شنبه 6 شهريور 1395-13:52

با این نمایشگاه نمی شود برای دولت آبرو خرید

مهم نیست متولی اصلی نمایشگاه دستاوردهای دولت در مازندران، استانداری یا ارشاد یا هر جای دیگر است، حرف حساب این است که حضرت عباسی اگر این نمایشگاه فرمایشی و باری به هرجهت را برپا نکنید، کسی به شما خرده نمی گیرد! کلی هم صرفه جویی در وقت و پول می شود. با این نمایشگاه نمی شود برای دولت آبرو خرید.


مازندنومه؛ سرویس سیاسی، سردبیر: سال ها پیش داستانی روسی خواندم که خلاصه اش چنین بود: تزار روس از بلندای کاخ، محوطه و باغ قصر را نظاره می کرد، سربازی را دید که تفنگ بر دوش، فاصله دو درخت را مرتب می پیماید و گشت می زند. از وزیر علت گشت زنی سرباز را بین دو درخت پرسید. وزیر خبر نداشت و از معاونش پرسید. او هم نمی دانست و همین طور تا آخر که سرانجام کهنه سربازی دلیل را چنین بیان کرد که سال ها پیش زیر این درخت میزی قرار داده شد و سران ملل مختلف برای دستیابی به معاهده ای این جا نشستند و جلسه تشکیل دادند. سربازی نیز آن روز فاصله دو درخت را می پیمود و مراقب تشریفاتی نشست بود. جنگ سال هاست تمام شده، از آن سال تاکنون طبق عادت سربازان زیادی اینجا بی دلیل گشت می زنند و کسی هم نمی پرسد چرا؟!

قضیه نمایشگاه هفته دولت چیزی شبیه این داستان است؛ سال هاست در هفته دولت طبق عادت، نمایشگاهی در سالن اداره کل ارشاد مازندران برگزار می شود، علتش را کسی نمی داند. اگر بپرسید می گویند: خب هفته دولت است، پارسال و پیرار سال و سال های قبل از آن داشتیم، امسال هم باید داشته باشیم!

*در سکوتی خاص!

در سکوت و خلوتی خاصی، نمایشگاه هفته دولت امسال روزهای پایانی خود را سپری می کند.

پیش از آن که به درون سالن پا بگذاری، تصور می کنی سازمان ها و ادارات مختلف با دست پر آمده اند تا خدمات خود  و دولت را به نحو مطلوبی بازتاب دهند. وارد که شدی خیلی سریع متوجه تصور اشتباهت می شوی؛ چه، این جا نمایشگاه بنر و پوستر و عکس است و نه چیز دیگر!

گشتی در سالن می زنم: خانمی در بیرون محوطه نان محلی می پزد و می فروشد.  وارد که می شوم اول غرفه چای و کیک و پذیرایی است که خودنمایی می کند! خب هفته دولت باشد، شکم که نباید خالی بماند! وظیفه دولت هم پر کردن شکم مردم است!



* دارت بازی دولتی!

ادامه می دهم...غرفه آرایی چیز غریبی است اینجا، چند تا بنر، نیم دست راحتی یا صندلی و استند و عکس و تمام.

آها اینجا را داشته باشید، غرفه ورزش و جوانان ابتکار به خرج داده و در غرفه اش دارت نصب کرده و فوتبال دستی هم آورده که غرفه دارها حوصله شان سر نرود!  

سالن خلوت است، مانند روزهای گذشته. این را غرفه دارها می گویند. یک گروه از شبکه استانی آمده اند که مشغول فوتبال دستی شده اند. دو دختر جوان هم آن سوتر دارت پرت می کنند!



تا اینجا که مایوس کننده بود. به نمایشگاه دستاوردهای دولت نمی ماند و هر اداره ای هرچه دم دستش داشت،آورده بود تا غرفه را پر کند.

* غرفه های خالی!

روی برخی بنرها گزارش عملکرد چاپ شده بود، کاری که با حداقل هزینه هم می شود در فضای مجازی پخش کرد. کی حوصله دارد در سالن گرم ارشاد بایستد و از روی بنر اعداد و ارقام را بخواند! مطمئنم خودشان هم نخوانده اند.



غرفه بندر امیرآباد کمی با کلاس تر است و مسئول غرفه بسته ای را به دستم داد که حاوی خودکار و دفترچه یادداشت و بروشور بود. ماکتی هم جلوی غرفه گذاشته اند. به نظر می رسد اوضاع مالی بندر به نسبت از سایران بهتر است، بقیه حتی جعبه شکلات های شان هم خالی بود!

داخل یکی دو غرفه کسی نبود. بنده خداها از قرار حوصله شان سر رفته و نیامده بودند. البته جلوتر متوجه شدم تعداد غرفه هایی که متولی ندارد، بیشتر از این هاست. نیازی هم نبود، دیگر چند تا کتابچه و بروشور و بنرکه غرفه دار لازم ندارد!



*چرت قبل از ظهر!

غرفه مسکن روستایی بزرگ تر و ماکت هایی آورده. نیمه دوم سالن غرفه منابع طبیعی با گل، اندکی خود را آراسته است. این طرف سالن، غرفه ها مظلوم ترند، کلا" فقط من بودم. مسئولان غرفه یا با گوشی ور می روند یا صدای بلند موسیقی نمایشگاه را می شنوند که کلافه ات می کند.

ساعت هنوز 12 نشده، طاقت کسانی که داخل غرفه چرت می زدند ولی طاق شده بود. تا یکی نزدیک غرفه می شود با نگاه عاقل اندر سفیه نگاهت می کنند تا وقتی از جلوی چشمان شان کاملا" محو شوی! می شود از نگاه شان خواند که بهت یادآور می شوند: «یارو رو ببین، تو این گرما پا شده اومده نمایشگاه هفته دولت؛ ملت عجب بیکارند!»

*عزیزم خواب نازه!

غرفه شیلات تور و مانکن گذاشته، لابد این ها به هفته دولت ربط دارد و من نمی فهمم! جلوتر «در غرفه بازه، عزیزم خواب نازه!» کمی می ایستم تا شاید بنده خدا -غرفه دار- بیدار شود. نه خیر! مثل این که ساعت هاست کسی این طرف سالن نیامده و طرف راحت گرفته خوابیده. عکسی از او گرفتم. بعد روی شانه اش زدم و بیدارش کردم  و با خنده گفتم: «زمزمه عزل مدیرکل شماست، این عکس رو هم اگه پخش کنم در برکناری اش تسریع می شه!» بعد دوتایی خندیدیم. به مازندرانی می گه: « دیروز باغ سر دهیمه، خسته هسمه!»



* چیزی برای گفتن نداره نمایشگاه

یکی از غرفه دارها از دوستان است. دست می دهم و می پرسم: «کی تموم می شه نمایشگاه؟» می گه: « اعلام کردن دوشنبه، اما همین الانش هم تموم شده هست، چیزی برای گفتن نداره نمایشگاه. اصلا شروع نشدکه تموم بشه!»

از گرمای سالن حسابی شاکیه. می خندم و به شوخی بابت ایستادگی و صبر چند روزه بهش تبریک می گم!

گفتم:« انگار یه جور اجبار یا عادته که هر سال نمایشگاه هفته دولت بگذارند،  شما یک فایده و دستاورد این نمایشگاه رو بگو تا من قانع بشم.»

دوست غرفه دار گفت: «از بس تبلیغات ضعیف بوده مردم خبر ندارند که بیان، این به کنار؛ چرا اصرار دارند اینجا -دور میدان امام- نمایشگاه بگذارند که یک ثانیه هم نمی تونی ماشین ات رو پارک کنی! پلیس یا جریمه می کنه یا می بره پارکینگ! مردم چطوری بیان اینجا؟!»

 و ادامه داد: «نمایشگاه رو باید تو پارکی یا فضایی می گذاشتند که مردم حضور داشته باشن و ضمن تفریح، بازدید هم بکنن. اصلا" چرا نبردند نماشگاه بین المللی قائمشهر که فضای خوبی داره؟!»

گفتم:«البته نمایشگاه هایی از این دست عموما" با اقبال مردم مواجه نمی شه، چون چیزی برای خرید وجود نداره و بخش تفریحی و مردمی نمایشگاه لحاظ نشده.»

پاسخ داد: «به همین دلیل هست که غرفه جهاد کشاورزی که محصولات و تولیدات لبنی و فراورده های کشاورزی رو آورده  وهمین طور غرفه های نان محلی و چای، بیشتر با استقبال مواجه شده تا غرفه های ما.»



خداحافظی کردم تا سراغ غرفه جهاد کشاورزی بروم که مجموعه ای از محصولات و تولیدات گیاهی و صنایع دستی و مواد غذایی و لبنی را آورده بود. کمی جذاب تر از بقیه می نمود.

 سر راه غرفه مخابرات بود. به ذهنم رسید که چرا این سازمان ها در نمایشگاه حداقل خدمات ارائه نمی دهند که مردم را علاقه مند به بازدید کنند. مثلا" همین مخابرات نکرد حداقل به غرفه ها یک خط اینترنت بده! یا غرفه شیلات مثلا" خاویار و ماهی زیر قیمت توزیع کنه! یا غرفه دانشگاه علوم پزشکی بیاد تست قند و فشار رایگان بگیره، از دارت بازی که بهتر بود این جوری! مردم هم یه پدرخدابیامرزی به روحانی و دولتش می گفتند!

* نیم ساعته تمام شد

تند تند غرفه ها را دوتا یکی می کردم. شبیه هم بودند و چشمت نمی گرفت که بایستی. رسیدم به غرفه سازمان میراث فرهنگی که با تنور محلی و وسایل سنتی آرایش شده بود. از گردشگری و میراث فرهنگی چیزی ندیدم، فقط  صنایع دستی و ادوات مردم شناسی آورده بودند که ارتباطی با هفته دولت نداشت. همیشه و همه جا می توان این چیزها را آورد و نمایش داد.

خب نیم ساعته بازدید تمام شد.  تازه نصفش را هم با دوستم در غرفه اش صحبت کرده بودم. شلوغی نمایشگاه همان روز نخست بود که استاندار و بقیه آمده بودند، بقیه روزها خلوت. خیلی خلوت.

 برداشتم از نمایشگاه دستاوردهای دولت همان یک بسته ی غرفه  بندر امیرآباد بود که البته برنداشتم، دستم دادند!



مهم نیست متولی اصلی این نمایشگاه استانداری، ارشاد یا هر جای دیگر است، حرف حساب این است که حضرت عباسی اگر این نمایشگاه فرمایشی و باری به هرجهت را برپا نکنید، کسی به شما خرده نمی گیرد! کلی هم صرفه جویی در وقت و پول می شود. با این نمایشگاه نمی شود برای دولت آبرو خرید.