سه شنبه 28 شهريور 1396-6:18

در گفتگو با دانا و کمند کبیری مطرح شد:

موسیقی مازندران تفکر جدید می خواهد/ آموزش و نظارت در آموزشگاه ها می لنگد

موسیقی مازندران نیازمند تفکر جدید است/ تعدد آموزشگاه ها این سوال را پیش می آورد که آیا به تعداد مربیان این آموزشگاه ها، نیروی متخصص داریم؟/ سیستمی که مجوز می دهد هم می لنگد. نباید فضا به گونه ای باشد که هر کسی در این عرصه مدعی باشد. ارشاد برای کسانی که زحمت کشیده اند سختگیری می کند اما نیامدند به موسسه های موسیقی بگویند که خروجی ضعیف دارند/ فضای مجازی و تکنولوژی، به موسیقی ضربه وارد کرده است/ صدا و سیما در مسیر سانسور است و گزینه خوبی برای هدایت خوانندگان جوان نیست.


مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، سردبیر+کلثوم فلاحی: موسیقی و شعر مازندران با نام کبیری ها عجین شده است. خانواده ای که چند نسل، در خدمت موسیقی و ترانه هستند، از مرحوم غلامرضا کبیری گرفته تا پسرانش آریا و کارن پسرش که فارغ التحصیل موسیقی است؛ رها و دانا کبیری و کمند و کیارا که فرزندان دانا هستند.

کبیری ها سال گذشته آموزشگاهی راه اندازی کردند و به سهم خانواده خود، بخشی از آموزش موسیقی فرزندان این خطه را به عهده گرفته اند. ساعاتی را میهمان خانواده کبیری در آموزشگاه آنها بودیم و از موسیقی گپ زدیم. کیارا آن طرف هنرجو داشت و نتوانست بیاید و ما با دانا و کمند شروع کردیم.

چرا این قدر دیر آموزشگاه موسیقی در ساری راه اندازی کردید؟

دانا کبیری: سال های سال بود که بچه ها به دنبال تاسیس آموزشگاه موسیقی بودند، اما من خیلی موافق نبودم. کار سختی است چون آدم از تولید می ماند. بچه ها علاقه مند بودند و خودم هم به سال های بازنشستگی رسیدم و این گونه شد که آموزشگاه را تاسیس کردیم. در روز دو تا سه ساز تدریس می کنیم، دوست ندارم اینجا شلوغ باشد و ساز هنرجوها با هم آمیخته شود.

چه سازهایی آموزش می دهید؟

دانا کبیری: نگاه ما بر تدریس سازهای تخصصی کلاسیک و خارجی مانند ابوا، کلارینت، ساکسیفون، پیانو و مانند این هااست. در ساری خیلی آموزشگاه داریم که دیگر سازها را تدریس می کنند.



مشاهده می کنیم که برخی با چند ماه کلاس رفتن و کمی آموزش، خود را در مرتبه استادی می بییند و به تدریس موسیقی اقدام می کنند. آیا کسی که 6 ماه یک ساز یاد گرفته، می تواند به هنرجویان دیگر آموزش بدهد؟

دانا کبیری: 6 ماه که هیچ، حتی قبول ندارم که فردی بعد از 6 سال حضور در کلاس های موسیقی، بخواهد به تدریس بپردازد. مشکل موسیقی ما همین افراد هستند. چنان استاد زیاد شده که استادان واقعی این حوزه، از استاد خواندن آنها شاید شرمنده شوند. کسی که می خواهد موسیقی تدریس کند علاوه بر علم موسیقی باید روان شناسی بداند. فقط ساز زدن مهم نیست. خیلی افراد را می بینیم که بعد از 2 سال شاگردی و آموختن پنج ترانه، به تدریس پرداخته و فقط همان چند قطعه را که یاد گرفته اند آموزش می دهند. اینها اغلب گوشی کار می کنند و اصول تدریس را نمی دانند و مردم هم متوجه این قضیه نیستند.

کمند به خانم ها و کودکان آواز و پیانو آموزش می دهد. محدودیت های بانوان در عرصه موسیقی کم نیست. چطور با این محدودیت ها کنار آمدید؟

کمند کبیری: محدودیت ها که بسیار زیاد است. گروه های بانوان مجبور هستند از خواننده مرد استفاده کنند تا بتوانند همه نوع مخاطب داشته باشند. شاید سلوی اپرا را بانوان بتوانند در تهران بخوانند اما در مازندران این اتفاق نمی افتد. بانوان در همه زمینه ها محدودیت دارند و به نظرم باید برای رفع این محدودیت ها، صبوری کنند. از گرفتن مجوز و تمرین و اجرا برای بانوان مشکلاتی وجود دارد، باید سعی کنیم کورسوهای امید را حفظ کنیم تا کمرنگ تر از این نشود.

در ساری با تعدد آموزشگاه های موسیقی مواجه هستیم. این آموزشگاه ها چه خروجی دارد؟ شما از وضعیت آموزشگاه خودتان رضایت دارید؟

دانا کبیری: در ساری 22 آموزشگاه موسیقی داریم و اینها غیر از موسسه های فرهنگی و هنری است. این موسسه ها برای فعالیت در هر یک از رشته های هنری باید مجوز آن حوزه را دریافت کنند، در حالی که این اتفاق نمی افتد. این در حالی است که موسسات آموزش موسیقی برای تمدید سالانه فعالیت، همه مراحل دریافت مجوز را باید از ابتدا طی کنند.

همان طور که در ورودی ساختمان دقت کردید ما برای این آموزشگاه تابلویی نصب نکردیم و تبلیغاتی انجام ندادیم، اما کلاس های ما پر است و به خاطر نام کبیری، به این آموزشگاه می آیند.

کمند کبیری: تعدد آموزشگاه ها این سوال را پیش می آورد که آیا به تعداد این آموزشگاه ها، مربی و نیروی متخصص داریم؟ مثلا" موسیقی کودک مبحث بسیار مهمی است اما به آن پرداخته نمی شود چون فکر می کنند کار آسانی است. تدریس یک فن است. ممکن است فردی نوازنده خوبی باشد اما ممکن است مدرس خوبی نباشد.

البته برخی فعالان در عرصه موسیقی هستند که با وجود نداشتن تجربه و کارنامه قابل قبول، ادعاهای زیادی دارند.

دانا کبیری:بله، این افراد، نتیجه عملکرد نادرست صدا و سیما، حوزه هنری و ارشاد هستند. خیلی ها هنوز تصور می کنند جوان مازندرانی عاشق للـه وا است. الان جوان روستایی مانند جوان شهری لباس می پوشد و زندگی می کند، دیگر روستایی و شهری وجود ندارد و این مرز از بین رفته است. حالا این جوان موسیقی پاپ  و پر حرکت دوست دارد، ضمن اینکه به زبان خود هم علاقه مند است و خب، جذب همین افرادی می شوند که عنوان کردید.

جامعه ایرانی و مازندرانی، موسیقی را به شکل علمی نمی شناسد. خب بخشی از زندگی ما شادی است و این خلا باید پر شود. برخی فعالان حوزه موسیقی مازندرانی که عمدتا" جوان هستند، در کار خود ریتم ایجاد کرده و با شعر محلی و بسته بندی زیبا، قطعاتی را تحویل مردم داده اند تا بزم آنها پر شود. سوال پیش می آید که چرا اینها طرفدار دارند؟ شما سال هاست که کارشناس موسیقی صداوسیما هستید. از این منظر پاسخ دهید.

دانا کبیری: مردم نیازمند شادی هستند و ارکسترسمفونیک و خیلی چیزهای دیگر را نمی شناسند. وقتی تولد برگزار می کنند مجبور می شوند به سمت این نوع موسیقی بروند و ما نمی توانیم مخالفت کنیم. اما سند موسیقی مازندران به هیچکس نباید داد. این حق را نداریم. باید ببینیم مردم چه می خواهند، ضمن حفظ سلیقه مردم، باید حرمت موسیقی را هم حفظ کنیم.

 موسیقی مازندران نیازمند تفکر جدید است. مشکل این است که ننشستیم فکر کنیم که چه می خواهیم و به کجا می خواهیم برویم. خواستیم خودمان را سرگرم کنیم و مردم سرگرم شوند، برنامه ای پر شود. به این فکر نکردیم از خواننده ها می توان استفاده کرد.

صدا و سیما می تواند به سراغ فعالان این جنس از موسیقی رفته و شعر خوب در اختیار آنها بگذارد، موزیسین و ناظر خوب هم در کنار انها قرار دهد و این موسیقی را هدایت کند. اما نه ارشاد و نه صدا و سیما این کار را نمی کنند. مردم خسته شدند از بس للـه وا و کمانچه از صداوسیما دیدند و گوش کردند.

کمند کبیری: از نظر علمی، صدا و سیما در مسیر سانسور است و گزینه خوبی برای هدایت خواننده های جوان پاپ  نیست. چه بسیار شعر و موسیقی که در صف دریافت مجوز باقی مانده و از آن عبور نکرده است. این افراد از منظر شعر و آهنگسازی، فقیر هستند و این گونه می شود که امثال حامد همایون یا تتلو در کشور یا فلان خواننده جوان در مازندران دارای طرفدار می شوند. این مشکل باید آسیب شناسی شود که چرا چنین فردی با این سطح از موسیقی، طرفدار دارد.

به نظرم فضای مجازی و تکنولوژی، این ضربه را به موسیقی وارد کرده است. برخی چون ترانه می گویند تصور می کنند لزومی ندارد عروض و قافیه بدانند. پیشکسوت ها قهر کردند و به کنج رفتند و فضا برای این افراد باز شد. پیشکسوت ها زود دلشکسته می شوند در حالی که باید در میدان باقی بمانند و این افراد را هدایت کنند.

وقتی این مشکلات وجود دارد که ریشه آن در نبود نظارت و آموزش کافی است، شما چرا کمتر کار می کنید؟

دانا کبیری: وقتی جوان بودم حمایت ها بیشتر بود، حالا کارم کمتر شده است. جوانان امروز از من بیشتر و جدیدتر فکر می کنند و عرصه را برای آنها باز گذاشتیم. از سویی نمی گذارند کنار این جوانان باشیم و راه را به آنها نشان دهیم. کسانی را برای راهنمایی این جوانان می آورند که خودشان دارای مشکل هستند، کسانی که کلید سل را از خط میخی تشخیص نمی دهند. از ما استفاده نمی کنند چون در دایره آنها نیستیم. اگر شخصی آگاه، بالای سر خواننده های جوان تر باشد، باد سر آنها هم می خوابد و متوجه می شوند که کار در این عرصه، سختی هایی هم دارد.

سیستمی که مجوز می دهد هم می لنگد. نباید فضا به گونه ای باشد که هر کسی در این عرصه مدعی باشد. ارشاد برای کسانی که زحمت کشیده اند سختگیری می کند اما نیامدند به موسسه های موسیقی بگویند که خروجی ضعیف دارند.

من برای دریافت مجوز راه اندازی آموزشگاه، مشکلات زیادی داشتم. به من پیام دادند باید در مصاحبه شرکت کنی. من از آقای مدیرکل فرهنگ و ارشاد مازندران سوال می کنم که چه کسی می خواهد از من مصاحبه تخصصی بگیرد؟ حداقل خودم را آماده کنم تا بتوانم سوالات را جواب دهم!

اعتقاد دارم از همه ظرفیت های موجود باید در مسیر درست استفاده کنیم، اما می بینیم که برخی اسامی مدام تکرار می شوند. مسئولان فرهنگی مازندران چه وقت می خواهند از این پیله خارج شده و ببینند که موسیقی آذربایجان و کردستان چه کرده است؟ فرد مقصر نیست بلکه با مشکل سیستم مواجه هستیم.



نظرتان درباره موسیقی تلفیقی مازندرانی چیست؟ شاید کسی ذوق داشته باشد و از سازهای خارجی در کنار سازهای محلی استفاده کند، اما پاسخ علمی برای کار خود ندارند. علم موسیقی در این زمینه چه می گوید؟

کمند کبیری: فیوژن باید باشد اما در کنار دانشی که از آن استفاده شود. هر ساز، گستره و توانایی موسیقایی خود را دارد، باید بدانیم کدام ساز با کدام آهنگ هماهنگ تر است، این علمی است که باید بدانیم. شاید تصور مردم از رهبر ارکستر این باشد که فردی با دو چوب به روی سن می آید و دستها را به این سو و آن سو می برد در حالی که رهبر ارکستر باید گستره صوتی سازها را بداند و بر آن اساس، ارکستر را رهبری و هدایت کند.

هنر با ذوق زنده است اما باید با دانش همراه شود. شاید برای کسی که شنونده است و گوشش به تنظیم موسیقی، آشنا نیست این تلفیق های ذوقی، خوشایند باشد اما برای اهل فن، ذوق هنری با علم، پذیرفته می شود.

دانا کبیری: هر ساز یک توانایی برای خود دارد. چرا در دنیا ساکسیفون و پیانو را در چند نوع می سازند؟ چون این سازها آکوردهای مختلف دارند و برای جای خاصی استفاده می شوند، در حالی که چنین وضعیتی را در سازهای خودمان نمی بینیم. وقتی یک ارکستر بزرگ خارجی می بینیم که صدای قشنگی دارد به دلیل نوع سازبندی است.

ساز ابوا یک اکتاو صدای زیبا دارد و آهنگساز خوب باید بداند کدام نت در کدام ساز، زیباتر است. در موسیقی مازندران این کار را نمی کنیم. تلفیق موسیقی مازندرانی با سازهای خارجی، به سواد موسیقی برمی گردد که البته هیچ کنترلی در این زمینه وجود ندارد.

سئوال آخر را از کمند می پرسیم. شما دانش آموخته کارشناسی موزه از دانشگاه میراث فرهنگی و کارشناسی ارشد پژوهش هنر از دانشگاه هنر تهران هستید و از 6 سالگی وارد کار موسیقی شدید و سال هاست می خوانید و ساز می زنید و تدریس می کنید. تصور می کنید چه سنی برای آموزش موسیقی مناسب است؟ اگر کسی در کودکی برای آموزش نیامده آیا در بزرگسالی با مشکل آموزش مواجه می شود؟

کمند کبیری: برای هیچ کاری، هیچ وقت دیر نیست. اینکه بگوییم چون فردی سن بالایی دارد، پس نمی تواند موفق باشد تصور درستی نیست. البته طبیعی است که جذب علم در سن بالاتر شاید کندتر صورت گیرد اما تجربه نشان داده این قشر افراد، پشتکار بیشتری دارند و با تمام وجود، درس ها را تمرین می کنند. اگر نوابغ را کنار بگذاریم معتقدم که موسیقی نیازمند پشتکار است.

در بین هنرها، موسیقی این قابلیت را دارد که دو نیمکره مغز را با هم به کار اندازد. موسیقی یک مامن برای افراد آسیب دیده است، تخلیه روحی را در افراد آسیب دیده منجر می شود و دوستی است که هرگز به افراد آسیب نمی زند.