يکشنبه 5 ارديبهشت 1395-9:4

آیا دولت یازدهم محیط زیستی است؟

مردم باید بدانند چرا استاندار مازندران با انتقال آب سرشاخه های مازندران موافقت کرده است/ با این طرح این ابهام به وجود می آید که  واقعا" دولت کنونی محیط زیستی است؟ ای کاش از مازندران هم روزی یک رییس جمهوری انتخاب شود!


 مازندنومه؛ سرویس محیط زیست و گردشگری، داریوش عبادی، فعال محیط زیست و دبیرعلمی شبکه سازمانهای مردم نهاد و محیط زیست و منابع طبیعی مازندران: خبرهای تاسف بار انتقال آب دریای خزربه فلات مرکزی و انتقال بین حوزه ای  سرشاخه های رودهای مازندران به سمنان و تهران، این پرسش را ایجاد می کند که آیا دولت یازدهم، دولت محیط زیستی است؟

مردم ما با دانستن علت فجایع جبران ناپذیر دریاچه ارومیه، کارون، زاینده رود و سایر نقاط بحران زده کشور، انتظار دارند که دیگر این اشتباه بزرگ و نابخشودنی تکرار نشود، اما به نظر می رسد که مازندران قربانی دیگری است.

     مردم باید بدانند چرا استاندار مازندران با انتقال آب سرشاخه های مازندران موافقت کرده است! مطابق این توافق، آب سرشاخه های حوزه آبخیز هراز( لاسم)، تجن (دودانگه)، نکارود(گلورد) و سوادکوه (خطیرکوه) با احداث سدهایی در بالادست این حوزه ها به استانهای سمنان و تهران انتقال خواهد یافت.

به چه قیمتی؟!

-به چه قیمتی آب سرچشمه روزیه در منطقه سوادکوه (خطیرکوه) با آبدهی 700 لیتر بر ثانیه کاملا باید به استان سمنان تخصیص داده شود (که در حال حاضر اجرایی شده است) و حتی حقابه زیست محیطی 50 لیتر برثانیه استان مازندران نیز قطع شود؟! در همین حوزه در منطقه چاشم، سدی را برای انتقال آن به استان سمنان در دست ساخت دارند.

- با توجه به اینکه سد گِلوَرد در مرحله آبگیری آزمایشی قرار دارد، اما در بالادست این سد و بر روی یکی از سرشاخه های آن سدی برای تامین  آب و انتقال آن به استان سمنان در نظر گرفته شده است.

- در حوزه بالادست سد تجن بر روی سرشاخه های شیرین رود و سفیدرود (با آبی با کیفیت عالی) نیز سدی برای این منظور درنظر گرفته شده و در دست اجراست .

- در حوزه آبگیر کسلیان شیرگاه سدی با ظرفیت مخزن 60 میلیون مترمکعب در نظرگرفته شده که 40 میلیون مترمکعب آن برای استان سمنان و درصورت تآمین این مقدار باقیمانده این ظرفیت (حداکثر20میلیون مترمکعب )به مازندران اختصاص خواهد یافت.

- در حوزه آبخیز هراز در محل تلاقی خروجی سدلار و آبراهه لاسم سدی برای تآمین آب شرب تهران در نظر گرفته شده است.

حال سوال اینجاست؟ کارشناسان و متخصصان بومی و مازندرانی در این تصمیمات چقدر نقش داشتند؟

 نقل شده است که کسانی که دیدگاه ملی ندارند در تصمیمات هم نقشی ندارند. با این نگرش نه تنها بحران محیط زیستی بلکه ناهنجاریهای اجتماعی را هم گسترش خواهیم داد. مسئولیت این کدورت و گسست در همبستگی ملی کیست؟

مسئولان ما چقدر از دانش سدسازی ، انتقال آب بین حوزه ای و معضلات آن مطلع هستند؟ آیا خبر دارند که امروزه در دنیا سدسازی تقریبا منسوخ شده است؟

 آیا از ساختار طبیعی حوزه های آبخیز، پایداری و تعادل هیدرولوژیک حوزه ها و مسایل و تبعات اجتماعی-اقتصادی و زیست محیطی آن آگاهی دارند؟

 استانی همانند سمنان مدعی است مشکل جدی آب آشامیدنی دارد، ولی از سوی دیگر مدعی توسعه کشاورزی و باغداری است! مفهوم این تناقض چیست؟ مگر از ظرفیت طبیعی استان سمنان، به لحاظ میزان تبخیر و شوری خاک و غیره اطلاعی ندارید؟

 تهیه طرح های کلان همانند مدیریت جامع آبخیزها که بسیار هزینه بر، بی نتیجه و واهی است چه دستاوردی برای مدیریت آبخیزها داشته است ؟! نقش این طرحها در تصمیمات و برنامه های کلان کجاست ؟!!

یک پرسش مهم تر؛ رسالت دانشگاه ها و انجمن های علمی در زمینه آب یا در آگاه کردن این مدیران و جلوگیری از این برنامه ها چیست؟ در حال حاضر دغدغه دانشگاههای ما کاهش دانشجو و غیره بوده است. آیا استادان ما از معضلات و تصمیمات خطرناک در حوزه آب مطلع نیستند؟!! تا الان چه واکنش داشتند؟

با این طرح این ابهام به وجود می آید که  واقعا" دولت کنونی محیط زیستی است؟ ای کاش از مازندران هم روزی یک رییس جمهوری انتخاب شود!

*مطالب مرتبط:

انتقال آب دریای خزر: زخمی به روی زخم های قدیمی!

انتقال آب خزر به سمنان؛ مردم فعال، مسئولان منفعل