يکشنبه 11 مهر 1395-18:45

مشکی پاییز

دو شعر از احسان مهدیان -شاعر بنام ساروی- به بهانه محرم حسینی.


شعر نخست:

شرط است جلودار علم داشته باشد

از تشنگیِ قافله غم داشته باشد

حق است غزل خوان بشود ریگ بیابان

وقتی که زنی خسته، جَنَم داشته باشد

راضی نشو ای شعر که دردانه ی آقا

بر صورت خود جای ورم داشته باشد

باید که بدوزد وسط خطبه گُسَل را

این زلزله ای نیست که بم داشته باشد

فی الحال بگرددپی معشوق در این راه

از تشنگی اش قافیه کم داشته باشد

شک نیست بمیرد یکی از روی تاسف

این کوفه اگر رنگ ستم داشته باشد

باید که یزیدبن معاویه در این شهر

چون یک سگ بدکاره شکم داشته باشد

با این همه بغضی که ندارد سر پایان

مادر، بنویسید ! حرم داشته باشد .....

شعر دوم:

 باد

لحظه بوسیدن بود

حس شط العرب روی اروند

کشیدن ماهی کوچولوها برخلاف آب

به سمت نور پاییز،

دل در دلمان جابجا شد

چشم در سمت خانه

کور بود

بین الحرمین

خون سرخ را جلا می داد، حسین

تمام باورمان

به حسین

عباس

همه طاقت مان در خون و گل و آب شناور

پاییز

دلداده رنگ هایی که به سرخی زدند

پاییز محرم در لای این همه مشکی

مشکی پاییز

محرم در اشوب رنگ ها

سیاه

زمین رمق نداشت

به حسین تکیه داده بود

باد

رنگ بوسه داشت

در لحظه وداع زینب

و زینب

و زینب

و زینب تمام باورمان به راهی که...

اصلا شهید حرم بهانه است

دل مان برای پهلوی شکسته مادر

درد دارد.