سه شنبه 19 تير 1397-10:45

گفت‌وگو با «احد جاودانی» پس از پایان مدیرکلی فرهنگ و ارشاد اسلامی استان

روزهای سختی را در مازندران گذراندم

مدیرکل سابق فرهنگ و ارشاد مازندران: از نظر کاری روزهای سختی را در مازندران گذراندم. البته وقتی روزهای آخر کاری با روزهای آغازین کارم در مازندران مقایسه می‌کنم، می‌بینم روزهای آغازین سختی‌های بیشتری داشت در این 3 سال نقطه مطلوب نرسیدیم، اما توانستیم بسترهای لازم را برای رسیدن به نقطه مطلوب فراهم کنیم/ زمانی که وارد استان شدم، تقریبا همه نمایندگان مجلس نامزدی برای مدیریت ادارات شهرستانی داشتند.


 مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، اشکان جهان‌آرای: «احد جاودانی» پنجشنبه گذشته پس از حدود 39 ماه حضور در مسند مدیرکلی فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران جای خود را به «محمود شالویی» داد.

او که 19 فروردین 1394 با پایان دوره مدیریت حجت‌الاسلام «عباسعلی ابراهیمی» به عنوان مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران منصوب شد، پس از 3 سال و 2 ماه و 25 روز این مسئولیت را تحویل شالویی داد و برای ادامه فعالیت به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رفت.

در دوره حضور جاودانی در مازندران، هم نقدهایی به فعالیت‌های او مطرح بود و هم اتفاقاتی مانند واگذاری امور اجرایی جشنواره‌ها و فعال کردن انجمن‌های فرهنگی و هنری در مازندران افتاد که مورد تایید اهالی فرهنگ و هنر بود. ضمن این که همه موافقان و مخالفان جاودانی، روی خوش و رفتار محترمانه و سعه صدر را ویژگی برجسته این مدیر می‌دانند. با «احد جاودانی» به مناسبت پایان دوره مدیریت‌اش بر اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران گپ و گفتی داشتیم:

*پس از 39 ماه حضور به عنوان مدیرکل در مازندران، این دوره را چطور ارزیابی می‌کنید؟

با توجه به تجربه کار اجرایی‌ام در چهار استان زنجان، آذربایجان غربی، البرز و تهران، معتقدم کار کردن در استان مازندران نسبت به استان‌های دیگر سخت‌تر است. مازندران پیچیدگی‌های خاصی دارد. یک بخش به خاطر این است که در معرض ورود فرهنگ‌های مختلفی قرار داریم و آدم‌ها هم تاثیرپذیر هستند. شاید تأثیر همین رفت‌و‌آمدهای زیاد و همیشگی به استان و ورود و خروج آدم‌های متنوع از نظر فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است که سبب می‌شود نگاه مسئولان مازندران و شاید هم مردم استان نگاه واحدی نسبت به انتخاب یک مسیر مشخص نباشد. برای همین کار کردن در این استان نسبت به استان‌های دیگر دشوارتر است. حقیقت این است که در مازندران فشار زیادی روی من بود. جمعه گذشته تنها روزی بود که از زمان حضورم در مازندران، پس از 39 ماه صبحانه را در کنار خانواده صرف کردم.

*این یعنی روزهای سختی را در مازندران پشت سر گذاشتید؟

بله. از نظر کاری روزهای سختی بود. البته وقتی روزهای آخر کاری با روزهای آغازین کارم در مازندران مقایسه می‌کنم، می‌بینم روزهای آغازین سختی‌های بیشتری داشت. این که همکاران مجموعه را در مسیری قرار دهم تا بیشتر مدارا با اصحاب فرهنگ و هنر و رسانه استان را بپذیرند و حوزه فرهنگ را بانشاط و پویا کنیم زمان زیادی می‌خواست. هم از نظر اعتباری وضعیت مناسبی نداشتیم و هم از نظر ساختاری شرایط آن طور که باید باشد نبود. همه این مسائل شرایط را برای کار کردن دشوار می‌کرد.

*اکنون که مازندران را به مقصد وزارتخانه ترک می‌کنید، چقدر از چشم‌اندازی که روزهای نخست برای حضور و مدیریت فرهنگ و هنر در استان زادگاه خودتان مد نظر داشتید را محقق شده می‌بینید؟

قطعا به نقطه مطلوب نرسیدیم. اما معتقدم توانستیم بسترهای لازم را برای رسیدن به نقطه مطلوب فراهم کنیم. از همان ابتدای ورود یک آسیب‌شناسی کلی بر فضای فرهنگ و هنر استان انجام دادم. اقداماتی بود که باید برای حل بعضی مشکلات موجود با یک سری رایزنی‌ها حل می‌شد. مثلا در زمینه فضای فرهنگی با مشکل مواجه بودیم و برخی شهرهای ما یک متر هم فضای تخصصی نداشتند. البته هنوز هم این مشکل در استان دیده می‌شود. اما از همان زمان سعی کردم با کمک همکاران دستگاه‌های مختلف را متقاعد کنیم که فضاهای فرهنگی خود را در اختیار اهالی فرهنگ و هنر قرار دهند. تلاش شد که در بودجه تغییرات و رشد داشته باشیم.

فعالیت‌های فرهنگی نظام‌مند نبودند. چون انجمن‌های فرهنگی و هنری در دولت قبل منحل شده بودند و این فعالیت‌ها به مؤسسات فرهنگی واگذار شد. مؤسسات هم به جز پایتخت، در استان‌ها بالندگی واقعی را نداشتند و ندارند. تلاش بر این بود که انجمن‌ها و تشکل‌های مردم‌نهاد فرهنگی فعال شوند که خوشبختانه اکنون نتایج مطلوبی را می‌بینیم.

در حوزه رسانه به تحول نیاز داشتیم و سعی کردیم با برگزاری جشنواره‌ها و آموزش‌های کارگاهی و اعزام منتخبان جشنواره به سفرهای رسانه‌ای خارجی که برای نخستین بار در کشور اتفاق می‌افتاد بود نشاط و پویایی را در فضای رسانه‌ای استان ایجاد کنیم. خیلی از همکاران ما در عرصه‌های مختلف به شکلی خسته بودند و ارتباط خوبی با هنرمندان نداشتند. هنرمندان هم ارتباط خوبی با فرهنگ و ارشاد نمی‌گرفتند. در این دوره تلاش کردم در اوج خستگی هم اگر هنرمندی وارد اداره و دفتر کارم ‌شد طوری برخورد کنم که کرامت او حفظ شود و همکاران ما هم همین‌طور برخورد کنند. یعنی زمینه‌ای را فراهم کنیم که اهل فرهنگ و هنر فکر کنند، فرهنگ و ارشاد خانه‌شان است.

مشکل دیگر انگیزه نداشتن همکاران ما به خاطر انتخاب مدیران ادارات شهرستان‌ها از خارج مجموعه بود. این روند سبب شده بود که همکاران در اداره کل بی‌انگیزه شوند. در این دوره تلاش کردم بتوانم تا حد امکان در همین مجموعه مدیر پرورش یابد و همکاران من بتوانند خودشان را در معرض رقابت با دیگر مدیران قرار دهند و بدانند که در صورت رشد و پویایی، از آن‌ها هم به عنوان مدیر استفاده می‌شود. در این مدتی که بحث رفتن من از استان مطرح بود، وزارتخانه برای جایگزینی نگاهی به یکی از معاونان من داشت که در البته در نهایت آقای شالویی انتخاب شد. اما این که معاونان همین مجموعه اکنون در سطح مدیرکلی قابل ارزیابی هستند از نظرم اتفاق خوشایندی در مدیریت فرهنگ و هنر استان است. با این حال کارهای زیادی دوست داشتم انجام دهم که به دلایل مختلف نشد.

*یکی از اقدامات قابل توجه شما واگذاری مدیریت و برگزاری برخی جشنواره‌های فرهنگی و هنری به اهالی فرهنگ و هنر بود. نتیجه‌ای که از این تصمیم پرریسک مدیریتی مد نظر داشتید گرفتید؟

معتقدم باید فعالیت‌های فرهنگ و هنر و رسانه را به افراد متخصص این حوزه بسپاریم. البته واگذار کردن این‌ها به خود هنرمندان و رسانه‌ای‌ها کار سختی است. چون مدیران چندان موافق این روند نیستند. از سوی دیگر دستگاه‌های نظارتی هم خیلی اجازه نمی‌دادند که این نگرش فراگیر شود. هنرمندان هم خیلی تمرین نکردند که در کنار کار هنری کار مدیریتی هم داشته باشند و جزییات اجرای یک رویداد مد نظر بخش دولتی را مد نظر قرار دهند. نه این که بلد نباشند، به خاطر این که تمرین نکردند. اما من خوشحالم که این کار را در مازندران انجام دادیم. جشنواره تئاتر استانی را به انجمن نمایش و جشنواره مطبوعات را به خانه مطبوعات واگذار کردیم. فعالیت‌های قرآنی به مؤسسات و تشکل‌های قرآنی و فرهنگی واگذار شد و جشنواره موسیقی بومی لیلم توسط یک مؤسسه غیر دولتی برگزار می‌شود. این تصمیم پیامدهایی هم برای ما داشت؛ چون هم باید در برگزاری رویداد همراهی می‌کردیم، هم دستگاه‌های نظارتی را متقاعد می‌کردیم که همکاری کنند و هم اگر تبعاتی داشت به عهده می‌گرفتیم. با این حال محاسنش بیشتر از معایبش بیشتر بود. گاهی فشار زیادی به من و همکارانم وارد می‌شد. تا جایی که بعضی همکاران خسته می شدند و از من گله می‌کردند. اما من اصرار داشتم ادامه دهیم. چون باید تمرین کنیم تا به بالندگی و پختگی برسیم. امیدوارم این روند در استان ادامه پیدا کند.

*یکی از حوزه‌هایی که همواره و حتی در دوره حضور شما مورد انتقاد قرار داشت، بحث نظارت بر رسانه‌ها و کیفیت فعالیت‌های رسانه‌ای در استان بود. فضای رسانه‌ای استان در این مدت رشد داشت یا بر حاشیه‌های آن افزوده شد؟

اگر بخواهیم مازندران را با استان‌های دیگر به جز تهران مقایسه کنیم می‌توانیم بگوییم خوب هستیم. چون فضای رسانه‌ای استان‌ها نمره بالایی ندارد. اما وضعیت کنونی رسانه‌های مازندران در شأن استانی که بیش از 200 دانشگاه و صدها هزار دانش‌آموخته دانشگاهی دارد نیست. یک دلیل این است که در حوزه رسانه افرادی که سواد و دغدغه رسانه دارند زیاد در میدان نیستند. باید مدیریت رسانه‌ها را به کسانی بسپاریم که دغدغه و سواد کار رسانه‌ای داشته و حرمت قلم را نگه می‌دارند. این نکته متأسفانه چندان رعایت نشد.

در این زمینه دستگاه‌های اجرایی هم بی‌تقصیر نیستند. کمتر پیش می‌آید که در دستگاه‌های دولتی اعم از اجرایی و نظارتی و حتی نمایندگان به فعالان ممتاز رسانه‌ای توجه شود. یعنی بیشتر به افراد پرسر و صدا توجه می‌شود که این نگاه اصلا خوب نیست. با وجود این که در جلسات مختلف برای مدیران توضیح می‌دادم و به مسئولان استان می‌گفتم که اثرگذاری محتوا بسیار مهم است، متاسفانه دغدغه برخی مدیران متفاوت بود و به دیده شدن خود یا مجموعه‌شان در رسانه‌ها متمرکز می‌شدند. در حالی که مدیران باید به کارشان بپردازند و به رسانه‌هایی که نگاه ژرف و درست حتی منتقدانه دارند توجه کنند. اگر این نگرش تقویت شود رسانه‌های خوب بیشتر رشد می‌کنند. من هم در این حوزه تلاش کردم، موفقیت‌مان نسبت به استان‌های دیگر بهتر بود، اما آن‌چه که می‌خواستم نشد. چون سیاست‌های وزارتخانه همراهی نمی‌کرد. این که هر کسی مجوز می‌خواهد خیلی زود می‌تواند دریافت کند یا این که یک نفر مجوز چند رسانه دارد مورد تأیید من نیست. بارها در وزارتخانه و در حضور معاون مطبوعاتی با این روند مخالفت کردم. روش درست این است که وقتی یک نفر پس از احراز صلاحیت‌های حرفه‌ای و قانونی مجوز گرفت، بررسی کنیم که کیفیت کارش چطور است و اگر در رسانه‌اش رشد مشاهده کردیم امتیاز بعدی را هم بدهیم. قوانین کنونی سبب می‌شود نتوانیم در مسیر توسعه رسانه‌ای قرار بگیریم. این که یک نفر چند رسانه خریده یا اجاره کرده کار رسانه‌ای نیست، بلکه یک اقدام تجاری به حساب می‌آید.

*به عنوان شخصی که هم مازندرانی هستید و هم تجربه حضور اداری در مازندران را دارید، اولویتی که در فرهنگ و هنر استان به مدیرکل جدید پیشنهاد می‌کنید چیست؟ چه روندی در فرهنگ و هنر استان باید از نگاه ایشان مهم دیده شود تا مسیری که مد نظر داشتید ادامه یابد؟

در مراسم تودیع و معارفه، تعمداً به نکته‌ای اشاره کردم تا به همه مسئولان حاضر در سالن و به ویژه به آقای شالویی و دکتر حسینی معاون پارلمانی وزیر، بگویم که فقط مدیرکل یا مدیر وزارتی باشند که برای آن کار می‌کنند. مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران باید فقط مدیرکل همین وزارتخانه باشد. یعنی فقط برنامه‌هایی که رئیس‌جمهور به واسطه آن از مردم و وزیر از مجلس رأی گرفتند اجرا شود. در این مدت تلاش کردم به همه حرف‌ها گوش کنم، اما به هیچ توصیه‌ای غیر از برنامه‌های سازمانی عمل نکنم. مازندران استانی است که از اطراف به مدیر زیاد توصیه و فشار وارد می‌شود که چه شخصی مدیر شهرستان باشد یا این کار را انجام دهید و ندهید. زمانی که وارد استان شدم، تقریبا همه نمایندگان مجلس نامزدی برای مدیریت ادارات شهرستانی داشتند. اما از بین افرادی که واقعا صلاحیت داشتند، به نمایندگان حق مشورت دادم، نه حق انتخاب. یعنی نامزد معرفی شده نمایندگان را منصوب نکردم. تلاشم این بود که صداهای مختلف را بشنوم؛ خیلی هم وقت می‌گذاشتم. کمتر روز تعطیلی بود که در خانه باشم یا کمتر روزی بود که زودتر از 12 شب به خانه برسم. اما فقط آن چه که سیاست وزارتخانه بود را اجرا می‌کردم. در مازندران اگر مدیری این طور عمل نکند قطعا باید کار را تعطیل کند. چون از نظر سلیقه‌های سیاسی و چهره‌های اثرگذار، استان متنوعی است. مطالبه مردم مازندران هم با مطالبه مردم استان‌های دیگر در حوزه فرهنگ و هنر متفاوت است.

*این موضوع برای خودتان پیش آمد که با مدیران استان در زمینه‌ای بنابر سیاست‌های سازمانی مجموعه مقابله کنید؟

بله. برای مقامات ارشد استان چه در دوره مدیریت دکتر فلاح و چه در دوره مهندس اسلامی، احترام زیادی قائلم، اما هرگز آنچه را که استانداری یا یک مجموعه دیگر از من خواست و خارج از سیاست‌های سازمان بود را اجرا نکردم. برای همین همیشه درگیر بودم. مثلا رسانه‌ای مطلبی را در مورد یک مسئول منتشر می‌کرد، می‌گفتند با این رسانه برخورد کنید، می‌گفتم من باید مشوق توسعه فضای رسانه‌ای باشم، نه این که نقش پلیس را داشته باشم. به مسئولان تأکید می‌کردم که باید مدارا و همراهی کنید. توصیه‌ام این بود که به جای این برخوردها، روابط عمومی‌ها را با به کارگیری نیروهای حرفه‌ای و ماهر فعال کنید تا در مقابل پرسش یک رسانه پاسخ درست و قاطعی داشته باشند. در حالی که روابط عمومی‌ها عمدتاً در دستگاه‌های اداری واحدهای راکد و نیمه‌تعطیلی هستند. بدون این که بسیاری از رسانه‌ها بدانند، خیلی از جاها با مدیران مخالفت می‌کردم تا فشار روی رسانه‌ها را کم کنم. پیشنهاد و خواهشم این است که دوستان در حوزه‌های اجرایی استان به ویژه فرهنگ و هنر که سخت‌ترین حوزه در مازندران است به این نکته توجه کنند. در تمام این مدت تلاش کردیم سیاست‌های وزارتخانه را اجرایی کنیم. دوستان فعال در این حوزه، ضمن شنیدن صدای دیگران، فقط به سیاست‌های اصلی وزارتخانه توجه کنند. این نکته همه بخش‌های دیگر اعم از پروژه‌ها و برنامه‌ها را زیر پوشش قرار می‌دهد.

*اگر نکته‌ای مد نظرتان هست بفرمایید.

خواهشم این است که رسانه‌ها صفحاتی برای فرهنگ و هنر داشته باشند. اگر در حوزه فرهنگ گام برداریم در حوزه‌های دیگر نیز رشد می‌کنیم. به عنوان یک مازندرانی اهل فرهنگ، در حد توان و امکان آماده همکاری با اصحاب فرهنگ و هنر استان و برگزاری نشست‌های گوناگون هستم.