جمعه 29 آبان 1394-23:52

ضرورت حضور بانوان در انتخابات مجلس

  تفکری که زن را در پستو می دانست به گذشته تعلق دارد و مشارکت زنان، یک سرمایه بی نظیر در امر توسعه پایدار است؛ بنا بر این تلاش در به گردش درآوردن این سرمایه، یک فرصت تاریخی است که جهشِ ملت ما را به سوی نمادی از دموکراسی مورد آزمون قرار می دهد.


 مازندنومه؛ سرویس سیاسی، کاظم جمالیان: ضرورت حضور بانوان در انتخابات مجلس شورای اسلامی، از بدیهیاتی است که حاجت به هیچ استدلالی ندارد، اما همچون هر پدیده ی جدید دیگر نیازمند چشم و دریچه دید دیگری است.

  گاه انسان به درک و معرفت "یک ضرورت بذات" می رسد و گاهی هم ضرورتها را بالعرض کسب می کند. حضور زنان در کرسی های تصمیم گیری،  یک "ضرورت بالذات" است؛ بدین معنا که اگر بانوان در برنامه ها و سیاستگذاری های شهر و کشور حضور جدی وقاطع نداشته باشند،  برنامه ها غیر قابل استناد و به تبع آن نتایج  هم ناکارآمد خواهد بود.

 اگر دل در گرو  پیشرفت کشور داریم  باید مسیرها  و ابزار توسعه را بشناسیم،  بیاموزیم و بیاموزانیم که توسعه و درکلیت آن توسعه ی پایدار به نگرش افراد به برابری و آزادی برمی گردد و من در مقامِ تلاش برای دعوت و همراه کردن همه استعدادها دراین وادی پای می فشارم  به این امید که  کشور بر ریل توسعه -که متاسفانه سالیانی است که به لحاظ نظری از آن دور مانده ایم– قرار گیرد .

 باور به دموکراسی یکی از ابزارهای توسعه  است و این مسیری است که ملت ایران بیش از یکصد سال است در آن هزینه کرده اما هنوز به دامان وصالش دست نیافته است و به باور من یکی از دلایل این ناکامی، نادیده گرفتن ملزومات و ابزار دموکراسی و نبود آگاهی و معرفت در حوزه ی نیروی انسانی است .

 بانوان نیمی از افراد جامعه و دارای توانائی بسیار عظیمی هستند که نادیده گرفتن آنان هم از مروت به دوراست و هم  در دنیای امروز ناسنجیده می نماید؛ لذا شرط  دستیابی به دموکراسی، ممارست و آموزش ؛ در پی دستیابی به توسعه متوازن است  تا بواسطه ی آن  نتیجه ی  معقولی حاصل آید.

  اگر نیمی از پیکره انسانی جامعه از مشارکت در تصمیم گیری، تربیت و آموزش سیاسی و کنش های دموکراسی خواهانه  برخوردار  و نیمی دیگر از آن محروم باشند، در خوشبینانه ترین حالت تصویری معوج و کاریکاتوری از دموکراسی و توسعه دراختیار خواهیم داشت. بنابراین وظیفه همه نخبگان و آگاهان حوزه معرفت و سیاست است که نهایت مساعدت و مسئولیت تاریخی را نشان دهند و در فرایند دموکراسی خواهی و گذار دمکراتیک، نقش زنان را به عنوان عامل  تعیین کننده توسعه انسانی؛ به طور برجسته ای لحاظ کنند.

 مبنای فهم دموکراسی، جنسیتی نیست بلکه باید به مقوله درک و فهمی انسانی از دموکراسی نزدیک شویم تا گرفتار یک دموکراسی نامتوازن، مضحک، تراژیک و کاریکاتوری نشویم .

 اگر هدف و معیار ما  دستیابی به یک دموکراسی تمام عیار  و توسعه ی پایدار است  باید تئوریها و ابزارهای مرتبط با آن را به رسمیت بشناسیم.

 گریزی نیست که ایرانیان مسلمان باید جایگاه واقعی شان را در جهان بیابند، پس باید عزم و عزت و سودای سر بالا داشتن را در فراز ذهن و اندیشه مان برافرازیم  و به درک ضرورت حضور زنان در انتخابات که از عناصر و مولفه های مهم کلیدی توسعه و همان مبنای عزیمت و عزت و سودای سر بالای ماست، برسیم.

بی درنگ باید بپذیریم که زنان خردمند ایرانی به این حقیقت باور دارند که گوهری جاودان در صدف انسانی اند که خوشبختانه دست زوال روزگار بر آنان کارگر نیفتاد.

حضور قاطع آنان هیچ تردیدی را به رسمیت نمی شناسد و باید آن نگاه مردسالار را از ساحت اجتماع  ربود و پالود و الگویی معقول و خرد پسندی به جهان عرضه کرد و به آن بالید .

  ما در برشی از تاریخ واقع شدیم که اجازه ی تکرار این خطاها را نداریم .  چنانچه به نیکی نیندیشیم و فرصتها را در نیابیم مجالِ جبران کاستی های مان را نخواهیم داشت .

 بنابراین فهم و حفظ این پیام در مهلکه این سیل مهاجمان و بد خواهان، جان مایه تلاش همه اصلاح طلبان هم روزگار ماست.

 اهتمام امروزیان به سلامت عبور دادن این پیامِ ( ضرورت حضور زنان در انتخابات ) از معبر پر حادثه زمان و معنی و مناسبت بخشیدنِ به آن دراین دوره است .

 پا بردایره لجاجت فشردن و با دگرگونی و تغییر هم آواز نشدن و در این پتانسیلِ عظیمِ اجتمائی به دیده انکار نگریستن، زندگی را در این روزگار نا ممکن می سازد.

 امروز در هرجامعه ای که حضور زنان در عرصه تصمیم گیرهای سیاسی و اجتماعی، پررنگ تر باشد حمل بر خردمندی مردانِ آن جامعه  می شود  و این از آثار و ثمرات عقلانیت مدرن است .

 در حوزه های  سیاسی و اجتماعی،  باید همانگونه به مشارکت زنان بنگریم که  عقلای عالم می نگرند و مشورت و رایزنی بانوان را در جمیع شئونِ کشور یعنی حوزه های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و قضائی  به سهولت و عزت مندی تمام جاری بداریم؛ درغیر این صورت مجال تحول و تکاملِ اجتمائی را تنگ کرده و بی شک این کاروان تکامل بشری که به کندی و دشواری راه می پیماید از حرکت بازخواهد ایستد و دموکراسی و توسعه را از چشم انداز خارج خواهد کرد. چه بسا که نبود کامیابی به دموکراسی نادیده گرفتن این شعور و دانائی بانوان فهیم ایرانی در طول این تاریخ دموکراسی خواهی ایرانیان بوده است.

امروز رها شدن از پیله استبداد تاریخی و بیرون زدن از باورهای رایج اما غلط، نیازمند شجاعت و شهامت است. تفکری که زن را در پستو می دانست به گذشته تعلق دارد و مشارکت زنان، یک سرمایه بی نظیر در امر توسعه پایدار است؛ بنا بر این تلاش در به گردش درآوردن این سرمایه، یک فرصت تاریخی است که جهشِ ملت ما را به سوی نمادی از دموکراسی ( حمایت همه روشنفکران، نخبگان، مومنان به گفتمان عقلانی و اصلاح طلبان از کاندیداتوری بانوان )  مورد آزمون قرار می دهد.

 باید خردمندانه بیندیشیم و خردپسندانه آشکار سازیم که اصلاح طلبان که همواره بر بهرمندی همه ی اقشار، گروه ها و صنوف از حقوق اجتماعی تاکید داشته اند امروز نیز بر همان تعهد استوارند و برای افزایش مشارکت بانوان به عنوان یکی از ارزشمندترین شاخص های توسعه، همه حد و جهدشان را به نمایش می گذارند و از آن بهره مند می شوند.