سه شنبه 30 آبان 1396-18:55

پس از زلزله دهشتناک کرمانشاه؛

چرا مردم به حساب صادق زیباکلام پول ریختند؟

استقبال گسترده از پیشنهاد زیبا کلام یرای کمک به مردم زلزله زده کرمانشاه موجب شگفتی همگان شد. سوال اصلی این است که چرا چنین پیشنهادی از جانب یک استاد دانشگاه با استقبال گسترده ای روبرو شد؟ و دلایل جامعه شناختی همیاری مردم با این نخبه دانشگاهی چیست؟


 

مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، محمدباقر یوسف نیا پاشا، دکتری علوم سیاسی دانشگاه تهران، مدرس دانشگاه: در همان ساعات اولیه پس از زلزله کرمانشاه ، صادق زیبا کلام به عنوان نخبه ای دانشگاهی با اعلام شماره حسابی خواهان کمک به زلزله زدگان کرمانشاه شد.

این اقدام با استقبال گسترده مردم از شهرهای گوناگون روبرو و ظرف چند روز حدود دو میلیارد تومان مبلغ نقد و مقدار زیادی اجناس جمع آوری شد.

استقبال گسترده از پیشنهاد زیبا کلام موجب شگفتی همگان شد. سوال اصلی این است که چرا چنین پیشنهادی از جانب یک استاد دانشگاه با استقبال گسترده ای روبرو شد؟

دلایل جامعه شناختی آن‌ به طور اجمال بررسی می شود:

۱- اعتماد به نخبه دانشگاهی واجد شرایط: مردم به نخبه دانشگاهی اعتماد دارند که در میان مردم و با مردم باشد و نه صرفا دانشگاهی که چند کتاب و نظریه را مطالعه کرد و با مشکلات جامعه سر و کاری ندارد. سابقه زیباکلام در دهه های اخیر نشان می دهد که او با اقشار متعدد ارتباط دارد و با درد و رنج آنها آشناست. او در زمره استادانی نیست که در چارچوب آکادمیک نظریه پردازی کند و به طور عینی با معضلات جامعه در گیر نباشد. بلکه او از جمله استادانی است که روزمره با ارتباط چند جانبه با اقشار متعدد از معضلات آنان آگاه است، انتقادها و راهکارهای کارگشا بیان می کند و در پی راه حلی برای رهایی از آسیب ها و چالش هاست. این مهم را آحاد جامعه به خوبی درک می کنند.

۲- مردم به درستی وقایع را رصد کرده، مواضع افراد و گروه ها را تحلیل می کنند. در واقع آنان داور خوبی هستند. آنها به صاحب نظری ایمان دارند که به منافع ملی می اندیشد، دغدغه اش توسعه همه جانبه کشور و ارائه راهکار برای حل مشکلات مردم است و نه منافع ایدئولوژیک شخص و گروه خاص. چنانچه در تاریخ ایران استادان زیادی بودند که مورد توجه قرار نگرفتند و اندکی از آنان را جامعه پذیرا بود.

گرچه در این رهگذر ممکن است که نخبگان اشتباه محاسباتی داشته باشند که آن هم قابل اصلاح است و هر نخبه ای دچار آن می شود که می تواند آنها را منطبق با واقعیات جامعه تغییر دهد و به نحو درست اصلاح کند. مردم در مسیر وقایع می فهمند که نخبگان در مسیر اصلاح و منافع ملی گام بر می دارند.

۳_  همکاری نکردن اقشار گوناگون با بعضی از نهادها که مدعی ارائه خدمت به زلزله زدگان بودند، از این واقعیت نشان دارد که آنها به برخی از سازمان ها و نهادها کم اعتماد شدند. این مسئله که تا حدود زیادی ناشی از عملکرد گذشته است، باید به طور جدی از جانب دولت آسیب شناسی و برای رفع، راه حل اساسی بیان شود تا دولت اعتماد عمومی از دست رفته را بازیابد.

با تحلیل چند سویه زلزله کرمانشاه و ترسیم مثلث؛ دولت، نخبگان و مردم به خوبی متوجه می شویم که مردم در واقعه اخیر کمتر به بعضی از سازمان ها و نهادها کمک کردند اما به همیاری با برخی نخبگان واجد شرایط خاص مانند زیباکلام جهت کمک به زلزله زدگان علاقه بیشتری نشان دادند.

این مسئله هم وظیفه نخبگان را سنگین تر می کند که نسبت به حل مشکلات جامعه اهتمام بیشتری داشته باشند و هم مسوولیت دولت را که نسبت به بعضی نارسایی ها و تغییر و اصلاح آنها مساعی لازم را به کار بندد.