چهارشنبه 31 خرداد 1396-13:51

یادداشت سردبیر مازندنومه درباره کنش های تغییر استاندار مازندران

این سودا را باید برهم زد

«وکیل»ی دست «شهردار»ی را می گیرد و این سو و آن سو می برد و  «پرزنت» اش می کند، آن یکی از جایی دیگر -انگار صاحب نفوس قدسی است- پیام می فرستند که کارش را تمام کرده و در حال آمدن به مازندران است و...البته اینی که داریم «سرّ و مرّ»، صدارت خویش را تا پایان سال تمدید کرده و بر این ادعاست که این بساط فعلا" به راه است/ استاندار آینده مازندران هرکه باشد و هر زمان که آید باید بزرگ منش و مقتدر  باشد و برند مازندران. این سویدای درون برای کوتوله های سیاسی و موج سوارها و تازه به دوران رسیده ها خام و عبث است و این سودا را باید برهم زد.


مازندنومه؛ سرویس سیاسی، سردبیر: شاید خود حسن روحانی هم هنوز نداند کابینه تازه اش را چه چهره هایی آذین خواهند بست. اولویت نخست خبری رسانه ها نیز این روزها ترکیب دولت آینده نیست؛ این جا اما در مازندران، عده ای اولویت نخست شان پوشیدن قبای صدارت استانداری آینده است، برای خود یا «کیس» مدنظر؛ قبایی نه برازنده تن و صد البته گشاد!

«وکیل»ی دست «شهردار»ی را می گیرد و این سو و آن سو می برد و  «پرزنت» اش می کند، آن یکی از جایی دیگر -انگار صاحب انفاس قدسی است- پیام می فرستد که کارش را تمام کرده و در حال آمدن به مازندران است و...البته اینی که داریم «سرّ و مرّ»، صدارت خویش را تا پایان سال تمدید کرده و بر این ادعاست که این بساط فعلا" به راه است. والعهده علی الراوی!

این که استان ما به هوای تازه احتیاج دارد را همه غیر از این هایی که بر صدر نشسته اند و قدر می بینند، پذیرفته اند؛ لیکن اکنون و این روزها آیا گاه تغییر است؟ هنوز که در پای تخت خبری نشده است؟!

*خواب خوش یک شهردار

شهردار مرکز مازندران ماه هاست که شب ها با رویای استانداری به خواب می رود و روزها به جد پیگیر می شود تا شاید باد شمال، پیغام خوشی را برایش بیاورد و سوز درون اش را فرو نشاند و خواب اش بالاخره تعبیر شود.

از یک سو دم پر آن نماینده هم شده است و به جای آن که بماند و به ابهامات و پرسش های فراوانی که منتقدانش مطرح کرده اند پاسخ گوید، می کوشد با فرار به جلو، از شفاف سازی در امان ماند و از نسیم بهاری، پیغام یارش بشنود و از شهرداری به استانداری درآید. از سوی دیگر نیز تکلیف شورایی که حساب ویژه برایش باز کرده اند، هنوز مشخص نشده و فعلا" که این شورا متولد نشده، «جیک دمرد» شده است!

*مدیریت حاج اکبری!

استاندار موجود هم «حاج اکبر» گونه سه سال است تنها حرف خود را زده و حرف فرادستانی که او حتما" باید بشنود. تو گویی او گوشی برای شنیدن حرف های ما فرودستان ندارد.

«حاج اکبر»کری بود که هنگام جنگ اول، وقتی انقلابیون دموکرات طرفدار آلمان در کرمان پیروز شده بودند، او در جمعی سخنرانی کرد و گفت: مردم بدانید دنیا در دست انگلیسی هاست و آلمان در محاصره است و پیروز نخواهد شد. بی خود از این ها طرفداری نکنید.

مستمعان فریاد زدند: پیرمرد بیا پایین، بی خود نگو. و بد گفتند و تهدید کردند.

حاج اکبر کر، حرف خود را تمام کرد و سپس رو به جمعیت گفت: ای مردم، آیا حرف های مرا شنیدید؟ همه گفتند آری، شنیدیم، اما بی خود گفتی!

او با همان آرامش گفت: دیگر عرضی ندارم، ولی این را هم شما بدانید که هر چه شما گفتید و فحش دادید، من نشنیدم، چون  همان طور که می دانید من کاملا" کر هستم!

در مثل مناقشه نیست؛ گرفتار «حاج اکبر» هایی شده ایم که هر چه مردم و دلسوزان بگویند، نمی شوند. در 4-3 سال گذشته آن چه نقد و راهنمایی و دلسوزی بود شنیده نشد و به در بسته استانداری خورد و اینان راه خود را رفتند. هزار حرف زده شد و هزار خواهش و آیا، اما آن چه دیدیم «هزار كار نكرده و  هزار كاش و اگر و هزار بار نبرده....» بود.

تا چیزی بگویی فی الفور آماری بیرون می دهند که ایهاالناس ما در بیکاری در فلان نقطه ایم و در صادرات بهمان مرتبه، در فلان کار اولیم و در بهمان موضوع تقدیر شدیم!

در دوره دوم دولت روحانی به مدیرانی پاسخگو، پاکدست، حامی واقعی دولت و باتدبیر نیاز داریم.

تغییر یک ضرورت است، هرچند هنگام آن حالا نیست، وقتی در پای تخت تغییری ایجاد نشده است.

* این سودا را باید برهم زد

بحث اصلی این است که لابی گری نباید سبب شود در گرد و غبار سیاسی، به  «گیوه خوابانده های لخ لخ کن»  برسیم که آن گاه:

این گرد و غباری که تو انگیخته ای / باران دوصدساله فرو ننشاند

صدارت استانداری باری به هر جهت نیست. مدیری با وزن و رده ملی طلب می کند. کسی که امتحان پس داده،کاربلد، شفاف، شایسته و پاکدست باشد. کسی که بر سرش اجماع وجود داشته باشد. کسی که دردها را بشناسد و راه درمان داشته باشد، راستگو و خلاق و  اخلاق مدار باشد و مهم تر این که در بند کسان نباشد و  آزاده باشد، که گفته اند:

این زندگی، حلال کسانی که همچو سرو  /  آزاد زیست کرده و آزاد می روند.

احزاب، روشنفکران، رسانه های مستقل و حامی دولت، بزرگان تصمیم ساز و برندهای مازندرانی این بار نباید در دام لابی گری و عشق بازی های سیاسی گرفتار آیند. هر چند اکنون کمی زود است، لیکن رودست نباید خورد.

استاندار آینده مازندران هرکه باشد و هر زمان که آید باید بزرگ منش و مقتدر  باشد و برند مازندران. این سویدای درون برای کوتوله های سیاسی و موج سوارها و تازه به دوران رسیده ها خام و عبث است و این سودا را باید برهم زد.