جمعه 29 بهمن 1395-18:2

پرونده فرهنگی و هنری دولت یازدهم در گفتگو با لطف الله آجدانی

بازگشت امید به سرزمین فرهنگ و برخی بی تدبیری ها

پرونده 3// نویسنده و پژوهشگر مازندرانی: در دولت تدبیر و امید، با درجات متفاوتی، از جمله در فضای فرهنگ و هنر، در کلیت تفکر، سیاست ها و برنامه ها و اهداف برنامه های فرهنگی، مجالی برای تنفس اهالی فرهنگ و هنر، تنفس در هوای آزادتر، سالم تر و امن تر پدید آمده است/ نمی فهمم که چرا باید هنوز بعضی از مدیران و مسوولان در حیطه های مدیریت اجرایی فرهنگ و هنر، بر اهداف و سیاست های فرهنگی و هنری رییس جمهوری و مطالبات و ضرورت های حوزه فرهنگ و هنر و اهالی فرهنگ و هنر بخندند و آن را به هیچ انگارند.


مازندنومه، سرویس فرهنگی و هنری: لطف الله آجدانی، تاریخدان، نویسنده چند جلد کتاب و پژوهشگر اهل آمل است که آثار قلمی و مناظره هایش با چهره های معروف، برای اهل فرهنگ و دانش آشناست. با اجدانی درباره عملکرد فرهنگی و هنری دولت حسن روحانی گفتگو کردیم.

مازندنومه: ارزیابی شما از فراز و فرود روند تاریخی و اجتماعی فرهنگ در ایران چیست؟

آجدانی: در گستره تاریخ تحولات فرهنگی، آن چه را که از آن به عصر طلایی فرهنگ و تمدن ایران اسلامی یاد کرده اند، نتیجه و نشانه گزاره هایی چون آزاداندیشی، خردگرایی، فرهنگ دیالوگ و به ویژه دیالوگ های علمی و فرهنگی است که سرمایه های درخشانی از امکان و فرصت زایش و پویش علم و فرهنگ را در جامعه ایران فراهم ساخت.

میراثی گرانبها از گزاره ها و آموزه هایی که با تعطیل شدن و کم سو شدن چراغ آنها در ادوار مختلف تاریخی، با درجات متفاوتی به انحطاط علوم عقلی و تصلب ساختار و نهادهای فرهنگی انجامید.

در چنبره ای از آن انحطاط و تصلب ، اندیشه های مولد و فرهنگ خلاق و پویای ایرانی - اسلامی از تحرک افتاد و در سایه حاکمیت تصلب و انسداد فکری و فرهنگی، دیالوگ های فرهنگی جای خود را به مونولوگ بخشید و آزادی های اندیشه و اندیشه های آزاد جای خود را به سرکوب آزاد اندیشی و دگراندیشان داد.

از پی آمدهای جزم اندیشی و افراطی گری ها و خشونت طلبی های فکری و فرهنگی، تنگ شدن فضای مناسب برای امکان گفتمان فکری بالنده و فرهنگ آفرین و تمدن ساز در ایران بود.فضایی متصلب و عقیم که در آن با محدودکردن امکان تبادل و تعامل فکری و فرهنگی، چراغ امید به غنای فکری و فرهنگی کم سو گردید و از عصر طلایی فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی جز خاطره ای تاریخی، سرمایه های درخشان چندانی برجای نماند. عقلانیت و اعتدال حلقه مفقوده و غایب بزرگ در سرگذشت و سرنوشت تلخ اندیشه و فرهنگ ایران در ادوار و مقاطعی از تاریخ بوده است.

مازندنومه: در فرآیند تاریخی سرگذشت و سرنوشت فرهنگ و اهالی فرهنگ در جامعه ی ایران، پس از پیروزی انتخاباتی دکتر روحانی در سال 92 و عملکرد و دستاوردهای دولت تدبیر و امید در حوزه فرهنگ  را چگونه ارزیابی می کنید؟

آجدانی: در استمرار کوشش هایی چند در تاریخ معاصر ایران برای تعالی فرهنگی، طرح گفتمان عقلانیت و اعتدال از سوی دکتر روحانی و تلاش بعضی از هم اندیشان و حامیانش در رقابت های انتخاباتی یازدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی، بیش و پیش از آن که یک شعار باشد، انعکاسی از  تلاش برای تولید و بازتولید ضرورت تاریخی تحقق و کاربرد گفتمان عقلانیت و اعتدال در حوزه های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و تلاش مدیریت اجرایی برای عبور از گذرگاه ها و تنگناهای موجود است.

بدون آن که بتوان پاره ای از تلاش ها و دستاوردهای بعضی از مدیران و متولیان دولتی پیشین در حوزه های مختلف فرهنگی در ایران را نادیده گرفت ، نمی توان از برابر این واقعیت فرار کرد که در نتیجه پاره ای افراط و تفریط ها، عرصه های مختلف فرهنگی با درجات متفاوتی مبتلا به برخی تنگ نظری ها و بی تدبیری ها در مدیریت فرهنگی شد.

در چنین شرایطی، دکتر حسن روحانی و هم اندیشانش با گفتمان و رویکرد عقلانیت و اعتدال و کوشش در قالب دولت تدبیر و امید نشان داده اند که به اعتلای فرهنگ و هنر در کشور و جامعه علاقه مند و باورمندند.

در واقع در پناه همین علاقه مندی و باورمندی دولت تدبیر و امید در کلیت سرشت خود و نیز به اعتبار پاره ای دستاوردهای نسبی درخشان دولت تدبیر و امید در حوزه  چاپ و نشر کتب، کاهش تصدی گری دولت در حوزه فرهنگ و هنر،  تاسیس و گسترش فرهنگسراها و حمایت از تشکل های مدنی در حوزه های فرهنگی ، حمایت از آزادی ها و امنیت قانونی نویسندگان و اهالی فرهنگ و هنر و قدر و ارج نهادن اهالی فرهنگ و هنر، به رغم وجود پاره ای کاستی ها و حتی بعضی انتقاد در این زمینه، می توان گفت که در دولت تدبیر و امید، با درجات متفاوتی، از جمله در فضای فرهنگ و هنر،  در کلیت  تفکر، سیاست ها و برنامه ها و اهداف برنامه های فرهنگی، مجالی برای تنفس اهالی فرهنگ و هنر، تنفس در هوای آزادتر، سالم تر و امن تر، فراهم و  پدید آمده است که از بازگشت امید به عرصه های  فرهنگی در جامعه خبر می دهد.

مازندنومه: تحلیل شما از ارزیابی عملکرد دولت تدبیر و امید در حوزه های فرهنگی در استان مازندران چیست؟

آجدانی: ابتدا بسیار ضرورت و اهمیت دارد که میان قلمرو اختیارات قانونی دولت در عرصه های مختلف فرهنگی، با قلمرو سایر متولیان و نهادهای مرتبط با بسیاری از حوزه های فرهنگی یا موثر بر آن حوزه ها و در مواردی حتی تعیین کننده در آن حوزه ها، تفاوت و تمایز قایل شویم.

البته ممکن است میان دولت به عنوان قوه مجریه و دستگاههای اجرایی ذیل دولت در حوزه های فرهنگی، با درجات متفاوتی با سایر متولیان و نهادهای مرتبط و موثر در حیطه های مختلف فرهنگ در سطوح ملی و محلی تعامل و همکاری هایی هم وجود داشته باشد، اما واقعیت این است که قلمرو اختیارات و نفوذ دولت و دستگاههایی اجرایی وابسته به آن در حوزه های فرهنگی محدودیت های خاص خود را در پاره ای از تصمیم گیری ها، سیاست گذاری ها، برنامه ریزی ها، اجرا، منابع مالی و..خود را دارد.

جدای از متولیان قانونی رسمی از حوزه های بیرون از اختیارات و قلمرو قانونی قوه مجریه، متاسفانه در مواردی با چالش های ناشی از متولیان غیر رسمی و حتی بعضی اقدامات غیرقانونی و فراقانونی در بعضی از حوزه های فرهنگی و هنری مواجه هستیم که خارج از اراده و سیاست های دولت است.

در واقع بسیار اهمیت دارد که در هرگونه ارزیابی کارشناسی از عملکرد دولت تدبیر و امید در هر حوزه ای از جمله حوزه فرهنگ و هنر چه در سطح ملی و چه در سطح استانی و شهرستانی و محلی  به محدودیت های قانونی قوه مجریه و بعضی چالشهای خارج از اراده و اختیارات دولت ، توجه شود.

من به عنوان یک آشنا با فرهنگ و عضوی از خانواده قلم و فرهنگ، بر این باورم  به رغم این که هنوز با یک شرایط و فضای ایده آل در حوزه های فرهنگی فاصله داریم، اما به طور نسبی گام های فرهنگی دولت تدبیر و امید رو به جلوست. گامهایی که البته هم بعضی از ناهمسویی های موجود در میان بعضی از متولیان چند گانه حوزه های فرهنگ و هنر در کشور و جامعه و هم بعضی اقدامات غیرقانونی و فراقانونی عده ای در حوزه فرهنگ و هنر و نیز حضور بعضی از مدیران ضعیف و حتی در پاره ای موارد به دور از اصل و ضرورت شایسته سالاری در عرصه های فرهنگ و هنر در چه سطح ملی و چه در سطح محلی، چالش های جدی پیش روی  دولت تدبیر و امید در حوزه های فرهنگ و هنر است که برون رفت از این چالشها، نیازمند عزم و اجماع جدی همه دلسوزان فرهنگ و هنر ایرانی واسلامی در همه سطوح اهالی فرهنگ و هنر از یک سو و همه ی نهادهای حاکمیتی و نه فقط دولت است.

پس از استقرار دولت تدبیر و امید در مازندران، نیز در راستای سیاست ها و برنامه های دولت تدبیر و امید در حوزه فرهنگ و هنر، با درجات متفاوتی تلاش هایی در سطوح مخلتف صورت گرفته که با توجه به بسیاری از موانع و چالشهایی که خارج از اراده و اختیارات و سیاست ها و برنامه ها و مواضع دولت تدبیر و امید در کشور و استان  پیش روی فرهنگ  و هنر و اهالی فرهنگ و هنر قرار گرفته است، به طور نسبی شاهد پاره ای اتفاقات خوب ناشی از عملکرد دولت تدبیر و امید در حوزه های فرهنگ و هنر در مازندران هستیم که غیر قابل انکار اما هنوز کافی نیست.

من به عنوان یکی از اهالی فرهنگ، می فهمم که مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران و یا حوزه  فرهنگی استانداری مازندران را مجموعه ای از محدودیت ها و موانع مالی و غیر مالی خارج از اراده و کنترل دولت تدبیر و امید احاطه کرده است. اما به عنوان یکی از اهالی فرهنگ ، نمی فهمم که چرا باید هنوز بعضی از مدیران و مسوولان نه فقط بیگانه با دولت تدبیر و امید، تاکید می کنم مدیران بیگانه با دولت تدبیر و نه لزوما اصولگرایان اعتدال گرای حامی دولت تدبیر و امید ، که معتقدم از اصولگرایان معتدل و شایسته می توان و باید در دولت اعتدال گرا و شایسته گرای تدبیر و امید بهره گرفت؛ بلکه  مدیران و مسوولان نه چندان فرهنگی در حیطه های مدیریت اجرایی فرهنگ و هنر، بر اهداف و سیاست های فرهنگی و هنری رییس جمهور روحانی و مطالبات و ضرورت های حوزه فرهنگ و هنر و اهالی فرهنگ و هنر بخندند و آن را به هیچ انگارند و بیشتر  اوقات فرهنگی و هنری  خود را در عیان و نهان به یمن تغزل سیاسی خود با مخالفان دولت تدبیر و امید و  سیاست های  فرهنگی اش، نرد  عشق می بازند!

من به عنوان یک اهل فرهنگ، نمی فهمم که چرا هنوز یک مازندران با چند قرن پشتوانه تاریخ و فرهنگ و تمدن درخشان، هنوز در چاپ یک « دانشنامه بزرگ مازندران»  که حاصل بیش از یک دهه تلاش ارزنده علمی  چند صد  پژوهشگر برجسته در سطح محلی و بومی به سرپرستی استاد جهانگیر نصری اشرفی است، در کوچه و پس کوچه های وعده های عمل نشده، سالهاست که در انتظار چاپ و نشر درمانده است!

من به عنوان یک اهل فرهنگ، نمی فهمم چرا در سایه فرمانداری چون دکتر شادمان، و سایه امن و سازنده صبغه و تلاش فرهنگی این چهره سیاسی و نماینده عالی دولت تدبیر و امید در
نوشهر بارقه های امید های فرهنگی دولت تدبیر و امید، در میان بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر آن شهر زنده و پرفروغ است،  اما در شهر من آمل، فیلمساز و کارگردان جوان و با استعدادش، که در جشنواره های ملی و بین المللی بر سکوی نخست می ایستد، فرماندار شهرش که اتفاقا اهل دانش و فرهنگ و حداقل روی کاغذ چارت سازمانی، فرماندار ویژه و معاون استاندار است، او را حتی لحظه ای کنار خود نمی نشاند و قدردانی به نشانه قدرشناسی از او بر زبان و قلم نمی آورد! و نه با نگاهی ویژه، که حتی با نگاهی کوتاه و گذرا ، کوتاه تر و گذراتر از  عکسهایی که با این و آن می گیرد و در اینستاگرام خود می گذارد و  به آنها افتخار می کند، به افتخارآفرینان صحنه های فرهنگ و هنر ما در سطح ملی و بین المللی ، افتخاری نمی کند!؟

   فرهنگ و هنر دو رکن اصلی و اساسی توسعه و پیشرفت هر کشور و جامعه است. یادمان باشد در کارنامه مسوولان با توجه به اهمیت فرهنگ و هنر در جامعه، توجه بیش از پیش مسوولان در حمایت از فرهنگ و هنر، یکی از الزامات تحقق سیاست ها و برنامه های فرهنگی دولت تدبیر و امید و از نشانه های توسعه محور و فرهنگ دوست و هنر پرور بودن آن مسوول است.

چه در مقام متولی مستقیم فرهنگ و هنر و چه در مقام متولی سیاست ، اگر  یک مسوول، دل در گرو فرهنگ و هنر داشته باشد، مصالح و منافع فرهنگ و هنر را قربانی بی تدبیری و ناتوانی خود یا قربانی اشتهای خود برای حفظ  میز و صندلی ای که قبل از او نیز کسانی بسیار بر آن نشسته اند و بعد از او نیز بسیار کسان دیگری بر رویش خواهند نشست نخواهد کرد و آن قدر سلامت و صداقت و شجاعت خواهد داشت که یا در حوزه وظایف خود ، توانمند و شایسته خدمت کند، یا جای خود را به توانمندان وشایستگان آن حوزه دهد. 

چه هم دولت تدبیر و امید در سرشت و اهداف خود متکی بر جوهره ی شایسته سالاری است و نه عرصه ی فرهنگ و هنر، عرصه تفنن و ناتوانی است. اهالی فرهنگ و هنر را چه در مقام متولی فرهنگ و هنر و چه در مقام متولی سیاست،  باید قدر و ارج نهاد و بر صدرشان نشاند. و دیگر هیچ.