پنجشنبه 7 فروردين 1399-10:21

«پایتخت»، ضد فرهنگ

در فصل ششم پایتخت، دوز فحش و اهانت و دروغ بسیار زیاد شده است. حتی حرف زدن آدم‌ها با هم پر از توهین و جسارت است. فحش می دهند، متلک می اندازند وسطش حرف می زنند. بهتاش وقتی می خواست به رحمت بگوید کجا قایم شود گفت: «برو تو...»! این ها  دیگر طنز نیست، هزل و هتاکی است....


 مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، دکتر علی اکبر شوبکلایی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی: طنز در ذات خود زیباست و سبب هماهنگی است، اگرچه تلخ هم باشد. اما هزل شیرین هم باشد موجب تنفر می شود.

در مجموعه تلویزیونی پایتخت آن چه غلبه دارد سویهء هزل است. شخصیت ها که هر تن از آن ها نماد طبقه و صنف خوداند چنان تحقیر می شوند که چیزی از بودن شان نمی ماند.

بهروز کودکی است که به جرم کودکی رفتارهای سخیف و مبتذل و درهم شکننده از بزرگترها می بیند. خودش را هم پر رو و دریده نشان می دهند که به جرم بی پدری از هر تربیت و ساختگی محروم است. بهتاش هربار که رد می شود یک پس گردنی به او می زند تا پروسه تحقیر کامل شود.

 بهتاش شخصیتی ناسازگار و از آن تیپ آدم هایی که می روند در قالب الهه بی خیالی تا به راحتی بتوانند همه هنجارها را زیر پا بگذارند. بی احترامی به بزرگترها را اگر بگذاریم کنار تحقیر مداومش نسبت به این بچه (بهروز) غیر قابل تحمل است. نظیرش را احتمالا همه در زندگی دیدیم. آدم های بی خرد و سلطه جو و ازخود راضی و خودخواه. برای منفعت و خوش گذرانی گدایی هم می کنند و کاملا هم بدون حس شرمندگی. حرف زدنش پر از توهین و جسارت است مثلا رفتارش با دایی و پسرخاله‌ش که از او بزرگ‌ترند. همه به هم دیگر فحش می دهند و توهین می کنند.

دامنه‌ی شوخی ها به مناسک مذهبی هم کشیده شده است. چقدر با مناسک حج و مواجهه مردم با این نهاد رسم دینی شوخی کردند، این موضوع قبلا سابقه نداشته است که حتی با یک امام زاده شوخی و مزاحی صورت بگیرد. به مناره و گلدسته مسجد و امام زاده هم با نهایت احترام نگاه می شد. اما با مناسک حج شوخی می شود. البته به صورتی خفیف در فیلم اخراجی ها ده نمکی مجید سوزوکی را مثلا به سفرحج می فرستد. این جا اما بسیار گسترده تر می شود.

سنگ زدن به شیطان، تقدس آب زمزم، موضوع و دستمایه شوخی و مزاح در مجموعه ای می شود که هزل بر سر تا پایش حاکم است. کلا توحید و فلاح و رستگاری و اخلاق دینی فراموش می شود و یک سری رسوم و عرفیات برجسته می شود. اگر امری اخلاقی مطرح می شود کاملا سطحی و عامیانه و عوامانه است.

در معرفی عرفیات هم سویه‌ی هزل و رفتارهای بدون ریشه فرهنگی و تاریخی قوی تر است. ضمن یک تابوشکنی و رفتار غیر مرسوم در یادبود مرحوم (حاج) پنجعلی معمولی برنامه رقص آن هم از نوع لات بازی و هنجارشکنان اجرا می شود. در مراسم ولیمه حج نقی معمولی هم خواننده و مطرب می آورند و می رقصند. این تابوشکنی ها و بی رسمی ها شاید مقدمه تابوشکنی ها ی رسمی شود و البته نگران کننده است و ای بسا یک تابو شکنی به نفع تابو سازی های جدید صورت گیرد.

 در کنار این بد اخلاقی ها، تریاک کشیدن شده تم اصلی سریال. حتی آن بچه(بهروز) پی در پی با این موضوع شوخی می کند! شاید در بعضی فرهنگ ها و مناطق این قضیه حل شده باشد و عادی جلوه کند ولی در مازندران این گونه نیست. یکی از دوستان می گفت:من مادر بزرگم سال‌های سال تریاک می‌کشید. من تا همین امروز ندیدم کسی علنی درباره‌ش حرف بزند من هم از استراق سمع فهمیدم.

در فصل ششم دوز فحش و اهانت و دروغ بسیار زیاد شده است. حتی حرف زدن آدم‌ها با هم پر از توهین و جسارت است. فحش می دهند، متلک می اندازند وسطش حرف می زنند. بهتاش وقتی می خواست به رحمت بگوید کجا قایم شود گفت: «برو تو...»! در قسمت ششم نقی پشت تلفن بهبود (مزاحم تلفنی) را به رگبار فحش می بندد که با موسیقی پرش می کنند. بعد توصیه می کند با مزاحم تلفنی فحش بدهید. این ها  دیگر طنز نیست، هزل و هتاکی است. این سطح کلامی هزل ممنوعه است با هر نگرشی. چه از نظر اخلاقی، چه از نظر دینی، چه عرفی، چه هنری و...

بار طنز سریال رو به جای موقعیت‌ها و شوخی‌های معصومانه بر دوش فحش و تحقیر و توهین بار کردند. ناسزاهایی چون بز گر، فرچه و مانند این ها. یا اشاره مدام به قد بلند بهتاش تحقیر ویژگی های ظاهری مردم را کاملا عادی و طبیعی می کند. بعد می گوییم که چرا این همه فرزندان ما هتاک شده اند؟

تکیه کلام های ناهنجار و گاهی غیر اخلاقی بر زبان فرزندان و حتی بزرگانی که دارای فکر و روحی استوار نیستند، جاری می شود. با این توصیف دیدن این سریال به بچه های کمتر از ۱۶ سال توصیه نمی شود.

گرچه سازندگان این مجموعه قصد نداشته و ندارند که به بنیاد فرهنگ جامعه ایرانی یا منطقه ای مانند مازندران آسیبی برسانند ولی پرسش این جاست که چرا آدم های وسط کار مثل نویسنده و کارگردان خودشان متوجه نیستند؟ یعنی چه فرآیندی در ذهن و روابط این آدم ها در جریان است که درک نمی کنند این که دو برادر معتاد برادر بزرگ شان را بزنند یا این که یک بچه، دایی بزرگترش را تهدید به زدن کند؟ آیا این جز ترویج و تشویق رفتار خشونت آمیز در محیط خانواده و جامعه است؟

پوستین فرهنگ را وارونه بر تن تلویزیون پوشانده اند. این جاست که در لباس فرهنگ کار ضد فرهنگ انجام می شود و همه تماشاگریم.