سه شنبه 27 مهر 1395-9:35

کودکان کار...

بازتولید آسیب‌های اجتماعی پشت چراغ قرمز

مدیرکل امور اجتماعی استانداری مازندران: اگر مردم از سر دلسوزی به کودکان کار کمک نکرده و از آن‌ها چیزی نخرند مسأله به طور اساسی حل می‌شود/ معاون اجتماعی بهزیستی مازندران: 20 مرکز شبانه‌روزی در مازندران داریم که یکی از آن‌ها ویژه کودکان زیر 3 سال و مابقی مخصوص کودکان 3 تا 18 سال است.


مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، احسان شریعت: شاید آن‌ها هم قربانی باشند. قربانی سیستم اقتصادی و اجتماعی بیماری که کودکان را مجبور به کار آن هم از نوع سخیف و پست پشت چراغ قرمزها و کنار خیابان‌ها می‌کند. وقتی دستمال به دست شیشه‌های خودروهای پشت چراغ قرمز را پاک می‌کنند، وقتی بسته‌های دستمال کاغذی که مشخص نیست چه کسانی آن‌ها را در اختیارشان می‌گذارد به سمت مشتری تعارف کرده و با خواهش درخواست خرید می‌کنند، وقتی فال و آدامس و باتری می‌فروشند و وقتی حتی برخلاف روح پاک‌شان دست به تکدی‌گری می‌زنند، کمتر کسی فکرش را می‌کند که مسبب دیدن چنین صحنه‌هایی در شهر همه ما هستیم. آن‌ها ساعت کاری ندارند. هر هنگام نیازهای واقعی یا سوادگری‌های عده‌ای پشت پرده آن‌ها را فراخواند مجبورند با هزار قسم و التماس چیزی به مردم و عابران بفروشند.

در چند سال اخیر این پدیده اجتماعی در اغلب شهرهای کشور از جمله شهرهای مازندران مشاهده شده و نه تنها چهره شهرها را مخدوش ساخته، بلکه موجب تولید آسیب‌های بسیار فراوانی شده که کم‌ترین آن‌ها رواج فرهنگ فقر و خشونت و سوء‌استفاده از کودکان است.

چند روزی می‌شود که از بازگشایی مدارس گذشته و کودکان و نوجوانان مازندرانی به کلاس درس رفته‌اند. اما با نگاهی سطحی به برخی شهرهای مازندران می‌توان برخی کودکان را دید که سر بعضی چهارراه‌ها از هر راهی برای کسب درآمد استفاده می‌کنند.

ساعت 5 غروب سر یکی از چهارراه‌های استان چندین نوجوان حدود 12 ساله دستمال به دست شیشه خودروهای متوقف شده در پشت چراغ قرمز را پاک کرده و از راننده طلب دستمزد می‌کنند. کمی آن‌طرف‌تر دو دختر کم سن و سال می‌خواهند چند بسته دستمال کاغذی را به اجبار بفروشند: -«مدرسه میری؟» -«آره کلاس هفتم هستم.» -«اینجا توی خیابون چیکار می‌کنی؟» فرار می‌کند و دور می‌شود...

پذیرش حدود 70 کودک کار در مراکز مازندران

چه دارای سرپناه باشند و چه نباشند، چه دارای خانواده باشند و چه نباشند، کودک کار محسوب شده و لزوم رسیدگی به آن‌ها برای مقابله با این پدیده ضداجتماعی ضرورت دارد. معاون اجتماعی بهزیستی مازندران در این باره به همشهری می‌گوید: «کودکان کار چه درصورت تکدی‌گری و چه کارهایی نظیر پاک کردن شیشه خودرها و فروش اقلام مختلف، باید رسیدگی شوند. به همین منظور مراکزی در مازندران داریم که آن‌ها را در آن‌جا نگهداری می‌کنیم. سالانه حدود 70 کودک از کل استان را در این مراکز پذیرش کرده و مورد آموزش قرار می‌دهیم.»

«فاطمه پورفاطمی» با بیان این‌که تأکید سازمان بهزیستی بر این است که آن‌ها نزد خانواده‌های‌شان باشند، می‌افزاید: «پس از پذیرش در مراکز نگهداری، تیم مددکاری فعال شده و در درجه نخست سعی می‌کند آن‌ها را نزد خانواده‌های‌شان بازگرداند. در این کار بررسی‌هایی انجام می‌شود تا صلاحیت خانواده‌ها مورد تأیید قرار گیرد. چنانچه خانواده دارای صلاحیت باشد کودک به آن‌ها تحویل داده شده و خود خانواده نیز مورد حمایت قرار می‌گیرد تا به توانمندی فکری و معیشتی برسد.»

وی با اشاره به شرایط صلاحیت‌دار نبودن خانواده‌ها، خاطرنشان می‌کند: «چناچه خانواده دارای صلاحیت نباشد یا کودک خانواده‌ای نداشته باشد به سراغ خویشاوندان نزدیک همچون پدربزرگ و مادربزرگ یا عمو، عمه، دایی و خاله می‌رویم تا از آن‌ها نگهداری کنند. اگر این مرحله نیز محقق نشد، با حکم دادگاه خودمان از کودک نگهداری کرده و به صورت تمام وقت در مراکز بهزیستی ساماندهی می‌شوند.»

20 مرکز شبانه روزی بهزیستی در مازندران

معاون اجتماعی بهزیستی مازندران اظهار می‌کند: «20 مرکز شبانه‌روزی در مازندران داریم که یکی از آن‌ها ویژه کودکان زیر 3 سال و مابقی مخصوص کودکان 3 تا 18 سال است. همچنین مراکز 3 تا 6 سال مختلط و از 6 سال به بالا به صورت جداگانه برای دختر و پسر بوده و در محدوده‌های سنی مختلف تقسیم‌بندی شده است.»

وی همچنین به مراکز روزانه نگهداری کودکان کار نیز اشاره کرده و می‌گوید: «مرکز حمایتی آموزشی کودک و خانواده به صورت روزانه چنین کودکانی را از خیابان‌ها جمع‌آوری کرده و با دادن خدماتی همچون غذای گرم، لباس، لوازم ضروری و مواردی از این دست به آن‌ها رسیدگی می‌کند. اما مهم‌ترین کار این است که با آموزش و سرگرم کردن آن‌ها کاری کنیم تا آن‌ها کمتر به فکر بازگشت به خیابان‌ها باشند. در همین راستا به وضعیت تحصیلی‌شان رسیدگی کرده، آن‌ها را مورد آموزش قرار داده و شرایط ورزش را برای‌شان مهیا می‌کنیم.»

تمهیدات لازم برای حل این معضل اجتماعی

پورفاطمی راهکار حل این مسأله را جداکردن تدریجی کودک از محیط خیابان دانسته و می‌افزاید: «با توانمندسازی خانواده‌ها باید سعی شود این کودکان به تدریج از آن محیط نامناسب دور شده و رغبتی برای بازگشت به خیابان نداشته باشند. باید کاری کنیم کودکی که ساعتی 25 هزار تومان درآمد دارد دست از این کار کشیده و به حالت طبیعی بازگردد. آن‌ها در خیابان در معرض انواع آسیب‌ها قرار دارند که باید به هر نحوی از این محیط دور شوند.»

مدیرکل اجتماعی استانداری مازندران نیز درباره تمهیدات لازم برای رسیدگی به این کودکان به همشهری می‌گوید: «با اینکه شعاع کاری این پدیده بسیار بزرگ است، اما تلاش‌ها برای حل آن ادامه داشته و تاکنون مراکزی همچون مرکز کیان‌مهر در ساری تا حد زیادی در راستای کاهش این پدیده موفق عمل کرده‌اند. آن‌ها در مرحله نخست شناسایی شده و مورد بررسی‌های پزشکی و بهداشتی قرار می‌گیرند و سپس در مراکز ساماندهی می‌شوند. اما چنانچه برای بار چندم شناسایی شوند به مراکز قضایی معرفی می‌شوند.»

«عیسی قاسمی طوسی» یکی از دست‌اندازها در حل این معضل را محدودیت مالی شهرداری‌های استان دانسته و می‌افزاید: «یکی از اصلی‌ترین نهادها در حل این مشکل شهرداری‌ها هستند که در برخی موارد خوب عمل شده، اما با نقطه آرمانی فاصله دارد. طبق ماده 55 قانون شهرداری‌ها، این نهاد باید در مورد جمع‌آوری کودکان کار و متکدیان وارد عمل شود. اما شهرداری‌هایی که با محدودیت منابع مالی مواجه هستند کمتر در این زمینه فعال هستند.»

چرا صورت مسأله پاک نمی‌شود؟

اما نکته مهم در این است که ریشه مشکلات شناسایی شده و چنین آسیب‌هایی به صورت اساسی حل شود. مدیرکل اجتماعی استانداری مازندران راهکار اساسی برای حل این معضل را آموزش فرهنگی مردم دانسته و اظهار می‌کند: «اگر مردم ما از سر دلسوزی به این افراد کمک نکرده و از آن‌ها چیزی نخرند مسأله به طور اساسی حل می‌شود. اما متأسفانه مردم ما روحیه مهربان و دلسوزی داشته و گمان می‌کنند می‌توانند به آن‌ها کمک کنند. به همین خاطر این پدیده دائماً بازتولید می‌شود و ادامه حیات می‌دهد.»

وی با بیان این‌که رسانه‌ها باید رسالت آموزش و اطلاع‌رسانی به مردم را در این زمینه به خوبی ایفا کنند، می‌افزاید: «حتی در برخی موارد حس نوعدوستی برخی از افراد چنان گل می‌کند که مانع از جمع‌آوری این افراد از شهر می‌شوند. باید به مردم اطلاع‌رسانی شود که این کار محبت نبوده و حتی به زیان آن کودکان تمام می‌شود. باید به آحاد جامعه آموزش داد که با کمک کردن به این افراد تکدی‌گری و آسیب‌های اجتماعی نهادینه می‌شود.»

یک استاد دانشگاه نیز در این زمینه اعتقاد دارد این مردم هستند که به این ضد فرهنگ دامن می‌زنند. دکتر «محمدرضا سلیمانی» که پژوهش‌های فراوانی در زمینه آسیب‌های اجتماعی در مازندران انجام داده در این باره به همشهری می‌گوید: «باید با آموزش شهروندان این امر را نهادینه کنیم که از سر دلسوزی به این افراد کمک نکنند و کاری کنیم تا فایده کار برای این کودکان کم شده و هزینه آن بالا رود.»

وی می‌افزاید: «تنها هزینه این کار برای کودکان و خانواده‌های آن‌ها صرف وقت و کمی انرژی در کنار خیابان است. اما در قبال این هزینه، فایده فراوانی نصیب آن‌ها شده و درآمد زیادی کسب می‌کنند. اگر مردم با آن‌ها همکاری نکنند فایده این کار برای‌شان کم شده و دیگر صرفه‌ای ندارد که بخواهند وقت و انرژی برای این کار بگذارند. باید با اطلاع‌رسانی محیطی در شهر شهروندان را از عواقب کارشان آگاه کنیم. شاید 2-3 هزار تومان برای مردم جامعه پولی نباشد و از سر دلسوزی به کودکان داده شود، اما در مجموع برای آن‌ها پول فراوانی می‌شود که به ادامه این پدیده ضداجتماعی دامن می‌زند.»