شنبه 8 دی 1397-8:39

اندیشه ورزی، اخلاق و قانون؛

سه غایب بزرگ رسانه های مجازی

  در غالب گروه های مجازی، تعامل و تبادل و تضارب اندیشه ها معنای چندانی ندارد، زیرا اندیشگی در محتوای پیامها غالبا یا وجود ندارد و یا کم رنگ است. آزادی اندیشه و تحمل دیدگاه های متفاوت و مختلف و حتی متضاد که لازمه تضارب اندیشه و افکار است، جای خود را به تصلب فکری و لودگی فکری و لمپنیسم داده است.


 مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، لطف الله آجدانی، تاریخ نگار و فعال رسانه ای: نقش کانال ها و گروه های فضای مجازی با تکیه و نظر به تجربه آن در ایران و مازندران بسیار ناکارآمد و اثربخشی آن در تنویر و اصلاح افکار عمومی بسیار اندک و حتی در بسیاری از موارد مخرب نشان داده شده است‌.

 جدای از گروه های مجازی زرد و بی هدف که با انگیزه صرفا وقت گذرانی پی افکنده شده اند، در بسیاری از گروه ها و کانال های مجازی که نام و ادعای روشنگری دارند نیز به اعتبار محتوای آنها، با نوعی ساده نگری و ساده فهمی و کژتابی های بسیاری روبه رو هستیم که از فاصله زیاد غالب کانال ها و گروه های شکل یافته در فضای مجازی با بلوغ فکری و رسانه ای خبر می دهد .

بسیار جای تاسف است که در گروه هایی که نام ها و ادعاهایی چون «بحث آزاد»،« آبادگران»، «توسعه گران»، «اندیشه های نو»، «اندیشه های آزاد»، « پیشگامان سازندگی»، «تریبون آزاد» و از این دست عناوین پر زرق و برق و پر ادعا را با خود یدک می کشند، جز اندکی، غالبا از محتوای چنان سطحی و سخیفی برخوردارند که از هرچیزی نشان دارند جز تلاش برای آزاد اندیشی، روشنگری، سازندگی و نقد آگاهانه و سازنده و اصلاح امور.

 وجه غالب بحث آزاد بسیاری از کانال ها و گروه ها، برخاسته از آزادی یک طرفه است که در آن به نام آزادی به خود اجازه می دهیم از یکسو به آسانی علیه عده ای تهمت بزنیم، تخریب و تهدید کنیم، دروغ بگوییم، شایعه کذب پخش کنیم و از سوی دیگر به نفع عده ای دیگر دروغ بگوییم، چماق بکشیم، عناوین و القاب دروغین و مضحک در مدح این و ذم آن بسازیم  و دست و دلبازانه شعار  زنده باد و‌مرده باد به زیان یکی و به سود دیگری -از سر جهل یا غرض و مرض و منافع طلبی نامشروع شخصی و باندی- سر دهیم.

انگار که متولد شده ایم و زندگی می کنیم تا پرچم لودگی آلوده به هتاکی و تهمت و تهدید و تخریب این یکی و چاپلوسی و پاچه خواری و‌ پاچه مالی آن دیگری بر زمین نیفتد! و شگفتا که بعضی ها در این راه دور از عقلانیت و اخلاق اجتماعی، چنان عطش سیراب نشدنی دارند که گوئی یگانه خشنودی آنان در زندگی، کسب پیشتازی و مقام اولی در این مسابقه است.

اندیشه ورزی و اخلاق و قانون، سه غایب بزرگ در غالب گروه های فضای رسانه های مجازی ماست. تولیدات بی محتوا و‌کم محتوا جای تولیدات فکری پیش برنده و سازنده را گرفته است.

بسیاری از اظهار نظرها خالی از دانش و آگاهی کافی و حتی  حداقل دانش لازم در باره یک موضوع است. بی سوادی و کم سوادی رسانه ای دیگر تبدیل به یک بیماری رایج شده است. و تاسف انگیز آن که آدم بی سواد و کم سواد رسانه ای اتفاقا از روی بی سوادی و کم سوادیش پر ادعاترین آدمها است که توهم دانایی در او آن قدر شدید و وسیع است که به خود حق اظهار نظر درباره همه چیز را می دهد و هم زمان خود را کارشناس ارشد علوم مهندسی و فیزیک اتمی و علوم سیاسی و جامعه شناس و اقتصاد دان و فیلسوف و ... می پندارد و می نمایاند و بدتر از آن به همین دلیل ، هیچ کسی حق نقد مواضعش را ندارد و همه موظف به پذیرش مواضع او هستند!

  در غالب گروه های مجازی، تعامل و تبادل و تضارب اندیشه ها معنای چندانی ندارد، زیرا اندیشگی در محتوای پیامها غالبا یا وجود ندارد و یا کم رنگ است. آزادی اندیشه و تحمل دیدگاه های متفاوت و مختلف و حتی متضاد که لازمه تضارب اندیشه و افکار است، جای خود را به تصلب فکری و لودگی فکری و لمپنیسم داده است.

 لمپنیسم حاضر در بسیاری از گروه ها و کانال های مجازی که نه برای اخلاق قیمتی قائل است و نه به آن تعهدی دارد، لاجرم و به اقتضای سرشت و حضور غیر اخلاقی و گاه ضد اخلاقی خود، غیبت اخلاق را موجب شده است.

به یاد داشته باشیم که سه غفلت از سه ضرورت اندیشه ورزی و اخلاق و قانون در جامعه و فضای رسانه های مجازی، هیچ دستاوردی ندارد جز ایجاد و گسترش شکاف و فاصله میان فضا و محتوای بسیاری از کانال ها وگروه های مجازی با ضرورت بلوغ عقلانیت و اخلاق و امنیت مدنی در جامعه .