سه شنبه 26 دی 1396-10:11

گفت‌وگو با تعمیرکار ساعت میدان ساعت ساری؛

سه نسل ساعت‌سازی در خانواده «دانش»

تعمیرکار برج ساعت ساری: شهرداری در پرداخت هزینه‌ها تعلل می‌کند، امروز فاکتور تعمیر ساعت بدهیم معلوم نیست چه زمانی این هزینه را می‌پردازد/ اگر من تعمیر برج ساعت را انجام ندهم باید منتظر باشند کسی از تهران بیاید و این کار را با قیمت گزاف انجام دهد.


 مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، کلثوم فلاحی: نزدیکی میدان مرکزی شهر ساری و در سمت راست کاروانسرای «بهرام اتر» یک مغازه وجود دارد پر از تیک تاک. «حجت دانش» 56 ساله، اهل و ساکن ساری است. مغازه ساعت‌سازی دارد و تعمیرات ساعت انجام می‌دهد، پدر و پدربزرگ او هم در این حرفه فعالیت می‌کردند. پدربزرگ وی، روحانی بود که در کنار مسجد جامع ساری، به حرفه تعمیر ساعت مشغول بود. دانش، ساعت‌های میدان ساعت ساری و سایر ساعت‌های فرودگاهی منطقه شمال کشور را هم تعمیر می‌کند. این گفت‌وگو را بخوانید:

چگونه وارد حرفه ساعت‌سازی شدید؟

بیش از 35 سال است که به تعمیر ساعت مشغول هستم، 18 ساله بودم که به این کار مشغول شدم، پدرم ساعت‌ساز بود. با احتساب پدربزرگم، سه نسل ساعت‌سازی با بیش از 80 سال سابقه در خانواده ما جاری است. پدربزرگم روحانی معروف شهر بود که هم تعمیرات ساعت انجام می‌داد و هم منجر داشت. مغازه پدربزرگم در سال‌های 1320 در مقابل در اصلی مسجد جامع ساری بود، در زمان خود جزو نخستین تعمیرکارهای ساعت ایران حساب می‌شد. پس از پدربزرگم، پدرم هم در آن مغازه کار می‌کرد.

چه کارهایی در اینجا انجام می‌دهید؟

 تعمیر ساعت به ویژه ساعت‌های عتیقه و قدیمی، ساعت‌های بزرگ و میدانی مثل ساعت برج ساعت ساری و برج ساعت فرودگاه‌ها در منطقه شمال کشور را انجام می‌دهم. ساعت مسی رنگ میدان شهرآشوب ساری را من ساختم، قطعات را تهیه و در اینجا مونتاژ کردم.

ساعت‌هایی که برای تعمیر پیش من می‌آورند اگر اینجا نتوانم تعمیر کنم دیگر آن ساعت درست نمی‌شود چون بسیاری از قطعات را خودم به شکل دست‌ساز درست می‌کنم. قطعات برخی ساعت‌ها وجود ندارد تا تعمیرکار دیگری بتواند آن را تعمیر کند و اغلب هم توان تولید قطعه برای تعمیر ندارند.

یعنی همکاران جوان شما، خیلی اشرافی بر تعمیر ساعت ندارند؟

گاهی به اجبار به کاری روی می‌آوریم اما پس از فعالیت در آن زمینه، علاقه‌مند می‌شویم. در هر کاری باید علاقه و پشتکار وجود داشته باشد، این دو مکمل هم هستند و یکی بدون دیگری، کار را پیش نمی‌بردa.

 نسل جدید که فقط می‌خواهد روزگار بگذراند از روی اجبار وارد این حوزه کاری می‌شود، چند صباحی در زمینه ساعت‌سازی، فروشندگی می‌کند و بعد به کار دیگر مشغول می‌شود، چون این کار درآمد چندانی ندارد کسی می‌تواند مقاومت کرده و ادامه دهد که عاشق تعمیرات ساعت باشد.

اغلب همکاران تازه‌کار ما، در کار تعویض قطعه مثل بند و باطری و موارد این چنینی هستند و کمتر از تعمیرات سردرمی‌آورند. در ساعت‌های قدیمی، انتقال نیرو از چرخ بزرگ به چرخ کوچک بود، در ساعت‌های جدید، انتقال نیرو برعکس است، قدرت مغناطیس از طریق باتری منتقل می‌شود، اکثر همکاران ما این شناخت را ندارند.

من بر روی تکنولوژی ساخت ساعت  به شکل تجربی و علمی، پژوهش کردم و می‌توانم ساعت تولید کنم اما حامی مالی ندارم. شرکت‌های بزرگ ساعت‌سازی، به سختی کار می‌کنند و می‌توانند محصول تولیدی خود را به فروش رسانند.



تعمیرکار برج ساعت ساری هم شما هستید. آخرین بار چه زمانی بود که این ساعت را تعمیر کردید؟

ساعت برج ساعت ساری را در سال 50 تولید کردند و از شرکت سوئیسی به اینجا آوردند. یک مادر ساعت داشت یعنی جعبه‌ای که حالت فرمان ساعت دارد، یک دقیقه کار می‌کرد و به ساعت‌های دیگر فرمان حرکت می‌داد. این ساعت ضربه‌ای بود بعدها دچار مشکل شد و حدود سال 83 بود که به ساعت الکترومغناطیس تبدیل شد و با 2 مادر ساعت کار می‌کرد. بعدها موتور ساعت را تعمیر کردیم.

این ساعت‌ها حافظه دارند و دیگر نیازی به مادر ساعت نیست، در زمان تغییر ساعت رسمی کشور، نیازی نیست به شکل دستی این تغییر را اعمال کنیم، خودشان تنظیم می‌شوند. از 18 سال قبل تاکنون تعمیرات و سرویس چرخ‌دنده برج ساعت ساری بر عهده من است. چند وقت قبل، برج را نورانی کردیم و شب‌تاب دارد. آخرین بار حدود یک هفته قبل بود که ساعت برج ساعت را تعمیر کردم، اتصال برق برای برج ساعت مشکل به وجود آورده و ساعت‌ها را به مدت یک ساعت از کار انداخته بود.

شهرداری در پرداخت هزینه‌ها تعلل می‌کند، امروز فاکتور تعمیر ساعت بدهیم معلوم نیست چه زمانی این هزینه را می‌پردازد. انجام این کارها به صورت دلی و با عشق است، نباید کاری کنند که عشق در مردم بمیرد. تکنسین‌ها مظلوم هستند، انتظار داریم از ما حمایت کنند نه اینکه دل‌آزرده شویم، این مسئله مبتلابه صنعت‌‌کاران کشور است و مختص من نیست.  اگر من تعمیر برج ساعت را انجام ندهم باید منتظر باشند کسی از تهران بیاید و این کار را با قیمت گزاف انجام دهد.