يکشنبه 14 خرداد 1396-15:23

به یاد سارو(1)

تنها صداست که می ماند

زری وفایی -گوینده پیشکسوت رادیو- از زنده یاد محمدرضا جعفری -سارو- می گوید: سارو هر چه در توان و بضاعتش داشت برای هنر گذاشت و کم هم نگذاشت. به قول خودش که همیشه می گفت: «باید به رسالتم عمل کنم.»


مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، زری وفایی، مجری رادیو: جامعه هنری شهر و استانم، دردمند هجر مردی است که دردکشیده ی زمانه بود- زنده یاد محمدرضا جعفری-

سارو خنیاگری مهربان بود. رنج دیگران، رنج او بود و همواره با ساز و نوایش برای مردم آرامش به ارمغان می آورد.

هرگاه از درد مردمش می گفت، این بیت را می خواند: چو عضوی به درد آورد روزگار / دگر عضوها را نماند قرار

آشنایی من و سارو به سال 1376 برمی گردد. او ساده و بی ریا برای ضبط دکلمه ی آلبوم «آزادگله» از من دعوت به همکاری کرد. در ادامه در خلق «آدما» و «چوپان دروغ نمیگه» هم افتخار همکاری را با سارو داشتم.

در اثر کودکانه ی «چوپان دروغ نمی گه» نظر سارو این بود که چوپانان شان و منزلتی فراوان دارند و چوپان هرگز دروغ نمی گوید، همین شد که این داستان را تبدیل به اثری صوتی کرد تا به کودکان درستکاری و راستگویی را القا کند.

  حضور مهربانانه و حق شناسی برادرانه او تا امروز ادامه یافت و ارتباط خانوادگی ما دمی قطع نشد.

سارو در جامعه هنری ناسپاسی کم ندید، ولی در اراده اش برای خلق اثر و خدمت به موسیقی زادگاهش خدشه ای وارد نشد.

رنج بیماری هم مانع فعالیت او نشد و به گونه ای با سرطان کنار آمده بود.

سارو هر چه در توان و بضاعتش داشت برای هنر گذاشت و کم هم نگذاشت. به قول خودش که همیشه می گفت: «باید به رسالتم عمل کنم.»

اینک ماییم و هزاران افسوس در فراق این هنرمند خدوم شهرمان. مردی بی ادعا، هنرمند، هنردوست و مهربان که از بین ما رفته است، اما آثار و صدای سازش برای همیشه ماندگار خواهد بود. تنها صداست که می ماند.

شرح عکس:مراسم رونمایی از آلبوم های آزادگله 2 و مشتی پلوری/ اسفندماه 1393 با اجرای خانم زری وفایی

لینک گزارش مراسم: سارو: موسیقی سنتی، مدیون موسیقی مازندران و کردستان است