شنبه 29 اسفند 1394-23:29

چالش های فرهنگ و هنر در مازندران 94؛

طرحی نو باید در انداخت

یادداشت نوروزی لطف الله آجدانی/ اگر شور و شعور فرهنگی و هنری در غایت و کمال خود در استان وجود داشت، دیگر نمی بایست چاپ و انتشار دانشنامه بزرگ مازندران که حاصل بیش از دو دهه تلاش مستمر صدها اندیشمند و پژوهشگر برچسته از اهالی تاریخ و فرهنگ و زبان و ادبیات و هنر است، در طی آمد و شد چند دولت و چند استاندار و چند مدیرکل فرهنگ و ارشاد و...همچنان بر زمین بماند.


مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، لطف الله آجدانی، مدیر مرکز آموزش و پژوهشهای توسعه و آینده نگری سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان مازندران: شاخص ها و میزان توسعه یافتگی هر کشور و جامعه ای در پیوند تنگاتنگی با میزان توسعه یافتگی فرهنگ و هنرآن کشور و جامعه قرار دارد.

میزان توسعه یافتگی فرهنگ و هنر نیز از یک سو به نقش و کارکردهای فرهنگ و هنر و اهالی آن و از سوی دیگر به نگاه و رویکرد حاکمیت و مدیریت فرهنگی و هنری،  هم در عرصه ی مدیریت خصوصی و به ویژه مدیریت و سیاست های حاکمیتی و دولتی گره خورده است.

گره ای که بر آن است تا با گشودن گره های پیش روی فرهنگ و هنر و اهالی آن، راه فرهنگ و هنر در جامعه و نقش مهم و سازنده آن را در فرایند پیشرفت و توسعه ی کشور و جامعه هموار و تسهیل و تسریع کند.

گفته اند و راست گفته اند که فرهنگ و هنر هر کشور و جامعه ای انعکاسی از مدنیت آن کشور و جامعه و پژواک خردمندی ظریف اهالی فرهنگ و نگاه و احساس لطیف اهالی هنر در درست دیدن و درست شنیدن و درست گفتن و درست زندگی کردن است.

 تنفس در هوای خردمندی و عقلانیت و شعوربرآمده از فرهنگ و شور آمیخته به آگاهی های لطیف جان گرفته از هنر ، فرصت بزرگی است که نه تنها نباید از دستش داد، باید قدر و ارجش نهاد و بر صدرش نشاند. هم فرهنگ و هنر را و هم اهالی و اصحاب فرهنگ و هنر، به ویژه مواریث فرهنگی و هنری و نیز پیشکسوتان و بزرگان فرهنگ و هنر را.

در تاریخ جوامع بشری، فرهنگ و هنر همواره نقش زایندگی داشته و در بقای یک تاریخ و تمدن از نقش اساسی برخوردار بوده است. من به عنوان یک آشنای با علم تاریخ و نیز فلسفه ی تاریخ، با این بدفهمی و بدخوانی تاریخی  که معتقد است فرهنگ و هنر هرگز نمی میرد، موافق نیستم.

هر فرهنگ و هنری اگر از اصالت و ارزشهای مادی و معنوی خود تهی و استحاله شود، نه تنها زاینده نخواهد بود، مانایی خود را نیز از دست خواهد داد و به میرایی خواهد رسید. لاجرم  رسالت و مسوولیت تاریخی اهالی فرهنگ و هنر هر زمانه آن است که با قدر شناختن و حفظ سنت های فرهنگی و هنری خود ، با تاکید بر تعامل فرهنگی و هنری با سایر جوامع و ملل و خلاقیت و نوسازی و مرمت میراث و آثار فرهنگی و هنری پیشینیان خود، بر غنا و انتقال پایا و اثربخش آن برای آینده از پای ننشینند. رسالت و مسوولیتی که حکومت های خردمندی که نقش و جایگاه و اهمیت و ارج و قدر فرهنگ و هنر و اهالی آن را می شناسند، در آن سهیم هستند.

***

مازندران، بخش مهمی از تاریخ و فرهنگ و تمدن کهن ایران باستانی و اسلامی و سرشار از آثار و مواریث  فاخر فرهنگی و هنری در حوزه های مختلف و فرهیختگان و هنرمندان برجسته از دیرباز تاکنون است.

مازندران نه تنها در ساخت و تولید فرهنگ و هنر ملی سهم شایسته ای داشته و دارد؛ خاستگاه و زایشگاه فرهنگ و هنر غنی بومی است. اما نمی توان از کنار این بیم برای فرهنگ و هنر مازندران بی اعتنا عبور کرد که بسیاری از آثار و میراث های مادی و معنوی فرهنگ و هنر در مازندران به ویژه فرهنگ و هنر بومی و محلی آن در خطر نابودی و فراموشی و بی توجهی و کم توجهی قرار دارد.

امروز نسل جدید با بسیاری از فرهنگ و آداب و رسوم و هنر مازندرانی بیگانه و کم آشناست. این بیگانگی و کم آشنایی با فرهنگ و هنر بومی، بیگانگی و کم آشنایی با خود است. بی مهری به آیندگانی که برای انتقال میراث های فرهنگی و هنری خود به آنها مسوولیت داریم؛ مسوولیتی که جدی گرفته نمی شود.  

فرهنگ و هنر و حمایت از آن به ویژه از سوی مدیران و مسوولان مازندران، عرصه تفنن و شعار نیست. مستلزم درک عالمانه مسوولان حوزه فرهنگ و هنر در شناخت آسیب شناسانه از چالش ها و مطالبات حوزه فرهنگ و هنر و بایدها و نبایدهای آن و عزم صادقانه در بسیج منابع و امکانات حمایت های مادی و معنوی از فرهنگ و هنر و اهالی آن است؛ چه حوزه های ملی فرهنگ و هنر در مازندران و چه حوزه های فرهنگ و هنر بومی مازندران.

بی گمان بسیاری از مشکلات حوزه فرهنگ و هنر در مازندران و راه حل های آن تابع شرایط، برنامه ها، سیاست ها، منابع و امکانات و توجه به محدودیت ها و  موانع و راهبردهای ملی است.

پاره ای تلاش های ارزنده  نهادهای حاکمیتی در اتخاذ بعضی سیاست ها و برنامه های ملی و استانی در حمایت از فرهنگ و هنر در مازندران را نیز نمی توان انکار کرد و نادیده گرفت.  اما این واقعیت نه نافی واقعیت ضرورت جد و جهد بیش از پیش مدیران و مسوولان کشوری و استانی به ویژه مدیران و مسوولان حوزه های فرهنگ و هنر در مازندران است و نه موجب نادیده گرفتن واقعیت پاره ای ضعف ها و ناتوانی و بی مسوولیتی بعضی از مسوولان در رویکرد حمایتی مسوولانه و اثربخش در حوزه فرهنگ و هنر.

برای کاهش چالشها و افزایش تحقق مطالبات حوزه و اهالی فرهنگ و هنر در مازندران، جدای از همت و عزم عمومی مردم و به ویژه اهالی فرهنگ و هنر، نیازمند افزایش شور و شعور فرهنگی و هنری مدیران و مسوولان برای حمایت از فرهنگ و هنر و فرهیختگان و هنرمندان مازندران هستیم. 

اگر این شور و شعور فرهنگی و هنری در غایت و کمال خود وجود داشت، دیگر نمی بایست چاپ و انتشار دانشنامه بزرگ مازندران که حاصل بیش از دو دهه تلاش مستمر صدها اندیشمند و پژوهشگر برچسته از اهالی تاریخ و فرهنگ و زبان و ادبیات و هنر است، در طی آمد و شد چند دولت و چند استاندار و چند مدیرکل فرهنگ و ارشاد و...همچنان بر زمین بماند. در حالی که گاه برای موضوعات بسیار کم اهمیت تر از دانشنامه بزرگ مازندران، میلیاردها تومان در استان هزینه شده و می شود. استاد جهانگیر نصری اشرفی -سرپرست دانشنامه مازندران- هم مجبور نبود که سالها برای دریافت حمایت از تامین کمتر از سیصد میلیون تومان هزینه چاپ و انتشار این دانشنامه با درهای بسته با قفل وعده های عمل نشده و شعارهای توخالی روبرو شود.

اگر شور و شعور مسوولانه در حوزه فرهنگ و هنر در غایت و کمال نسبی خود قرار داشت که دیگر بسیاری از ناشران و محققان و مولفان حوزه فرهنگ و هنر که سالها عمر خود را عالمانه و صادقانه و مسوولانه نثار فرهنگ و هنر ملی و بومی خود در مازندران کرده اند و می کنند ، برای انتشار آثار خود این همه دچار مشکلات و احساس تنهایی ناشی از بی مسوولیتی در ایجاد فضای عادله حمایتی از اهالی فرهنگ و هنر نبودند! و از این دست است مجموعه شناخت نامه مازندران که ده ها جلد آن آماده شده، ولی اعتباری برای چاپ آن تخصیص نمی یابد.

***

بهاری دیگر فرا رسید. بهاری که فصل رویش دوباره و هنگامه شکوفایی دوباره است. بیاییم در خانه تکانی های خود، عرصه فرهنگ و هنر و مدیریت و سیاست ها و برنامه ها و عملکرد در حوزه فرهنگ و هنر را نیز خانه تکانی کنیم. جامعه ای که در آن فرهنگ و هنر و اهالی آن را قدر و ارج ننهیم و بر صدر ننشانیم، آن جامعه از پیشرفت و توسعه فاصله خواهد داشت.

توسعه ی متوازن و فراگیر و پایدار در جامعه، مستلزم توجه به همه ی ابعاد توسعه و از جمله توسعه فرهنگ و هنر است. باور کنیم که فرهنگ و هنر و اهالی آن در مازندران  غنی هستند، اما فقر فرهنگی و هنری بعضی از مسوولین، مانع اسفاده از ظرفیت ها و فرصت های بی شمار فرهنگ و هنرغنی و فرهیختگان و هنرمندان توانای مازندران است. چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید تا طرحی نو در انداخت.