی و نوشوندگی آن است.

فقط به عنوان نمونه اشاره بدین مورد کافیست که ما مسلمانان تصویری از پیامبر اعظم (ص) یا از نماد عدالت و بندگی امام علی (ع) ندیده ایم و چهره معنابخش جهاد و شهادت حضرت امام حسین (ع) نیز تصویربرداری نشده است، اما مفتخریم که چشمه جوشان معنایی که آن بزرگواران از حیات طیبه ترسیم و تفسیر کرده اند، علی رغم موانع ساختگی زیاد در طول تاریخ تداوم پیدا کرده و ان شاالله عالم گیر نیز خواهد شد.

 بنابراین چنانچه منطق والا، اندیشه سازگار با فطرت، نیک سرشتی و سیرت حسنه در کارنامه افراد روایت شده باشد، برای جاودانگی کفایت می کند هرچند صورتی به تصویر کشیده نشود.

 خلاصه کلام اینکه فرزانگی، فرهیختگی، تحمل بالا، شخصیت والا، سیاست ورزی متحملانه، رفتار متأملانه، ایستادن بر بلندای کنش گفتگویی و قدبرافراشتن در برابر نفرت افکنی و خشونت طلبی، فروتنی در برابر اصحاب فکرت و ارباب هنر و معرفت، کاربست سیاست ورزی اخلاق مدار و ستیز بی امان با عفریت جهل، دروغ و نیرنگ و بسیاری از خصایص حسنه دیگر کافی بود تا تفسیر "خاتمی" از انسان، دین، سیاست و اخلاق و نسبت بین آنها بر پهن دشت ذهن و ضمیر جامعه ایرانی حک شود و وی علی رغم سال ها منع تصویری در قاموس سیاست ورزی به مثابه کنش گری اثرگذار حضور و ظهور یابد و تفسیر خود را بر قامت سیاست ایران بپوشاند.

 این نقش آفرینی نافذ که آخرین تجربه کارآمدش را در انتخابات 1392 به رخ کشید بر همگان عیان ساخت که در هنگامه جدال و رقابت، تفسیر بر تصویر و سیرت بر صورت پیشی می گیرد و واقعیت های عینی سیاسی و اجتماعی غیررسمی خود را بر مصوبه های رسمی چیرگی می بخشد. واقعیت سیاسی انتخابات ریاست جمهوری 1392 نشان داد که خاتمی در حافظه جمعی سیاسی نسل کنونی به نماد یک راه، نشانی، پیام و تفسیر مبدل شده است و فقط یک راهور، نشانه و پیام آور نیست که با منع و حتی حذف آن، واقعیت ها نیز حذف یا دگرگونه شوند.

 این واقعیت به همه ناظران آگاه و شاهدان ژرفانگر درس می آموزد که نه هواخواهان پرشمارش باید بیمناک اجرایی شدن یک مصوبه رسمی باشند و اثرگذاری خاتمی را تمام شده بینگارند و نه مخالفانش باید به کامیابی خود در نیل به اهداف شان دل خوش کنند.

 به امید آنکه سال 1394 سرآغازی برای درک عمیق تر واقعیت های اجتماعی، مطلعی برای پذیرش تنوع و تکریم تفاوت و گستراندن دایره همپذیری و تحدید دگرسازی های ساختگی باشد.